جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سرمایه‏ى فرهنگى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

مجموعه‏اى از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازاتى که فرد براى حفظ یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعى از آن استفاده مى‏کند، سرمایه‏هاى فرهنگى آن جامعه نامیده مى‏شود. سرمایه‏هایى که جامعه براى فراگیرى این نظریه‏ها و تکنیک‏ها در مدارس و دانشگاه‏ها و مراکز آموزشى و پژوهشى صرف مى‏نمایند – مانند سرمایه گذارى اقتصادى – قسمتى از ثروت و ذخیره‏ى مملکت محسوب مى‏شود. به نظر «بوردیو» این سرمایه‏ها به سه شکل در جامعه وجود دارند که بخشى از آنها به عنوان حامل‏هاى فرهنگى عمل نموده و حامل ارزش‏ها، هنجارها، نمودهاى رفتارى، آثار، نشانه‏ها، فضا و جو فرهنگى موجود شده و آنها را به نسل‏هاى بعدى منتقل مى‏سازند:

1- سرمایه‏هاى بدنى و فردى؛ سرمایه‏هایى که با کوشش و تجربه و استعدادهاى فردى حاصل شده‏اند و در صورت استفاده نکردن از این مهارت‏ها و استعدادها، از بین رفته و قابلیت انتقال خود را از دست مى‏دهند؛ مانند تجربیات علمى و مهارت‏هاى فنى که در طول آموزش‏ها و ممارست‏هاى طولانى براى افراد در حرفه‏هاى مختلف ایجاد مى‏شوند. افرادى که داراى تجربیات عملى و علمى طولانى در رشته‏هاى مختلف هستند، به علت مکتوب نشدن این روحیات و تجربیات که در حکم سرمایه‏هاى ملى محسوب مى‏شوند، با فوت آنها آن تجربیات ارزشمند نیز از بین مى‏روند. از این رو حفظ و ایجاد زمینه‏ى لازم براى انتقال آنها به نسل‏هاى آتى از وظایف مهم حکومتى و ملى بوده و کوتاهى در آن خیانت به نسل‏هاى آینده محسوب مى‏گردد.

2- سرمایه‏هاى عینى فرهنگى: مجموعه‏ى میراث‏هاى فرهنگى است که در سایه‏ى تجربیات و مهارت‏هاى علمى و حرفه‏اى ساخته شده و به عنوان محمل فرهنگى جامعه به نسل‏هاى آینده منتقل مى‏شود؛ مثل: شاهکارهاى هنرى، تکنولوژى، کتب علمى و…

3- سرمایه‏هاى نهادى و ضابطه‏اى: این سرمایه‏هاى فرهنگى به کمک ضوابط اجتماعى به دست مى‏آیند و تا زمانى حامل ارزش‏هاى مورد نظر هستند که این ضوابط اجتماعى در نظام اجتماعى، پابرجا باشند؛ مثل مدارک تحصیلى، گواهى نامه‏هاى کارى و…. این سرمایه‏هاى فرهنگى گرچه بار ارزشى موقتى دارند، بیانگر روحیات حاکم در جامعه و نوع ضوابط آنها مى‏باشند و از این جهت، مى‏توان به عنوان یک محمل فرهنگى از آنها یاد نمود؛ برخلاف نظر «بوردیو» که این قسم را نیز قابل انتقال نمى‏داند. (1).

2- معمارى ساختمانى

معمارى و شماى بیرونى و درونى ساختمان‏ها یکى از حامل‏هاى فرهنگى است. معمارى ساختمان در واقع ظهور فرهنگ و باورهاى جارى در آن بوده و تقلید در معمارى ساختمانى در واقع پذیرش ارزش‏ها، معیارها و باورهایى است که مبناى پذیرش و انتخاب این معمارى بوده است.

معمارى و شهرسازى داراى دو بعد کالبدى و محتوایى مى‏باشد. معمارى و شهرسازى در بعد مادى تابع قانون حاکم بر عناصر و اجزاى مادى و علوم تجربى است و آخرین تجربیات و مهارت‏هاى علمى و تکنیکى را در استفاده‏ى بهینه از مواد و مصالح، عوامل فنى و تکنیکى ساختمان و جزئیات اجرایى به کار مى‏گیرد و بهترین راه را جهت تعدیل شرایط اقلیمى و رعایت مسائل اقتصادى و اجرایى و به اعتدال رساندن همه‏ى نیازهاى مادى انسان مورد توجه قرار مى‏دهد و براى توانمند کردن خود در این مقوله از تجربیات همه‏ى اقوام و ملل بهره‏مند مى‏گردد. در بعد محتوایى همان گونه که خداوند کتاب آفرینش و تکوین را – نظیر کتاب تشریع – جلوه‏اى از عالم ملکوت و به صورت آیه و رازگونه ابداع نموده است، معمار و شهرساز باید بتواند علاوه بر تأمین نیازهاى مادى انسان در بنا، نیازهاى روحى و معنوى او را نیز شناخته و برآورده سازد.

