نتایج اسلام و عدالت
سیدالشهداء علیهالسلام هضت عظیم عاشورا را برپا نمود و با فداکارى و خون خود و عزیزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنىامیه را محکوم و پایههاى آن را فروریخت. (1).
تاریخ 6 / 10 / 57
بنىامیه را شکست
سیدالشهداء (سلام الله علیه) کشته شد شکست نخورد، لکن بنىامیه را همچو شکست که تا آخر نتوانستند دیگر کارى بکنند، همچو این خون، آن شمشیرها را عقب زد که تا الان هم که ملاحظه مىکنید باز پیروزى با سیدالشهداست و شکست با یزید و اتباع اوست.(2).
تاریخ 9 / 11 / 57
سلطنت یزید را شکست
سیدالشهداء سلام الله علیه با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قیام کردند. چون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند در
صورت، ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را شکستند. اساس سلطنتى که مىخواست اسلام به صورت سلطنت طاغوتى درآورد. (3).
تاریخ 10 / 3 / 58
اسلام را احیا کردند
اسلام همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر جان خودشان را فداى اسلام کردند. حضرت سیدالشهداء (سلام الله علیه) با آن جوانها، با آن اصحاب براى اسلام جنگیدند و جان دادند و اسلام را احیا کردند. (4).
تاریخ 24 / 3 / 58
مکتب را زنده کرد
ائمهى اطهار اکثرا یا کشته شدند یا چه شدند، لکن مکتبشان محفوظ بود. سیدالشهدا کشته شد، مکتبش محفوظ بود، بلکه مکتب را زنده کرد، با این کشته شدن مکتب را زنده کرد. (5).
تاریخ 7 / 4 / 58
ممانعت از معرفى وارونه اسلام
اگر فداکارى پاسداران عظیمالشأن اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان رژیم بنىامیه و رژیم ظالمانه آن وارونه معرفى مىشد و زحمات نبىاکرم (ص) و اصحاب فداکارش به هدر مىرفت. (6).
تاریخ 9 / 4 / 58
پیشبرد مکتب
چنانچه اولیاى حق هم بسیارشان مغلوب شدند لکن مکتب محفوظ ماند. سیدالشهداء سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیرهاش قتل عام شدند لکن مکتبشان را
جلو بردند. شکست در مکتب نبود پیشروى بود، یعنى بنىامیه را تا ابد شکست داد، قتل سیدالشهدا یعنى این اسلامى که بنىامیه مىخواست بد نمایش بدهد و با ادعاى خلافت برخلاف موازین انسانى عمل بکند آن را سیدالشهدا سلام الله علیه با نثار خون خودشان آن رژیم را، رژیم فاسد را شکست داد و خود مقتول شد. (7).
تاریخ 12 / 4 / 58
رژیم بنىامیه را دفن کرد
شهادت حضرت سیدالشهدا مکتب را زنده کرد. خودش شهید، مکتب اسلام زنده شد و رژیم طاغوتى معاویه و پسرش را دفن کرد… شهادت سیدالشهدا چیزى نبود که براى اسلام ضرر داشته باشد. نفع داشت براى اسلام، اسلام را زنده کرد. (8).
تاریخ 13 / 4 / 58
باطل کردن نقشه دشمن
مبارزه حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه با دولت وقت که دولت طاغوتى بود شهادت سیدالشهدا به اسلام هیچ لطمهاى وارد نیاورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ایشان، معاویه و پسرش اسلام را یک جور دیگرى در دنیا جلوه داده بودند به اسلام خلیفه رسول الله، با رفتن در مسجد، اقامه جمعه و امام جمعه بودن، اقامه جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول الله و حکومت، حکومت اسلام لکن محتوا برخلاف. نه حکومت، حکومت اسلامى بود به حسب محتوا و نه حاکم حاکم اسلامى. سیدالشهدا سلام الله علیه این نقشى که اینها داشتند براى برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام را به اینکه این همنظیر همان چیزهاى سابق است آن را باطل کرد. (9).
