جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارزش‏ها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

عمده‏ترین قسمت فرهنگ را ملاک‏ها و معیارها و اصول حاکم بر آن تشکیل مى‏دهند. ارزش‏هاى اساسى جامعه در همین عرصه مطرح مى‏گردد.

داورى ما از رفتار و گفتار و پندار دیگران بر اساس ارزش‏هاى ما انجام مى‏شود. انتخاب اهداف، شیوه‏ها و وسیله‏ى نیل به آنها در جامعه با ملاک‏هاى ارزشى سنجیده مى‏شود. ارزش‏ها به ما مى‏گویند چه چیز مطلوب است و کدام روش از نظر اجتماعى نامطلوب و نکوهیده مى‏باشد. اصولا انسان قبل از هر چیز یک موجود ارزشى است و اگر این ویژگى را از او بگیریم، دیگر تفاوتى

با حیوان ندارد. آدمى همواره در چالش با نفس خویش است و آن چه را که در محیط او مى‏گذرد و به نحوى مربوط به او مى‏شود مورد ارزشیابى قرار مى‏دهد. ارزش مالک چیزى بودن، ارزش خوشبخت و موفق بودن، ارزش فعال و اعمال نیکو، ارزش زیبایى، ارزش زندگى و… همه به غایات زندگى و جامعه مربوط مى‏شوند.

طبیعى است که جوامع و فرهنگ‏هاى مختلف، معیارهاى متفاوتى براى ارزش‏ها دارند و به تناسب بینش، باورها و اعتقادات خود روى رفتار و پندار خویش و دیگران داورى مى‏کنند. بعضى باورها مربوط به نکات جزیى زندگى روزمره و بعضى از آنها در حوزه‏ى مسایلى است که از نظر فرد، سازمان یا جامعه، به طور کلى اهمیت زیاد دارد. باورهاى عالى، زمینه‏ى ایجاد باورهاى عملى و واقعى زندگى را فراهم مى‏آورند و جهت حرکت باورهاى روزمره را تعیین مى‏کنند. باورهاى عالى و راهنما تعیین کننده‏ى روشى است که هر کارى باید بر اساس آن انجام گیرد ولى باورهاى روزمره روشى است که کارها عملا به طور روزانه انجام مى‏شود؛ خواه با آنها هماهنگ باشد یا نباشد. (1).

در بررسى نقش‏ها، اشاره‏اى به ارزش‏هاى جامعه و امکان جابه جایى و دگرگونى آنها بر اثر تحول اجتماعى داشتیم. این که یک جامعه ثروت مادى را ارزش بداند و یا اعتلاى روحى و معنوى، و یا این که ارزش‏ها چگونه به ضد ارزش تبدیل مى‏شوند، بى‏تردید یک معضل اساسى فرهنگ است. اگر در جامعه کار و تلاش، سازندگى، علم، هنر، قناعت، اطاعت از قانون تحقیر شود و جاى آن را گرایش به مصرف مصنوعات بیگانه، تجملات، رفاه، انگل زیستى، لاقیدى، زد و بند، رشوه خوارى، دزدى، دلالى، فرار از قانون و… بگیرد، اینها

نشانه‏ى آن است که آن جامعه بیمار است و فرهنگ آن دستخوش بحران سرنوشت ساز شده است.


1) دیویس، استانلى، مدیریت فرهنگ سازمان، مترجم ناصر میرسپاسى، نشر مروارید، 1373، ص 17.