جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مصون ‏سازى فرهنگى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر عناصر تشکیل دهنده‏ى فرهنگ جامعه از آسیب‏ها و آفت‏ها مصون بمانند، افراد جامعه داراى رفتارها و کنش‏هاى پاک و آراسته خواهند شد و اگر آن عناصر، آلوده گشته و چهره‏ى حقیقى خود را از دست بدهند و یا آنها را با

عناصر آلوده جایگزین سازند، نتیجه‏اى جز رفتارها و کنش‏هاى زشت و دور از اصول انسانى از افراد جامعه نباید انتظار داشت؛ این معنى را چه زیبا خالق هستى در آیه‏ى «و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذى خبث لا یخرج الا نکدا کذلک نصرف الایات لقوم یشکرون» (1) به گوش بشریت رسانده است.

قرآن از شخصیت به «شاکله» یاد مى‏کند که بیانگر خلق و خوى و شخصیت انسانى است «قل کل یعمل على شاکلته» (2) «شکل» در لغت به مفهوم قید و بند زدن بر اندام هر جنبده‏اى آمده است و وسیله‏اى را که براى بندزدن حیوان به کار مى‏رود «شکال» گویند. (3) شکال در انسان به معناى خوى و اخلاق است و این دو را به این مناسبت شاکله گویند که آدمى را محدود و مقید مى‏کند و نمى‏گذارد در آن چه مى‏خواهد آزاد باشد، بلکه او را وادار مى‏سازد تا به مقتضا و طبق آن اخلاق رفتار کند. آیه‏ى کریمه عمل انسان را مترتب بر شاکله‏ى او دانسته، به این معنى که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است؛ «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» رابطه‏ى شاکله

نسبت به عمل، نظیر روح در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود آن را مجسم نموده و معنویات آن را نشان مى‏دهد. این معنى هم به تجربه و هم از راه بحث‏هاى علمى به اثبات رسیده که میان ملکات نفسانى و احوال روح و اعمال بدنى رابطه‏ى خاصى برقرار است.

انسان داراى شاکله‏هاى مختلفى است؛ یک شاکله‏ى آدمى زاییده‏ى نوع خلقت و خصوصیات ترکیب مزاج اوست، که شاکله‏ى شخصى و خلقتى است و از فعل و انفعال‏هاى جهازات بدنى او حاصل مى‏شود، مانند خود مزاج انسان که یک کیفیت متوسطه‏اى است که از فعل و انفعال‏هاى کیفیت‏هاى متضاد با یکدیگر حاصل مى‏شود. شاکله‏ى دیگر او خصوصیاتى است خلقى که علاوه بر شاکله، که از ناحیه‏ى تأثیر عوامل خارج از ذاتش در او پدید مى‏آید، آدمى به هر شاکله‏اى که باشد و هر صفت روحى که داشته باشد اعمالش بر طبق همان شاکله و موافق با فعلیات داخل روحش از او سر مى‏زند و اعمال بدنى او همان صفات و فعلیات روحى را مجسم مى‏سازد و این همان شخصیت آدمى است. در واقع، شخصیت، اوصاف روحى است که از مجموع غرایز آدمى و عوامل خارجى به دست مى‏آید و علت تمام رفتارهاى انسان واقع مى‏گردد. (4).

بنابراین، چهره و ماهیت شخصیت و خلق و خوى آدمى که ظهورش در افکار و رفتارها و پندارهاى فردى است، به عناصر ساختارى آن برمى‏گردد و چون همواره بهداشت و پیش‏گیرى جلوتر و مهم‏تر از درمان بوده و هست، از این رو کالبد شکافى فرهنگ جامعه و تشخیص موارد آسیب دیده و نقاط آفت‏پذیر، از امور ضرورى هر جامعه‏ى سالم و پویا است.


1) سوره‏ى اعراف، آیه‏ى 158، «و سرزمین پاک، روییدنى‏اش به اذن خدایش بیرون مى‏آید و آنکه ناپاک است (گیاهش) جز اندکى ناچیز بیرون نمى‏آید. این چنین آیات را مى‏گردانیم (و پیاپى ذکر مى‏کنیم) براى مردمى که سپاسگزارند«. «نکد» به معناى کم است و این آیه صرف نظر از انضمامش به آیه‏ى قبلى، به منزله‏ى مثال عامى است که همان بیانى است که در آیه‏ى «کما بدأکم تعودون» گذشت؛ و مى‏رساند که اعمال حسنه و آثار ارزنده از گوهر پاک سرچشمه مى‏گیرند و خلاف آنها از خلاف آن. ترجمه تفسیر المیزان، جلد 8، موسوى همدانى، ص 200.

2) سوره‏ى اسراء آیه‏ى 84، «تو به خلق بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عمل انجام خواهد داد.«.

3) راغب، مفردات القرآن، ماده‏ى شاکله.

4) موسوى همدانى، ترجمه‏ى تفسیر المیزان، جلد 13، ص 261.