جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عنصر کمال جویى در استراتژى فرهنگى حضرت على

زمان مطالعه: 2 دقیقه

کمال در لغت به معناى انجام یافتن و تمام شدن آمده است: «کمل الشى‏ء کمالا و کمولا: انجام یافت آن چیز و تمام شد اجزاى آن چیز.» (1).

نفس انسانى به جهت مراتب وجودى که دارد، دو نوع کمال برایش متصور است:

1- کمال علمى: در این مرحله، نفس مجرد انسانى به جایگاهى مى‏رسد که از آن به عقل مستفاد یاد مى‏کنند و صور جمیع موجودات در آن حاضر مى‏گردد.

2- کمال عملى: این مرحله زمانى براى نفس حاصل مى‏گردد که به دلیل وابستگى ابزارى که به دنیا و علقه‏هاى آن دارد، بتواند این وابستگى‏ها و علقه‏ها را از خود جدا نموده و به جاى آن که او وابسته به آنها باشد آنها را وابسته به خود گرداند. (2).

تکامل پذیرفتن یک موجود، به خود گرفتن یک کمال است، و کمال همان فعلیتى است که جسم در محیط فعالیت خود به آن نایل مى‏شود. به عبارت ساده‏تر، کمال، افزایش و زیادتى است که یک موجود در محیط هستى

و وحدت خود به آن مى‏رسد. (3).

از آنجا که در نظام آفرینش، انسان یگانه موجودى است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره‏ى او را به دست خودش داده است تا هر طور که مى‏خواهد آن را ترسیم نماید، یعنى برخلاف اندام‏هاى جسمانى که کار آنها در مرحله‏ى رحم به پایان رسیده و برخلاف خصلت‏هاى روحى و اندام‏هاى روانى حیوانات که آنها نیز در مرحله‏ى قبل از تولد پایان گرفته است، اندام‏هاى روانى انسان، که از آن به خصلت‏ها و خوى‏ها و ملکات اخلاقى تعبیر مى‏گردد، به مقیاس وسیعى پس از تولد ساخته مى‏شود. (4).

در این میان، چهره‏ى حقیقى انسان به صورتى کامل مى‏گردد و تکامل مى‏یابد که دو عنصر ایمان و علم در کنار سایر توانایى‏هاى جسمى و فیزیکى، او را همراهى سازند. علم، امکان تسخیر در طبیعت را ممکن مى‏سازد و ایمان، نحوه‏ى استفاده از امکانات را براى او مشخص مى‏نماید. (5) به وسیله‏ى ایمان، علم از صورت یک ابزار ناروا در دست نفس اماره خارج شده و به ابزارى مفید در دست عقل تبدیل مى‏گردد. از ایمان، تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا بر مى‏خیزد. (6).


1) ر ک: منتهى الادب واژه کمال، و دهخدا، ج 11، ص 16358.

2) ملاصدرا، اسفار، ج 9، ص 7.

3) مطهرى، مرتضى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 4، صدرا، ص 63.

4) مطهرى، مرتضى، انسان در قرآن، صدرا، 1376، ص 35.

5) همان، ص 36.

6) همان، ص 14.