همزمان با اوجگیری جنگ شهرها – که طبیعتا ضایعات و خسارات ناشی از جنگ به طور مستقیمتری در رابطه با مردم قرار میگرفت – پیشبینی رخدادهای سیاسی اجتماعی و بهرهگیری جریانات سیاسی از آن، محتمل مینمود، از این رو فرمانده کل قوا در بیانات خود هنگام تحویل سال 1364، این سال را «سال استقامت» نامیدند.
طبعا ترسیم دورنمای جنگ شهرها که عمدتا در روز قدس شکل نهایی و نتیجه خود را نشان داد و سایر فشارهای وارده به جمهوری اسلامی بود که سبب شد امام خمینی موضع «جنگ جنگ تا رفع فتنه» را اتخاذ نمایند. در حقیقت در آن برههی خاص رهبری انقلاب روند حرکت آتی جنگ و انقلاب را با بیان «جنگ تا آخرین خانه و آخرین نفر» تبیین و تعیین کردند.
نظر امام درباره جنگ برای همگان روشن بود، لیکن با توجه به وضعیت خاص آن مقطع زمانی، ضرورت نظرخواهی از امام و نقش عمدهی آن جهت تعیین تکلیف کاملا بارز و روشن بود.
در این میان گروهها با انگشت نهادن بر نارساییهای ناشی از جنگ، مجددا صحنه را برای تشدید فعالیتهای سیاسی خود مساعد دیدند و این بار حتی سعی کردند جنگ را از موضع اعتقادی به زیر سؤال بکشند. این اقدام هماهنگ با توطئههای بینالمللی در تحمیل صلح و سازش به جمهوری اسلامی و نیز تقویت جریان عافیتطلبی داخلی انجام میگرفت.
رهبری انقلاب به منظور تعیین مشی آینده جنگ و انقلاب و رفع هرگونه تردید و تزلزل، از جایگاهی والاتر بر ضرورت ادامهی نبرد تأکید
فرموده، شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» را پرتوی از شعار قرآنی «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم» دانستند. در حقیقت نظر امام نافی هر دیدگاهی در زمینه سازش بود. ایشان خاطرنشان ساختند که نه تنها امکان دستاویز قرار دادن یک پیروزی در حل معضل جنگ چارهساز نیست، بلکه باید فراتر از آنچه در شعار مردمی «جنگ، جنگ تا پیروزی» نهفته است، گام نهاد.
به عبارت دیگر، از بیانات امام چنین استنباط شد که راهحل سیاسی نه تنها سنخیتی با هویت انقلاب اسلامی ندارد، بلکه یک نوع بیتوجهی به آینده جنگ و انقلاب و نیز سادهاندیشی در برخورد با دشمن است و طبیعتا حامیان جهانی عراق نسبت به انقلاب اسلامی بیتفاوت نیستند و تا زمانی که هویت انقلاب را مخدوش نکرده یا ضربهای اساسی و کاری به آن وارد نسازند آرام نخواهند گرفت؛ از این رو گذشته از ضرورت پرهیز از سادهاندیشی در برخورد با دشمن، برای گذر از مرحله کنونی انقلاب، باید با کسب آمادگی همهجانبه، کلیه امکانات بالفعل و بالقوه کشور نیز در خدمت جنگ قرار گیرد.
بدین ترتیب عوامل زیر در تبیین آینده انقلاب و جنگ مؤثر شناخته شد:
1- شناخت استکبار جهانی و عمق و گستردگی خصومت آن در برخورد با انقلاب اسلامی.
2- همسویی و آمیختگی اهداف انقلاب اسلامی و جنگ با یکدیگر.
3- در نظر گرفتن ملاحظاتی در باب قابلیت و توان بالفعل و بالقوه کشور از نظر اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی و نیز بسیج نیروی مردمی.
تبعیت از رهنمودهای امام خمینی در واقع در بطن خود، آمادگی همهجانبه جهت اصلی نمودن جنگ در کشور را دارا بود. متقابلا نگرش مقطعی و کوتاهمدت به جنگ، نه تنها دستیابی به پیروزی را نامحتمل مینمود، بلکه دورنمایی جز ناکامی و بازی خوردن از دشمن، نداشت.