تاریخ 15 / 4 / 58
نجات اسلام
اگر سیدالشهدا نبود این رژیم طاغوتى را اینها تقویت مىکردند به جاهلیت برمىگردانند. اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم مسلم طاغوتى بودیم، نه مسلم امام حسینى، امام حسین نجات داد اسلام را. (10).
تاریخ 17 / 4 / 58
پیروزى واقعى
اولیاى خدا هم شکست مىخوردند. حضرت امیر در جنگ معاویه شکست خورد، اینکه حرف ندارد، شکست خورد امام حسین سلام الله علیه هم در جنگ با یزید شکست خورد و کشته شد اما به حسب واقع پیروز شدند آنها، شکست ظاهرى و پیروز واقعى بود. (11).
تاریخ 12 / 6 / 58
استمرار حیات اسلام
اسلام را تا حالایى که شما مىبینید، اینجا ما نشستهایم سیدالشهدا زنده نگه داشته است. (12).
تاریخ 30 / 7 / 58
اسلام را بیمه کرد
سیدالشهدا سلام الله علیه مذهب را بیمه کرد. با عمل خودش اسلام را بیمه کرد. (13).
تاریخ 29 / 8 / 58
بیرق یزید را افکند
کسى که براى فداکار مىکند شکست در آن نیست ولو کشته بشوى، شکست نداریم. حضرت سیدالشهدا هم کشته شد لکن شکست خورد؟ الان بیرق او بلند است و یزیدى
تو کار نیست. (14).
تاریخ 9 / 10 / 58
یزیدیان دفن شدند
حضرت سیدالشهدا هم شکست خورد، اما پیروزى نهایى را داشتند، مکتبشان شکست نخورد با کشته دادن، دشمنشان را عقب زدند، بساط معاویه را که مىخواست اسلام را به صورت یک امپراطورى درآورد، برگرداند به زمان جاهلیت و آن اوضاع جاهلیت، شکستش دادند. یزید و اتباع دفن شدند تا ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند (15).
تاریخ 10 / 10 / 58
کاخ ستمکاران را فروریخت
شخصیت عظیمى که از عصاره وحى الهى تغذیه و در خاندان سید رسل، محمد مصطفى و سید اولیا، على مرتضى تربیت و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکارى بىنظیر و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فروریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید. (16).
تاریخ 26 / 3 / 59
برکات شهادت امام حسین (ع)
»انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است. (17) این معنایش، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده مىشوم، از او شده است. اینهمه برکات
از شهادت ایشان است. با اینکه دشمن مىخواست آثار را از بین ببرد، آنها در صدد بودند که اصلا بنىهاشمى در کار نباشد. «لعبت هاشم بالکذا» (18) این حرف بود آنها مىخواستند اصل اسلام را ببرند و یک مملکت عربى درست کنند. (19).
تاریخ 14 / 8 / 59
سفیانیان را از صحنه تاریخ راند
شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا – سرآغاز زندگى جاوید اسلام و حیات ابدى قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام، اساس وحى را به خیال خام خود مىخواستند محو کنند، براى همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد. (20).
تاریخ 15 / 3 / 60
قرآن و وحى را جاوید ساخت
اگر عاشورا و فداکارى خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبىاکرم را طاغوتیان آن زمان به نابودى کشانده بودند و (اگر عاشورا نبود منطق جاهلیت ابوسفیانیان که مىخواستند قلم سرخ بر وحى و کتاب بکشند و یزید یادگار عصر تاریک بتپرستى که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحى امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحى نزل» بنیاد حکومت الهى را برکند، نمىدانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه مىآمد) لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایىبخش و قرآن هدایت افروز را جاوید نگه دارد و با خون
شهیدانى چون فرزندان وحى، احیا و پشتیبانى فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین بن على آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را برانگیزد، تا جان خود و عزیزانش را فداى عقیده خویش و امت معظم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیارى فرماید و از وحى و از رهآوردهاى آن پاسدارى نماید. (21).
تاریخ 16 / 3 / 60
با شهادت حسین (ع) اسلام نوین شد
امام حسین سلام الله علیه خود و تمام فرزندان و اقرباى خودش را فدا کرد و پس از شهادت او اسلام قویتر شد. (22).
