عراقیها که پس از ناتوانی در تأمین تمام هدفهای سیاسی – نظامی خود، در گرداب یک تناقض آشکار (ادامه جنگ و تداوم پیشروی یا عقبنشینی تا مرزهای بین المللی) قرار گرفته بودند، با غلبه بر قوای ارتش در چند عملیاتی که به اجرا درآمد، به نوعی از بنبست خارج شده، ضمن تجدید روحیه برای سازمان و نیروهای رزمی، استراتژی «جنگ ساکن» را – که گزینهای جدید در شیوهی جنگی فرماندهان عراقی بود – اتخاذ کردند. عناصر اصلی این استراتژی عبارت بود از: فرسایش تدریجی نیروهای نظامی ایران در دراز مدت، حمله به مراکز استراتژیک با استفاده از آتش توپخانه و بمباران هوایی، تحکیم و تثبیت جبههها و ایجاد مواضع دفاعی جدید، محاصره شهرهای مرزی و بمباران مداوم آنها، استفاده بیشتر از یگانهای زرهی، فراخوان نیرو و تقویت سازمان رزم، گسترش دامنه فعالیتهای دیپلماتیک. در این خصوص فرماندهی سپاه سوم ارتش عراق در توضیح استراتژی جدید معتقد بود که:
»هدفهای ساکن مناسبترین اهداف برای تهاجم هستند و یک هدف ایدهآل برای ضربهزدن به ما، برای دشمن هدفهای ساکن ما است.» (1).
رژیم عراق علاوه بر اتخاذ استراتژی جدید، برای پشتیبانی و سازماندهی گروههای معارض انقلاب اسلامی، تلاش گستردهای کرد تا از طریق تشدید بیثباتی در داخل ایران، به مقاصد نظامی – سیاسی خود دست یابد.
1) اصغر کاظمی، خرمشهر در اسناد ارتش عراق، دفتر ادبیات و هنر و مقاومت، 1375، ص 30 1.