پس از تصرف فاو به دست رزمندگان اسلام در عملیات والفجر 8، که به تغییر موازنه سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلام? منجر شد، ارتش عراق با انتخاب شیوهای جدید در صدد برآمد از لاک دفاعی بیرون آمده شیوه هجومی اتخاذ کند. قبل از این، پس از عملیات خیبر، دشمن یک بار دیگر چنین شیوهای را با وسعت بسیار محدودتری در هورالهویزه به کار برده بود اما این بار دفاع فعال عراق از دامنه وسیعتر و ابعاد جدیدتری برخوردار بود.
مهمترین دلایل رژیم عراق برای اتخاذ چنین شیوهای عبارت بودند از:
1- جبران بخشی از شکست سیاسی در فاو.
2 – خارج شدن از انفعال و به دست گرفتن ابتکار عمل.
3 – بازسازی روحی – روانی نظامیان عراقی و حل مشکل افکار عمومی.
4 – تجزیه کردن توان سپاه و ممانعت از اجرای عملیات آینده. (1).
گذشته از این، آنچه به حرکت اخیر عراق اهمیت میداد، نوعی هم سویی بین تلاشهای غرب و عراق برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی ایران و تحمیل صلح اجباری به آن بود.
غرب به دنبال فتح فاو و درهم شکسته شدن دیوارهی دفاعی عراق و صدمات بسیاری که با اجرای عملیات والفجر 8 بر ارتش عراق وارد شد از پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ احساس خطر کرد، لذا برای جلوگیری از استمرار این وضعیت و گسترش احتمالی پیروزیهای ایران، فشارهای جدیدی را دو میدان جنگ و اقتصاد، با هدف به استیصال کشانیدن جمهوری اسلامی در دستور کار خود و رژیم عراق قرار داد.
فشارهای همه جانبه دشمن در آن مقطع خاص – که به طور هماهنگ و در ابعاد گوناگون انجام میگرفت – عمدتا به منظور تحت الشعاع قرار دادن فتح فاو و ممانعت از تداوم برتری موقعیت ایران بود. در این میان رهبری انقلاب در اوج پیروزیهای حاصل از
فتح فاو و قبل از تهاجمات زمینی دشمن، اقدام به بسیج همگانی مردم نمود. از آنجا که پیشبینی میشد دشمن در مقابل شکست دهشتناکی که بر او تحمیل شده آرام نخواهد نشست، این اقدام فرماندهی کل قوا که در آن هنگام برای بسیاری از افراد غیر منتظره بود در واقع مقدمات پیشگیریهای لازم را فراهم ساخت. لذا هنگامی که ارتش عراق سلسله عملیات دفاع متحرک را آغاز کرد آمادگیهای قبلی اعم از حضور نیروهای مردمی و تهیه امکانات، نقشی مؤثر در وارد ساختن ضربات اساسی بر پیکر ارتش و رژیم عراق داشت. (2).
ارتش عراق در جریان اجرای سلسله عملیات موسوم به استراتژی دفاع متحرک، در مدتی کوتاه مناطق زیر را هدف تهاجم و تعرض قرار داد:
1 – منطقه عملیاتی والفجر 9 – در تاریخ 16 / 12 / 1364
2- ارتفاعات در بندیخان – در تاریخ 16 / 1 / 1365
3- ارتفاعات سومار – در تاریخ 22 / 1 / 1365
4- ارتفاعات منطقه لولان – در تاریخ 5 / 2 / 1365
5- منطقه فکه (پیچ انگیزه، شرهانی، بجلیه) – در تاریخ 10 / 2 / 1365
6- ارتفاعات حاج عمران – در تاریخ 24 / 2 / 1365
7 مهران – در تاریخ 27 / 2 / 1365 (3).
در آخرین مرحله از این سلسله تهاجمات، عراق در تاریخ 27 / 2 / 1365 در منطقه مهران دست به حمله زد و این شهر و حومه آن و برخی ارتفاعات منطقه را تصرف نمود. در این زمان لشکر 84 خرمآباد (ارتش) و تیپ 4 لشکر 21 حمزه (ارتش) با 6 گردان پیاده و 2 گردان زرهی، پدافند این منطقه را به عهده داشتند. (4).
