امام (ع) در کنار نظارت بر رفتار بازاریان و عامهى مردم، نظارت و حسابرسى دقیقى بر کارگزاران حکومتى داشتند؛ به خاطر یک درهم یا یک کار کوچک آنها را به شدت مؤاخذه مىکردند. وقتى خبر شرکت عثمان بن حنیف در مهمانى یکى از ثروتمندان به او رسید، امام (ع) طى یک نامهى عتاب آمیز به او نوشت: «اى پسر حنیف! از خدا بترس، به همان چند قرص نان اکتفا کن تا از آتش رهایى یابى.» (1).
به زیاد بن ابیه – جانشین فرماندار بصره – مىنویسد:
»از زیاده روى بپرهیز و میانه روى پیشه کن، امروز به فکر فردایت باش، از مال به قدر نیازت نگه دار و آنچه افزون آید، پیشاپیش براى روزى که بدان نیازمند گردى، روانه دار. آیا امید آن دارى که خداوند
پاداش متواضعان به تو دهد، در حالى که نزد او از متکبران هستى؟ آیا در حالى که خود در ناز و نعمت فرو رفتهاى و آن را از ناتوانان و بیوه زنان دریغ مىدارى، طمع در آن بستهاى که ثواب صدقه دهندگانت دهند؟ به خدا سوگند مىخورم؛ سوگندى راست، که اگر به من خبر رسد که در غنایم مسلمانان به اندک یا بسیار خیانت کردهاى، چنان بر تو سخت گیرم که کم مایه مانى و بار هزینهى عیال بر دوشت سنگینى کند و حقیر و خوار شوى. و السلام» (2).
همهى خطبهها و نامههایى (3) که حضرت (ع) در این زمینه ایراد فرمودند، حاکى از اهتمام ایشان به اجراى سیاستها و خط مشىهایى بودند که از اعتقادات وى و سنت نبوى (ص) و قرآن کریم برمىخاست. در واقع، حضرت على (ع) در پى پایهریزى رویهاى بودند که عناصر فرهنگى برخاسته از اصول واقع گرایى و حق مدارى و کمال جویى و… در آن حاکم و سارى باشد.
از آنچه گذشت مىتوان استراتژى حضرت در مسایل اقتصادى را به صورت زیر آورد:
»استقرار عدالت اجتماعى از طریق اصلاح بنیانهاى اقتصادى (کشاورزى، صنعت، تجارت و…) و توزیع عادلانهى درآمدهاى عمومى و فرصتهاى شغلى.»
1) نهجالبلاغه، نامهى 45: «فاتق الله یابن حنیف و لتکفف أقراصک، لیکون من النار خلاصک«.
2) نهجالبلاغه نامههاى 20 و 21 «فدع الأسراف مقتصدا و اذکر فى الیوم غدا…«.
3) نهجالبلاغه خطبهى 200، و نامهى 40.