پس از عملیات طریقالقدس، دشمن دچار نوعی آشفتگی روحی شد و در حالی که مرغوب و وحشتزده بود، هنوز درک روشنی از ویژگیهای تاکتیکی و عملیاتی نیروهای خودی نداشت. در چنین وضعیتی، دشمن قبل از آغاز عملیات فتحالمبین – بر اساس شواهد و قرائن موجود و برخی منابع جاسوسی که در داخل ایران داشت – از اجرای این عملیات آگاهی یافت لذا برای مقابله با آن، در 17 بهمن 1360 در تنگهی چزابه دست به حمله زد تا ابتکار عمل را در دست گیرد. گرچه این تهاجم تلفات بسیاری برای آنها در برداشت، ولی موجب تأخیر در اجرای عملیات فتحالمبین نیز شد (1) (2) متعاقب حمله عراق در منطقه چزابه، نیروهای خودی برای به دست گرفتن ابتکار عمل و انحراف توجه دشمن از عملیات اصلی، اقدام به طراحی عملیات امالحسنین (س) در نزدیکی منطقه درگیری (چزابه) نمودند. این عملیات که در 3 مرحله در تاریخهای 25، 24 و 26 اسفند 1360 در منطقه حمیدیه (جنوب کرخه نور) انجام گرفت، ضربات مناسبی
به دشمن وارد کرد. در این عملیات ارتش عراق متحمل 700 کشته و 150 اسیر شد و تعدادی تانک و ادوات آن منهدم گردید. (3).
البته با افزایش فعالیت نیروهای خودی در منطقه عملیاتی فتحالمبین و مقابله با دشمن در تنگهی چزابه، عراقیها تلاش بعدی خود را در 28 اسفند 1360 با هدف بر هم زدن سازمان رزم و رسیدن به خطوط پدافندی مستحکم نیروهای خودی در منطقه جنوب شوش و دشت رقابیه آغاز کردند. انتخاب این منطقه برای حمله، بر پایه درک دشمن از محورهای اصلی تهاجم نیروهای خودی بود؛ عراقیها میپنداشتند که چون امکان تک در ابعاد وسیع و عمیق برای ایرانیها وجود ندارد، به همین دلیل، عملیات اصلی آنها در محور شوش و یا پای پل نادری خواهد بود و تلاش در سایر محورها برای پشتیبانی است. اظهارات اسیران عراقی، از جمله گفتههای زیر دربارهی اهداف و محورهای تهاجم نیروهای خودی، نشان دهندهی مرگ دشمن از این عملیات بود. به عقیده آنان طرح حمله نیروهای ایران به این شرح بود:
»الف- تصرف مواضع لشکر 10 ارتش عراق از طریق دشت سیپتون و رسیدن به جاده اصلی عینخوش – امامزاده.
ب- تصرف مواضع لشکر 1 ارتش عراق در مناطق رقابیه از کوه میشداغ به سمت جنوب و غرب و حرکت به سوی جاده اصلی فکه – شوش.
ج- تصرف مواضع لشکر 1 در محورهای جاده اصلی (جبهه تیپ 1 و تیپ 93) و همچنین تصرف جبهه در منطقه دوسلک و جبهه لشکر 10 در محور نادری و پاکسازی منطقه رادار.
د- هدف اصلی، محاصره و از یکدیگر جدا ساختن یگانها و در نتیجه نابودی و یا اسارت افراد آنها بود.» (4).
بدین ترتیب، ارتش عراق با هدف به تأخیر انداختن عملیات
فتحالمبین، دست به این حمله زد. هجوم نیروهای عراقی به این منطقه سبب شد تا بسیاری از معابر نفوذی و محورهای عملیات کشف و بر مشکلات نیروهای خودی افزوده شود. اگر چه مقاومت رزمندگان و همچنین ناتوانی دشمن، مانع تفوق مؤثر دشمن و بهرهبرداری نظامی و سیاسی او شد ولی به هر حال از آنجا که رزمندگان در آستانه اجرای عملیات قرار داشتند، تردیدهایی در اذهان برخی فرماندهان یگانهای عملیاتی ایجاد کرد. زیرا گمان میکردند که دشمن کاملا هوشیار شده و از منطقه و محورهای عملیات آگاه شده است. اما به رغم وضعیت موجود، فرماندهی جنگ تأکید داشت عملیات هر چه زودتر انجام شود. با این حال به دلیل جو حاکم، فرمانده سپاه (با توجه به تنگی وقت) برای مشورت با امام خمینی با یک فانتوم رهسپار تهران شد. امام در پاسخ به این نکته که تأخیر در زمان عملیات به ضرر ما خواهد بود فرمودند تا کاملا در شک و دودلی نباشید نمیتوان استخاره از قرآن نمود. شما خودتان تصمیم بگیرید. ولی اگر بخواهید میتوانید برای طلب خیر از خداوند به قرآن هم رجوع کنید. فرمانده سپاه بلافاصله به منطقه عملیاتی بازگشت و با توجه به باقی بودن تردیدها، با توصیه امام به قرآن تفأل زده شد که آیات سوره فتح نوید فتح و پیروزی و نصرت خداوند را به آنان داد. از این رو فرماندهان جنگ به رغم تردیدهای باقی مانده آماده اجرای عملیات شدند و بر اساس آیات مزبور نام «فتحالمبین» را برای عملیات انتخاب کردند. (5).
1) در واقع حضور فعال نیروهای اسلام در منطقه موجب حساسیت و هوشیاری زایدالوصف دشمن شده بود تا آنجا که – طی سندی که بعدا به دست آمد – یکی از فرماندهان عراقی خطاب به ردههای پایینتر خود چنین مینویسد: از تحرکات دشمن در منطقه دزفول و شوش به طور کلی نتیجهگیری میشود که قصد حمله تعرضی وسیعی دارد، ولی عملیات النصر الحاکم (عملیات چزابه) سبب اصلی عقب انداختن حمله تعرضی دشمن بوده است…. فعال بودن هلیکوپتر دشمن در منطقه دزفول، شوش و دلیل بر این است که آنها برای شناسایی منطقه از فرماندهان نظامی و تعدادی از فرماندهی پاسداران خمینی استفاده میکنند.
2) مأخذ 5 ص 204.
3) مأخذ 12 ص 30.
4) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، جزوه «تحلیل نبردهای بین ایران اسلامی و بعثیان عراق«، نوشته اسرای عراقی ص 79 و 80.
5) مأخذ 12 ص 37 تا 38.