جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضرورت تغییر در شیوه‏ی نبرد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در پایان عملیات والفجر 1، فرماندهان نظامی به درک جدیدی از توانایی‏های دشمن و وضعیت عمومی صحنه جنگ دست یافتند که بر اساس آن می‏بایست در شیوه رویارویی با دشمن و انتخاب زمین درگیری تغییرات اساسی داده می‏شد. همین درک موجب شد مرداب‏های هورالهویزه برای عملیات بعدی انتخاب شود. این ره‏یافت هنگام عملیات والفجر مقدماتی برای فرمانده کل سپاه حاصل شده بود، وی در همان زمان نیز از منطقه هور دیدن کرد، اما پس از عملیات والفجر 1 در سطح استراتژی عملیاتی، تأثیر خود را بر جای گذاشت.

در دوره پس از آزادی خرمشهر، عراق با اقداماتی توانست موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد. تغییرات اساسی در زمین‏های استراتژیک و مسلح کردن آنها به استحکامات پیچیده، دگرگونی در سازمان رزم و افزایش تیپ‏ها و لشکرها و همچنین استفاده از تجهیزات و سلاح‏های بهتر و بیشتر، از جمله این اقدامات بود. در واقع، تغییر در زمین، نیرو و سلاح سه عامل اساسی دگرگون شدن ساختار نظامی و توانایی‏های ارتش عراق به شمار می‏رفتند که به همراه اطلاعات مناسب، موجب تسلط آنها بر صحنه نبرد شد.

افزون بر این، کارا نبودن تاکتیک‏های دوره گذشته نیروهای خودی نشان داد که باید ابتکار جدیدی وارد برنامه‏ریزی و استراتژی نظامی ایران شود. این نتیجه‏گیری، به ویژه در عملیات والفجر مقدماتی به

دست آمد. فرماندهان نیروهای مسلح ایران پی بردند که مانور در سرزمین عراق با ویژگی‏های خاص خود، با مانور در سرزمین ایران علیه دشمن، که دارای ضعف‏های اساسی بود، تفاوت ماهوی دارد و نباید به شیوه گذشته به جنگ ادامه داد. بنابراین، باید مانور تغییر کند و یا زمین جدیدی برای نبرد انتخاب شود.

این ره‏یافت، مهم‏ترین نتیجه‏گیری فرماندهان نظامی پس از عملیات والفجر مقدماتی بود. زیرا توانایی زرهی، آتش و نیروی هوایی دشمن به گونه‏ای تقویت شده و توسعه یافته بود که بدون تغییر در مانور و زمین، امکان ادامه نبرد بسیار مشکل می‏نمود. از این رو، منطقه هورالهویزه برای عملیات انتخاب شد. در این استراتژی، ابتکار عمل جایگزین منابع نظامی شد تا بن‏بست جنگ شکسته شود. مزید بر این، در صحنه تصمیم‏گیری عملیاتی، ارتش و سپاه تا حدود زیادی با استقلال عمل، به برنامه‏ریزی پرداختند. واگرایی در روابط ارتش و سپاه که از عملیات رمضان به شکل کم‏رنگی آغاز شده بود، در عملیات والفجر مقدماتی تقویت شد. اجرای عملیات به سبک گذشته که نیروهای ارتش و سپاه در کنار یکدیگر و به طور مشترک وارد عمل می‏شدند، به دلیل مشکلاتی که در تصمیم‏گیری و خصوصا در اجرا وجود داشت، در این مرحله کارساز به نظر نمی‏رسید. سپاه خواستار آن بود که به طور جداگانه و مستقل و در مناطق مشخص، عمل کند، برای همین، در عملیات خیبر شکل جدیدی از سازمان رزم و هماهنگی بر مبنای هدف اصلی عملیات، به وجود آمد.

منطقه هورالهویزه به عنوان ابتکار عمل جدید در جنگ، با نظر سپاه پاسداران انتخاب شد و بر همین اساس، این منطقه به سپاه و منطقه زید نیز به ارتش واگذار شد. این دو منطقه به عنوان مناطق واسط، امکان دست‏یابی به هدف اصلی عملیات، یعنی پل نشوه را فراهم می‏ساختند که پس از رسیدن نیروها به آنجا، عملیات در مراحل بعد به سمت بصره ادامه می‏یافت. علاوه بر این، ارتش و سپاه یگان‏هایی نیز در اختیار یکدیگر قرار دادند؛ تیپ 72 محرم، لشکرهای 14

امام حسین (ع) و 7 ولی‏عصر (عج) از سپاه در کنترل عملیاتی ارتش قرار گرفت، و لشکر 92 زرهی از ارتش نیز که در خط دفاعی بود در همان منطقه کوشک – طلائیه در کنترل عملیاتی سپاه درآمد.