حضرت على (ع) براى اقلیتهاى مذهبى و مخالفین اعتقادى خود ارزش و احترام قایل بود. در نامهاى که به یکى از عاملان خود مىنویسد، چنین مىفرماید:
اما بعد، دهقانان شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتى مىکنى و سختى
روا مىدارى، ستمشان مىورزى و تحقیرشان مىکنى. من دربارهى آنان اندیشیدم، نه آنان را شایستهى نزدیک شدن یافتم؛ چون مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلى و بدرفتارى هستند؛ زیرا که با ما هم پیمانند و در پناه اسلام هستند؛ پس در رفتار با آنان، نرمى و درشتى را به هم آمیز، رفتارى توأم با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روى را در نزدیک کردن و دور کردن رعایت کن. (1).
هنگام عزیمت یکى از عاملان به مأموریت، به او فرمود: «ایاک ان نضرب مسلما او یهودیا او نصرانیا فى درهم خراج«. (2).
از این سخنان چنین استنباط مىشود که حضرت على (ع) عدالت را در مورد خودى و بیگانه یکسان اجرا مىنمود و سایهى لطف و رحمتش شامل حال دوست و دشمن مىشد و نسبت به رعایت حقوق افراد، حتى اگر مخالف اعتقادى بودند احساس مسئولیت مىکرد و نسبت به پایمال شدن حقوق افراد هر چند هم کیش او نبودند نمىتوانست بىتفاوت باشد. شدت حزن ایشان در تعدى به یک زن یهودى و کندن خلخال از پاى او، آوازهى عام و خاص است. براساس این استراتژى بود که به حاکم خویش، مالک اشتر نوشت:
مهربانى، خوشرفتارى و نیکویى با رعیت را در دل خود جاى ده و چون جانوران درندهخو با آنها نباش، زیرا آنان از دو حال خارج نیستند: یا برادر دینى تواند، و یا در آفرینش مانند تو هستند. (3).
1) نهجالبلاغه، نامهى 19.
2) کافى، ج 3، ص 540، بحارالانوار، ج 41، ص 128 «برحذر باش از این که فردى مسلمان یا یهودى یا نصرانى را به خاطر حتى یک درهم مالیات مورد ضرب و شتم قرار دهى.«.
3) نهجالبلاغه، نامهى 53.