جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آسیب ‏شناسى فرهنگى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

اصطلاح آسیب‏شناسى در همه‏ى رشته‏هاى علوم، اعم از کاربردى و انتزاعى، پایه و غیر پایه، تجربى و طبیعى، انسانى و غیرانسانى، و به ویژه در روان‏شناسى و تعلم و تربیت کاربرد خاص خود را دارد.

آسیب‏شناسى در زمینه‏ى فرهنگى اصولا به مطالعه و بررسى دقیق عوامل زمینه‏ساز، پدید آورنده و یا ثبات بخش فرهنگى و آفت‏ها و آسیب‏هاى موجود در آن مى‏پردازد. به عبارتى آسیب‏شناسى فرهنگى به بررسى آفات و آسیب‏هایى مى‏پردازد که رنگ و لعاب فرهنگى دارند و عناصر شکل دهنده و سازنده‏ى عادات، رفتارها و کنش‏هاى رایج افراد یک جامعه را تحت تأثیر خود قرار مى‏دهند. (1).

سرعت انتقال داده‏ها و اطلاعات علمى و فرهنگى، به گونه‏اى است که گویا مرزهاى زمانى و مکانى را درنوردیده و در اندک زمانى فراتر از مرزهاى جغرافیایى، فرهنگ‏هاى اصیل و غیر اصیل ساکنان کره‏ى خاکى را تحت سیطره، نفوذ و تاثیر سازنده و یا ویرانگر خود قرار داده است. از آنجا که فرهنگ هر قوم و ملت خمیر مایه‏ى حیات ادبى و سرچشمه‏ى تراوش دانش و معرفت و از

ارکان بقا و ثبات آن به شمار مى‏رود، شناخت به روز آسیب‏ها و آفت‏ها و بیمارى‏هاى فرهنگى به منظور پیش‏گیرى و یا درمان مناسب و به موقع و یا حداقل اعلام هشدار در مقابل تهاجم فرهنگى خسارت بار بیگانگان امرى مهم و ضرورى است و لحظه‏اى درنگ و کوتاهى در آن، جامعه را دچار بحران هویت‏گرایى خواهد نمود.

همان گونه که یک کشاورز باید به موقع به دفع آفات کشت خویش بپردازد، و گرنه زحمت بیهوده‏اى متحمل گردیده است بدون این که حاصلى مطلوب برداشت کرده باشد، یک فرهیخته‏ى فرهنگ‏شناس و یا یک آسیب‏شناس فرهنگى نیز باید به هنگام، نسبت به دفع و رفع آفات و سموم و ویروس‏هاى فرهنگى اقدام مقتضى و مناسب را انجام دهد.

فرهنگ، کانون بهداشت زیستى – محیطى و جسمى – روانى فرد و جامعه و شاخص سلامت فردى و اجتماعى است. چنان چه این کانون از سرچشمه و نهاد، سالم و پاک و پیراسته بماند محصول و تولید آن نیز پاکیزه و آراسته خواهد بود، ولى اگر سرچشمه و مسیر جریان فرهنگ بر بستر زندگى فردى و اجتماعى را گل ولاى و رسوبات و آلودگى‏هایى فراگیرد، آسیب‏ها و آفت‏هاى فرهنگى یکى پس از دیگرى سر مى‏رسند و دامن فرد و جامعه را آلوده مى‏سازند. (2).


1) رهنمایى، سیداحمد، آسیب شناسى فرهنگى، نشریه معرفت، شماره 32، ص 4.

2) رهنمایى، سیداحمد، آسیب شناسى فرهنگى، نشریه‏ى معرفت، مجله شماره‏ى 32، ص 25.