زمان مطالعه: 3 دقیقه کمتر زمانی است که بچه‏ها با هم بنشینند و از عملیات نگویند. خودشان محل انتخاب می‏کنند و حمله می‏کنند! تمام تجربه‏ها و احساسات جنگی آنها را می‏توانی در نوع تفکرشان بیابی. – بهتر است از جنوب حمله کنیم زیرا بصره برای عراق مهم است و صدام گفته اگر ایرانیها بصره را بگیرند، من کلید بغداد را به آنها هدیه می‏کنم…

زمان مطالعه: 5 دقیقه حالا در چادر دسته‏ها و گردانها و واحدهای رزمی سخن از عملیات است. خصوصا اینکه قرار است امروز تجهیزات و سلاح هم تحویل بگیریم. پیک گروهان به جلوی چادر می‏آید و می‏گوید: » برادران ساعت 10 به خط بشن! » به ساعت نگاه می‏کنی، هنوز یک ربع وقت داری. می‏توانی کتابی بخوانی و یا از چادر خارج شوی و کمی

زمان مطالعه: 7 دقیقه نیمه‏های شب شده. چند شبح در اردوگاه این سو و آن سو می‏روند. آنها کسی نیستند جز مسئولان گردان که در پی برپایی یک رزم شبانه‏اند. این سکوت باید شکسته شود. شکستنی مقدس و آموزنده. چه زیباتر از انفجاری که باعث آمادگی نیروهای اسلام شود. انفجار، انفجار، شلیک، تیراندازی هوایی، گلوله‏های رسام و منور. فریاد و نعره‏ی برپا. اردوگاه یکپارچه

زمان مطالعه: 4 دقیقه شب از نیمه گذشته و زمان زیادی تا صبح باقی نمانده است معاون گردان در کنار گردان می‏ایستد و به نیروها می‏گوید: » اگر کسی می‏خواهد وضو بگیرد، می‏تواند از آن منبع آب / با دست به منبع آب اشاره می‏کند / استفاده کند و وضو بگیرد. پنج دقیقه فرصت دارید. » اکثرا وضو می‏گیرند. عده‏ای هم با آب قمقمه

زمان مطالعه: 3 دقیقه دیگر آن مقررات خشک نظامی نیست و تقریبا آموزش پایان یافته. دیگر جایی برای سختگیری باقی نمانده. واقعا خسته شده‏ایم. بچه‏ها با یکدیگر صحبت می‏کنند، می‏گویند و می‏خندند. – بچه‏ها فردا صبحگاه نداریم. تخت می‏خوابیم. – نه بابا تخت نداریم، رو زمین باید بخوابیم…/ خنده /. روحیه‏ها خوب است. اما گویی نوری که از گردان دیده می‏شود در حال فاصله

زمان مطالعه: 5 دقیقه کمتر روزی است که اتفاق خاصی در گردان نیفتد. البته این اتفاق نباید همیشه غیرطبیعی باشد، بلکه منظور این است که هر روز گردان مثل یکدیگر نیست و هر روز برنامه‏ای جدید برای نیروهای گردان پیش می‏آید. یکی از این رویدادهای جالب، همراهی و همکاری نیروهای گردان برای ساخت امکانات و وسایل برای گردان است. مثل ساخت حسینیه و محوطه‏ی