فضاى مورد طراحى وى باید نهایتا معراج خودآگاهى انسان و فضاى سیر و صورت متعالى او، و نیز فضاى تفکر و تأمل و توجه و تدبر و ذکر و حضور و زیارت حضرت حق باشد؛ نه فضاى لهو و لعب و از خود باختگى و غلفت و بازى و سرگرمى و دل مشغولى و وهم و خیال و ابهام و دل مردگى و از خود بیگانگى. (2).

هنگامى که سخن از زیبایى و زیباى شهرى به میان مى‏آید لازم است دو نکته‏ى بسیار مهم را یادآور شویم؛ اول آن که زیبایى، موضوعى ذهنى (Subjective) است و نه عینى (Objective(. یعنى هر کس ممکن است اثرى را بنا به سلیقه‏ى خود زیبا بداند یا نداند. دوم آن که باید بین زیبایى طبیعى و غیر طبیعى یا هنرى تمایز قایل شد. مراد از زیبایى طبیعى آن نوع زیبایى است که در طبیعت موجود است یا طبیعتا شناخته شده و مورد ستایش قرار گرفته است. این همان چیزى است که کانت آن را زیبایى آزاد (free beauty) خوانده است، گل از زیبایى آزاد یا زیبایى طبیعى برخوردار است. برعکس، زیبایى هنرى یا به قول کانت زیبایى وابسته (dependent beauty) به معیارها و تعاریف قراردادى نیاز دارد و واضعین این معیارها البته صاحب نظران هستند. (3).

ضوابط معمارى همواره به صورت دانشى فراتر از مقررات دیگر سینه به سینه انتقال مى‏یابد و اصول آن تابع سلایق فردى نیست. معماران حافظ ضوابط زمان خود و تنظیم کننده‏ى شرایط محیطى بناها و محیطهاى شهرى هستند و طرح‏هاى بزرگ عمرانى و شهرسازى به پشتیبانى دولت‏ها و حکومت‏ها و با استفاده از دانش و باورهاى همان معماران و برخى علما طراحى و اجرا مى‏شود. از این جهت حفظ شؤون جامعه و ارزش‏هاى جارى در قالب طرح‏ها و معمارى ساختمانى از وظایف ملى است و دولت نباید اجازه‏ى ساخت و ساز مدل و معمارى‏اى بدهد که حاوى پیام فرهنگ بیگانه بوده و بر معیارها و هنجارهاى آن جامعه توصیه و ساخته شده است؛ چنان که در جوامع دیگر نیز چنین حساسیت‏هایى وجود دارد. به طور نمونه یکى از دوستان نقل مى‏کرد که

در فرانسه داراى خانه‏ى ویلایى مسکونى شخصى بودم و براى ایجاد فضاى أمن مبادرت به دیوار کشى به دور محوطه‏ى بیرونى زمین مورد نظر خود نمودم، ولى بعد از چند روز با مأمورین دولتى مواجه شده و با پرداخت جریمه‏ى هنگفت مجبور به خراب کردن آن گردیدم.

در جامعه‏ى اسلامى ایران به علت ارزش‏ها، هنجارها و باورهایى که در میان آحاد جامعه بوده و هویت جمعى ما را مى‏سازد – که همان هویت ایرانى، اسلامى است – براى حفظ این روحیات و فضاى فرهنگى جامعه باید به امر ساخت و ساز و نوع معمارى‏هاى انتخاب شده توجه نمود، چرا که بى‏مبالاتى در این امر باعث سرایت و نفوذ ارزش‏هاى بیگانه‏اى خواهد شد که پشت معمارى و سازه‏هاى وارد شده به جامعه قرار دارند. از این رو، به جهت حساسیت و نقشى که این امر در اشاعه‏ى فرهنگ بیگانه دارد، پیرو رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در تاریخ 2 / 7 / 75، ضرورت رعایت اصول و ارزش‏هاى اسلامى در طرح‏هاى شهرسازى و معمارى، در شوراى عالى انقلاب فرهنگى به تصویب رسید. همچنین در تاریخ 20 / 9 / 80 مقام معظم رهبرى طى سخنرانى در جمع شوراى عالى انقلاب فرهنگى، رعایت نشانه‏هاى فرهنگ ملى و اسلامى در بناها و کارهاى عمرانى کشور را که نشان دهنده‏ى هویت ملى و اسلامى است مورد توجه خاص قرار داده و دستگاه‏هاى مسؤول را موظف به اجراى آن کردند.


1) روح الامینى، زمینه شناسى فرهنگى، انتشارات عطار، 1377، ص 118.

2) نقره کار، عبدالحمید، جامعه و فرهنگ، جلد 5، مقاله‏ى حفظ ارزش‏هاى فرهنگى در معمارى و شهرسازى، ص 195.

3) فرینى، منوچهر، جامعه و فرهنگ جلد 5، مقاله‏ى فرهنگ و زیباشناسى شهرى، ص 205.