هنجارها، معیارها و رفتارهاى ثابتى هستند که گروه، به لحاظ فکرى یا رفتارى، از افراد انتظار دارد یا آنها را در قالب عرف، آداب، سنتها، قواعد و قوانین تایید مىکند. (1) این الگوهاى رفتارى از نسلى به نسل دیگر در میان اعضاى یک مجموعه منتقل مىگردند. ضمانت اجرا و استمرار این آداب و قواعد همان شیوههاى سنتى پاداش یا تنبیه به ترتیب براى کنشهاى هنجار و رفتارهاى نابهنجار مىباشد. عمدهترین انواع هنجارها عبارتند از: سنتهاى عامه، آداب معاشرت، اخلاقیات و قوانین.
سنتهاى عامه، عبارتند از الگوهاى متداول رفتار روزانه زندگى افراد در جامعه و در تعامل آنها با یکدیگر. این سنتها به شیوههاى کنش و رفتار قابل
قبول مربوط مىشود که معمولا تخطى از آنها خلاف نزاکت، ادب و یا صرفا ناموجه تلقى مىگردد، ولى کسى را به خاطر آن تنبیه نمىکنند. بعضى از این رفتارها جنبهى تشریفاتى دارند؛ مانند: نحوهى خوردن، آشامیدن، پوشش ظاهرى، دست دادن، یا مربوط به آیینهاى قومى و مذهبى مىشوند؛ مانند: حرمت خوردن و آشامیدن در ماه رمضان در جوامع اسلامى. در واقع، تمام سنتهاى مستمر و پایدار جامعه و الگوهاى رفتارى در درون خانواده و بیرون از آن در همین قالب قرار مىگیرند. مثلا زمانى سنت جامعهى شهرى ایرانى اجازهى اشتغال زنان و دختران را در بیرون از خانه نمىداد، ولى امروز وضع کاملا دگرگون شده است. در مورد آموزش و تعلیم و تربیت زنان نیز زمانى چنین بود و هم اکنون در عربستان سعودى بانوان مجاز به رانندگى وسایل نقلیه نیستند. در ایران نیز کمتر اتفاق مىافتد که خانمى راننده تاکسى یا اتوبوس باشد. ولى این کار در کشورهاى اروپاى شرقى و غربى و همچنین آمریکا عمل دور از انتظار و شأن بانوان تلقى نمىشود. در واقع، همان گونه که از عنوان آن پیداست، سنتهاى عامه در زمان و مکان تغییر مىکنند و هیچ قاعده و الگوى قطعى و فراگیر براى آنها وجود ندارد.
آداب و معاشرت و اخلاقیات از جمله قواعد جدىتر جامعه هستند که پایبندى به آنها اساسى تلقى مىشود. در واقع، آنها جنبهى اجبارى دارند و ضمانت اجرایىشان نیز بازتابهاى هیجانى فراتر از معمول دارد. در اینجا ارزشهاى اساسى مربوط به فرهنگ جامعه مطرح است و درستى و نادرستى، اخلاقى و غیراخلاقى بودن اعمال، اندیشهها واحساسات در معرض داورى قرار مىگیرد. اصول و قواعد شرعى احکام مذهبى و دینى در همین قالب مطرح هستند، که معمولا تخطى از آنها هم مستوجب گناه و عقوبت اخروى و هم در بعضى موارد مشمول مجازات و تعزیرات شرعى و عرفى مىگردد؛ مانند: زنا، لواط، سب ائمه معصومین (ع) و جز اینها. وفادارى به میهن، وطن دوستى،
عدم همکارى با دشمن و از این قبیل، جزو ارزشهاى مورد تأکید فرهنگ ملى است و تبعا عدول از آنها هم منفور جامعه است و هم تبعات قانونى دارد.
البته تحول صنعتى، شهرنشینى و دگرگونىهاى زندگى جمعى ممکن است زمینهى تغییراتى را براى برخى آداب فراهم کنند، ولى بدون شک، بنابه سرشت و ماهیت الزامى و آمرانهشان، انتظار دگرگونى در آنها را نباید داشت. درست در همین عرصه است که بعضا جوامع در حال گذر دچار تنش و بحران از درون مىشوند و هنجارهاى پربهاى فرهنگى آنها دستخوش آشفتگى مىگردد. در این احوال اگر جامعه در صدد همسازى با شرایط پیش آمده برآید، نتیجهى جبرى آن شکسته شدن حریمها، رواج هرج و مرج رفتارى، بىعفتى و کمرنگ شدن اخلاقیات و سایر پیامدهاى نامطلوب اجتماعى خواهد بود.
1) کوئن، بروس، 1372، ص 61.