1- معیار درستى و صحت رفتارها و عملکردها، قرآن و سنت رسول الله (ص) است. (1).
2- یکى از راههاى انحراف و دستیابى دشمن به اهداف از پیش تعیین شدهى خویش، شبه افکنى است. (2).
رفع شبهات و دفع توهمات، با امتثال اوامر رهبرى (3) و مقایسهى آخرین امور با آغازین آن، ممکن مىگردد؛ (4) چه آن که بر مدار حق محورى، رمز پیروزى و سقوط ملتها و اقوام، در سایهى همسو شدن با حقایق و سنن الهى تحقق مىیابد. در این میان، بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبرى است؛ حقى که عامل پایدارى پیوند ملت و رهبر، عزت دین و فرهنگ جامعه مىگردد. (5).
3- رشد و ارتقاى فرد و جامعه، منوط به دست گیرى و تداوم لطف الهى است؛ لطفى که در سایهى مراعات حدود الهى در استفاده از امکانات و
نعمتهاى عالم هستى، در مراتب مختلف زندگى، تداوم مىیابد. (6).
4- زمان و مکان، در جامع و مانع بودن سیاستها و خط مشىها، دخالت ندارد و هر فردى در هر دورهى زمانى و مکانى با رعایت آنها مىتواند ثبات قدم خود را نشان دهد. (7).
5- تا زمانى که صحت سیاست و خط مشى جدیدى به اثبات نرسیده، نباید از عمل به سیاستها و خط مشىهاى قبلى روى گرداند. (8).
6- علت تفاوتهاى رفتارى و اختلاف در قضاوتها و تصمیمها، به نوع برخورد با حقایق و تصویرى که از آنها مىسازیم، برمىگردد. پذیرش حقایق به همان صورتى که هستند، باعث وحدت رویه مىگردد. (9).
7- به میزان تشابه رفتارى با الگوهاى واقع نگر و حقمدار، رشد و توسعهى انسانى صورت مىگیرد. (10).
8- هر فردى باید به راحتى بتواند به حقوق اجتماعى حقیقى خویش دسترسى پیدا نماید. در این راه نباید به هیچ وجه راضى به پایمال شدن حقى شد. (11).
9- براى مبارزه با موانع و مشکلاتى که در اجراى استراتژى پیش مىآید، نباید از غیرخودى و بیگانهها کمک خواست، و محور تشخیص در این امور،
نظر امام (ع) و ولى امر مىباشد. (12) از کمى افراد نیز نباید هراسى به خود راه داد، بلکه توجه عمده را باید به کیفیت افراد داد. (13).
10- در امور تبلیغات علیه دشمن نباید اصول اخلاقى و انسانى را زیر پا گذاشت و به بیان حرفهاى زشت روى آورد، بلکه براى تهییج مردم، در صورت ضرورت، باید به بیان رفتارها و کارهایى که کردهاند پرداخت و مردم را نسبت به عملکرد زشت دشمن آگاهى داد. (14).
11- براى دستیابى به اهداف مورد نظر در استراتژى، راهى جز تبعیت از سیاستها و خط مشىهاى اعلام شده، نمىباشد. (15).
12- در پیمودن مسیر استراتژى واقع نگر نباید راه افراط و تفریط در پیش گرفت، بلکه در تمام امور باید میانه روى، الگوى راه قرار گیرد. (16) در عین حال، از هر نوع سستى و اغماض باید پرهیز نمود. (17).
1) نهجالبلاغه، خطبهى 198.
2) نهجالبلاغه، خطبهى 174.
3) نهجالبلاغه، خطبهى 4.
4) نهجالبلاغه، قصار 76.
5) نهجالبلاغه، خطبهى 216.
6) نهجالبلاغه، قصار 244.
7) نهجالبلاغه، خطبهى 12.
8) نهجالبلاغه، خطبههاى 50 و 42.
9) نهجالبلاغه، خطبهى 10.
10) نهجالبلاغه، خطبهى 87.
11) نهجالبلاغه، خطبهى 224.
12) نهجالبلاغه، خطبههاى 118 و 119.
13) نهجالبلاغه، خطبهى 16.
14) نهجالبلاغه، خطبهى 124.
15) نهجالبلاغه، خطبهى 28.
16) نهجالبلاغه، خطبهى 53.
17) نهجالبلاغه، خطبهى 24.