در ساعت 1 بامداد 27 / 2 / 1365 دشمن هجوم خود را با اجرای آتش تهیه سنگین از 2 محور آغاز کرد. در محور اول با تیپهای 417 پیاده و 70 زرهی در حالی که تیپ 443 پیاده را به عنوان احتیاط در اختیار داشت، از سمت ارتفاعات قلاویزان در شیار میگ سوخته – محل خاکریز خودی – وارد عمل شد و پس از تصرف خاکریز، از محور
بهین بهروزان به حرکت خود ادامه داد و از جاده مهران – هرمز آباد به سمت دهلران و سپس شهرک ملک شاهی و جاده آسفالته کمربندی، مهران را تصرف کرد.
در محور دوم از منطقه نمه کلان بو و ارتفاعات 270 با هدف تصرف مهران و ارتفاعات نمه کلان بو، کله قندی، تنگه کنجانچم و جاده آسفالته مهران – ایلام با تیپ 92 پیاده و تیپ 606 پیاده و تیپ 59 مختلط حمله را آغاز کرد و به دلیل عدم مقاومت نیروهای پدافند خودی به سرعت پیشروی نمود. در این محور پس از تصرف خط خودی، با تیپ 59 مختلط به سمت تنگه کنجانچم حرکت کرد. از سوی دیگر تپههای رضاآباد و دراجی را اشغال نمود و در ادامهی عملیات ارتفاعات 330، 307، 310 و تپههای غلامی و باغ کشاورزی را تصرف کرد.
پس از شروع تک دشمن، سپاه به منظور جلوگیری از سقوط نقاط استراتژیک منطقه خصوصا ارتفاعات نمه کلان بو و زالو آب یگانهای (تیپ مسلم بن عقیل، تیپ 11 امیرالمومنین (ع) و لشکر 5 نصر) را به سرعت وارد منطقه کرد و در تاریخ 28 / 2 / 1365 در منطقه نمه کلان بو با دشمن درگیر شد.
پس از چند روز نبرد، سپاه با وارد کردن تیپ 21 امام رضا (ع) و لشکر 41 ثار الله موفق شد در روز 31 / 2 / 1365 ارتفاعات 345، 310، 307 و 330 و تپه رضاآباد را از مجموع ارتفاعات نمه کلان بو آزاد نماید.
در مجموع دشمن در طول 10 روز جنگ و پیشروی، 9 تیپ پیاده، زرهی و مکانیزه و یک گردان کماندویی را وارد عمل کرد و با پشت سر گذاشتن شهر مهران و تصرف ارتفاعات قلاویزان و تپههای غلامی و باغ کشاورزی تا پشت جاده کمربندی مهران یعنی بیش از 20 کیلومتری عمق خاک ایران پیشروی نمود و مستقر گردید. (5) این حمله عراق با اشغال مهران به اوج خود رسید و متوقف شد.
مهمترین عوامل موفقیت ارتش عراق در این سلسله تهاجمات عبارت بود از:
1 – ضعیف بودن احتمال تهاجم عراق و حضور نیروهای سپاه در منطقه فاو.
2 – ضعف خطهای پدافندی خودی به دلیل عدم احتمال حملهی عراق و آمادگی نداشتن برای مقابله با آن.
3 – عدم آمادگی نیروهای ارتش و کمبود توان سپاه.
4- سازماندهی مناسب و توان و تجهیزات بسیار دشمن (141 گردان پیاده به علاوه 142 گردان تانک و نفربر که در احتیاط و بازسازی بودند(.
5 – داشتن منابع اطلاعاتی مناسب از جمله: ماهوارهها، آواکسها، شبکههای جاسوسی، منافقین و نیروهای نفوذی در نیروهای مسلح به عنوان منابع داخلی و خارجی که اطلاعات نسبتا دقیقی در اختیار ارتش عراق گذاشتند.
6 – ضعف نیروهای خودی مستقر در خطهای پدافندی ارتش. (6).
