توضیحات اجمالی بخشها:
پرداختن به مقوله اعتقادات که پايه و اساس دين را تشکيل مي دهد، ضرورتي اجتناب ناپذير است. از ميان اين اصول، توحيد و معرفت نسبت به يگانگي حق تعالي اهميت ويژه اي دارد. تاکنون به صورت ويژه درباره اصول عقايد، نرم افزار دانشنامه اي توليد نشده است. بدين منظور اولين نرم افزار از سلسله نرم افزارهاي تخصصي اعتقادي در دستور کار توليد قرار گرفت. اين نرم افزار در سه بخش عمومي، سطح عموم مردم و دانش آموزان دبيرستاني، بخش تخصصي در سطح دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد غير الهيات و طلاب پايه هاي ششم تا دهم حوزه علميه و بخش پژوهش ويژه دانشجويان ارشد الهيات و دکتراي ديگر رشته ها و طلاب سطح سه و چهار حوزه هاي علميه طراحي و آماده شده است. اين مرکز بر آن است با استفاده از يک گروه علمي که متشکل از طلاب ممتاز حوزه علميه قم و اصفهان مي باشند به اين کار ادامه دهد و نرم افزارهاي نبوت، امامت و معاد را به همين صورت توليد کند.
آمادهی اعزام
زمان مطالعه: 8 دقیقه اینجا محل اعزام نیرو است. خیلی شلوغ است. داوطلب زیاد شده. بیشتر آنها را میشناسم. این صف طولانی برای گرفتن فرم اعزام است. بعد باید بروم واحد تحقیق و ارزیابی. چند نفر آشنا پیدا کردهام. از هم شاگردیهایم هستند. بهتر است همراه آنها باشم تا کارها زودتر انجام شود. سه – چهار ساعتی است که در پایگاه هستیم. شکر خدا
در یزد، و نخستین آموزش
زمان مطالعه: 8 دقیقه عجب آفتاب زیبایی! » از جلو نظام، خبردار » . حدود 500 نفری میشویم. در گروههای 100 نفری راه میافتیم. مردم با دیدن ما اشک شوق میریزند. دعایمان میکنند. زنهای یزدی با چادرهای کدری و مردهای یزدی با چهرههای آفتاب خورده و مصمم به استقبالمان آمدهاند. شیرینی میدهند، صلوات میفرستند، گریه میکنند، دعا میخوانند. در جلوی یک حسینیهی نیمه ساخته
در پادگان شهید متوسلیان
زمان مطالعه: 6 دقیقه از دور، پل بزرگ بتونی دیده میشود که ریل راهآهن از زیر آن عبور میکند. به روی پل میرویم. از ایست و بازرسی میگذریم. پادگان بزرگی است. ساختمانهای پنج طبقه در یک طرف و چند ساختمان یک طبقه در دو سوی یک زمین بزرگ واقع شده است. به درون پادگان شهید حاج احمد متوسلیان سرازیر میشویم. بچهها با کنجکاوی از
مرخصی، تهران و باز هم اعزام
زمان مطالعه: 16 دقیقه باز هم شهر شلوغ تهران. همه در رفت و آمدند. انگار خبر ندارند که جنگ است. میخرند، میفروشند. یک هفته نزد خانواده. از در که وارد میشوی خود را در آغوش مادر میبینی: » سلام عزیزم، خوش آمدی. چرا تلفن نمیزنی؟ چرا نامه نمینویسی؟ کجایی؟ چه خبر؟ از جنگ چه خبر » ؛ بعد با بغض و گریه: » خدا
کرخه، اردوگاه اسلام
زمان مطالعه: 13 دقیقه قرار است امروز از پادگان خارج شویم و به اردوگاه برویم. چند روز قبل هم چند نفر از بچهها را بردند تا اردوگاه را آماده کنند. بعد از صرف صبحانه کامیونها میآیند و وسایل گردان را بار میزنیم. سپس اتوبوس میآید و سوار میشویم. اینجا اردوگاه است. اردوگاه رزمندگان اسلام. اینجا کرخه است و قافلهی مجاهدان فی سبیل الله در
صبحگاه عشق
زمان مطالعه: 6 دقیقه در یک نگاه کلی، چادرهای هر گروهان در گوشهای از اردوگاه و محوطهی گردان به چشم میخورد، و اینک هر گروهان در جلوی محوطهی چادرهای خود به خط شده و آماده حضور در محل برگزاری صبحگاه گردان هستند. صدای از جلو نظام و خبردار از گوشه گوشه اردوگاه به گوش میخورد و اگر دقت کنی میتوانی صدای بلندگوی سایر گردانها