جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کارکرد و کارآمدى فرهنگ

زمان مطالعه: 3 دقیقه

فرآیند زندگى انسان، هم به نحو جمعى و هم به شکل فردى صورت مى‏پذیرد. کار فرهنگ در این فرآیند آن است که افراد آدمى را براى این هدف آماده و مجهز سازد. به بیان دیگر، هدف فرهنگ ارایه‏ى الگوهایى از رفتارها و شیوه‏هاى زندگى است که آدمى را به برآورده شدن نیازهاى او رهنمون سازد. این نیازها را به دو دسته‏ى عمده مى‏توان تقسیم نمود:

1- نیازهایى که با بهره‏گیرى از منابع جهانى بیرونى برآورده مى‏شوند؛

2- نیازهایى که فقط با بهره بردن از منابع معنوى برآورده مى‏شوند.

نیازهاى فیزیکى او مثل غذا، پوشاک، ابزار کار و غیره از مواد بیرونى تأمین مى‏گردد و نیازهاى درونى (روانى، اجتماعى و معنوى) او مثل شجاعت، آسایش، دلگرمى، اعتماد، رفاقت و اطمینان به موفقیت در نقش اجتماعى و غیره از مواردى است که تنها از جهان درونى و ماوراءالطبیعى تأمین مى‏شود.

کارکرد فرهنگ این است که این نیازها را نیز همانند نیازهاى فیزیکى برآورده سازد، چرا که زندگى انسان تنها با کوشش و تلاش استمرار مى‏یابد. درد، رنج، دلتنگى، ترس، ناکامى و بیزارى تقریبا هر لحظه سایه وار آدمى را دنبال مى‏کنند. او نیازمند یارى، دلگرمى، الهام، امید، آسایش، اطمینان و دلدارى است تا بتواند به نبرد زندگى ادامه دهد. در این راه، تدابیر و الگوهاى فرهنگى به آدمى مدد مى‏رساند و به اعتماد و قدرت مى‏بخشد و او را مطمئن مى‏سازد که زندگى،

ارزش زیستن را دارد و به او جرأت، صبر و تحمل مقابله با ناکامى‏هاى زندگى را مى‏دهد، براى او مددکار الهى و انسانى مى‏آورد، خستگى را مغلوب ساخته و گاهى زندگى را در بدترین شرایط فیزیکى لذت بخش، هیجان آور و گوارا مى‏سازد. (1).

از این رو مى‏توان کارآمدى فرهنگ را به این صورت تعریف نمود: مجموعه‏اى از قوانین و باورهاى نظرى و عملى که در صورت عملى شدن و به مرحله‏ى عینیت درآمدن، مى‏تواند تضمین کننده‏ى سعادت مادى و معنوى فرد و جامعه، در هر شرایط زمانى و مکانى و هر دوره‏ى تاریخى باشد. (2).

چنان که ملاحظه مى‏شود کارآمدى، یک بحث معرفتى و شناختى است و دستیابى به آن نیازمند طى سه مرحله‏ى تفکر است:

1- اندیشه ورزى در مورد مسائل فرهنگ و شناخت کیفیت تعامل بین آنها؛

2- شناسایى راه‏هاى عینیت بخشیدن به اندیشه‏ها و پیدا نمودن وجوه مناسب و دقیق در فراگرد تماس ذهنى و عینى؛

3- غایت بینى و بررسى کیفیت انطباق اندیشه و عمل با هدف و به عبارتى انجام عملیات اصلاحى (رفرمى(، بازبینى شکل و نقش، هم سنجى میان وضعیت به دست آمده و هدف اصلى تعقیب شده و رفع نقص‏ها و جبران کاستى‏ها.

با حصول این مراحل به داورى مى‏نشینیم و سخن از کارآمدى فرهنگ و عناصر آن در تأمین اهداف و نیازمندى‏هاى فیزیکى و روانى، به میان مى‏آوریم. فرهنگ کارآمد داراى هفت مشخصه‏ى اصلى است:

1- نگاهى وسیع و فراگیر به تعامل انسان‏ها با یکدیگر در سطح حیات مادى دارد. تعبیر تعامل به این دلیل است که فرهنگ، توجهى به تولید مواد

زندگى که جنبه‏ى زیستى دارد نداشته، بلکه توجه آن به مرحله‏ى بعد از تولید و یا کیفیت تولید در تعامل با انسان‏هاى دیگر و محیط مى‏باشد؛

2- توجه به ضمیر ناپیداى انسان و سامان دادن به تعامل آن با دیگر انسان‏ها دارد؛

3- تبلور فرهنگ در آداب و رسوم، عقاید و سنت‏ها و ظهور آن در ملیت خاص مى‏باشد؛

4- رضایت پایدارى در میان افراد جامعه ایجاد مى‏کند؛

5- داراى ظرفیت و انعطاف قوى و وسیعى در برخورد با فرهنگ‏هاى بیگانه است تا اوصاف آنها را در خود هضم کرده و ضمن بومى سازى آنها، از خود انفعال نشان ندهد؛

6- داراى توانایى سریع و فورى در پاسخگویى به نیازهاى جدید در حرکت رو به رشد جوامع بشر مى‏باشد. به تعبیرى، پاسخگوى سریع و فورى نیازهاى جدید جامعه متناسب با مقتضیات و شرایط مکانى و زمانى است؛

7- فرهنگ‏ها با واقعیات و حقایق قابل اثبات تطابق دارند. (3).


1) لسلى.ا. وایت، تکامل فرهنگ، مجدى، انتشارات دشتستان، 1379 ص 28.

2) نوائى، على‏اکبر، بنیادهاى نظرى کارآمدى فرهنگ در اسلام، اندیشه حوزه شماره 1380 ، 29، ص 11.

3) جعفرى، محمدتقى، فرهنگ پیرو و پیشرو، ص 116.