در چنین اوضاعی مسئولان سپاه تصمیم گرفتند ضمن تسریع در تحکیم مواضع پدافندی جبهه فاو، اقداماتی را نیز برای متوقف ساختن حملات دشمن انجام دهند. حمله به دشمن، اولویت بندی مناطق پدافندی و تعیین احتیاط برای مناطق مهم از اولین پیشنهادها بود. بیشتر فرماندهان معتقد بودند بهترین پدافند، آفند است زیرا در آفند تلفات کمتر خواهد بود. مهمتر از این، قبول انفعال، خطرات بسیاری را برای جنگ در پی داشت. (7).
علاوه بر این، اقدامات دیگری نیز مورد توجه بود:
1 – اعزام چند تن از فرماندهان برای شناسایی و بررسی چگونگی مواضع اشغال شده.
2 – آزاد سازی برخی یگانها از منطقه فاو.
3 – استقرار سپاه در مناطق حساس پدافندی.
4 – طرح تشکیل گردانهای مستقل پدافندی قائم.
5 – تدبیر مناسب برای برطرف کردن ضعفها و کمبودهای اطلاعاتی.
6 – ارزیابی صحیح از توان دشمن.
7 – انهدام دشمن و متوقف کردن آن.
8 -حمله به مناطق مهم اشغال شده. (8).
در این حال تدابیر مختلفی شد اما دست زدن به اقدام اساسی و تعیین کننده مقدور نبود و به تحقق شرایط خاصی نیاز داشت. به ویژه این مسئله، عقب ماندگی توان رزمی خودی را در مقابل دشمن نشان میداد که اکنون ظهور کرده بود و فرماندهان سپاه سعی داشتند با حفظ فاو، ضمن حضور (یک یگان) در چند خط پدافندی، به مقابله با تحرک جدید عراق نیز بپردازند در حالی که توان لازم برای این مأموریتهای مهم و سرنوشتساز وجود نداشت. اما غیرت دینی و انقلابی رزمندگان و فرماندهان مانع از تسلیم شدن در مقابل واقعیتها بود. از این رو با اوج گیری این تهاجمات دشمن در اردیبهشت 1365، حداکثر اقدامات خودی ضرورتا به مقابله با دشمن و متوقف کردن پیشروی آن محدود شد.
هجوم دشمن به مهران نقطه اوج استراتژی دفاع متحرک عراق بود و عراق با موفقیتی که در این مرحله به دست آورد جرأت یافت اتخاذ استراتژی جدیدی موسوم به «دفاع متحرک» را اعلام کند. رژیم عراق در تبلیغات خود اعلام میکرد که تنها در مقابل عقب نشینی قوای ایران از مناطق عراق، به ویژه فاو، مهران را پس خواهد داد! (9).
در طول مدت اجرای استراتژی دفاع متحرک عراق، دهها هزار تن از نیروهای دشمن کشته یا زخمی یا اسیر شدند و ارتش عراق چندین هواپیما، 27 هلیکوپتر و 170 تانک و نفربر را از دست داد.
به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که به رغم خساراتی که طی این سلسله تهاجمات به نیروهای خودی وارد شد، هم در یک عملیات تاکتیکی و هم در رویارویی با استراتژی کلی دشمن مبنی بر پدافند متحرک، رزمندگان اسلام موفق بودند و عملا دشمن را زمینگیر کردند، به گونهای که دشمن، به دلیل تلفات وارده و نیز امکان از دست دادن توان لازم جهت رویارویی با عملیات نیروهای خودی در دیگر مناطق عملیاتی، این تهاجمات را متوقف کرد. (10).
1) اردستانی حسین، تنبیه متجاوز، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379، ص 212.
2) درودیان محمد، خرمشهر تا فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ هفتم: 1381، ص 232 و 233.
3) مأخذ 10، ص 235 و 236.
4) مأخذ 1، ص 13.
5) مأخذ 1، ص 14.
6) نخعی هادی، جنگ در سال 65، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، 1366، ص 58.
7) مأخذ 14، ص 60 تا 67، تلخیص.
8) مأخذ 14، ص 68.
9) مأخذ 9، ص 214.
10) مأخذ 10، ص 252.