تاریخ 9 / 6 / 60
بنىامیه را رسوا کرد
سیدالشهدا بحق بود و با عده قلیلى مقابله کرد و در عین حالى که به شهادت رسید و فرزندان او هم به شهادت رسیدند، لکن اسلام را زنده کرد و یزید و بنىامیه را رسوا کرد. (23).
تاریخ 18 / 12 / 60
گور یزیدیان کنده شد
آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان را با دست ستم شاهى خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدى را براى خویش بجا گذاشتند که ملت عظیمالشأن ایران بحمدالله تعالى با قدرت و پیروزى بر گور آتشبار آنان لعنت مىفرستد. (24).
تاریخ 15 / 3 / 61
اسلام را وارونه نشان دادند
اگر نبود این نهضت، نهضت حسین علیهالسلام، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان مىدادند و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیاى اسلام حقد و حسد داشتند. سیدالشهدا با این فداکارى که کرد علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند. اندکى که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائلهاى و چه مصیبتى وارد شد و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنىامیه شد. (25).
تاریخ 25 / 7 / 61
تدارک نهضتهاى حقطلبانه در اسلام
اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمىتوانستیم پیروز شویم. (26).
تاریخ 25 / 7 / 61
حرکت سیاسى امام حسین (ع)
وقتى که حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسى بزرگى بود که در یک وقتى که همه مردم دارند به مکه مىروند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسى بود تمام حرکاتش، حرکات سیاسى بود، اسلامى – سیاسى و این حرکت اسلامى – سیاسى بود که بنىامیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود. (27).
تاریخ 13 / 7 / 62
1) پیام امام خمینى به ملت مسلمان ایران – صحیفه نور – جلد 4 – ص 100.
2) بیانات امام خمینى در جمع گروهى از معلمان کشور – صحیفه نور – جلد 5 – ص 61.
3) بیانات امام خمینى در جمع اعضاى هیأت قائمیه تهران – صحیفه نور – جلد 7 – ص 36.
4) بیانات امام خمینى در جمع پزشکان – صحیفه نور – جلد 7 – ص 109.
5) بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم – صحیفه نور – جلد 7 – ص 230.
6) پیام امام خمینى به مناسبت روز پاسدار صحیفه نور – جلد 7 – ص 236.
7) بیانات امام خمینى در دیدار با اعضاى هیأتهاى بحرینى – صحیفه نور – جلد 251 – 7.
8) بیانات امام خمینى در جمع پاسداران و روحانیون تربت حیدریه – صحیفه نور – جلد 8 – ص 12.
9) بیانات امام خمینى در جمع روحانیون و پاسداران انقلاب اسلامى ارومیه – صحیفه نور – جلد 8 – ص 44.
10) بیانات امام خمینى در جمع وعاظ و روحانیون تهران صحیفه نور – جلد 8 – ص 70.
11) بیانات امام خمینى در جمع اعضاى ستاد مرکزى جهاد سازندگى و نماینده امام در این نهاد – صحیفه نور – جلد 9 – ص 22.
12) بیانات امام خمینى در جمع علماى غرب تهران – صحیفه نور – جلد 10 – ص 30.
13) بیانات امام خمینى در دیدار با جمعى از روحانیون – صحیفه نور – جلد 10 – ص 216.
14) بیانات امام خمینى در دیدار با پرسنل نیروى هوائى – صحیفه نور – جلد 11 – ص 150.
15) بیانات امام خمینى در جمرع روحانیون ارومیه – صحیفه نور – جلد 11 – ص 153.
16) بیانات امام خمینى در جمع دانشجویان دانشکده افسرى – صحیفه نور – جلد 12 – ص 161.
17) روى سعید بن راشد عن یعلى بن مرة قال و سمعت رسول الله (صلى الله علیه و اله) یقول: حسین منى و أنا من حسین. أحب الله من أحب حسینا. حسین سبط من الأسباط.سعید بن راشد از یعلى بن مرة روایت کرد که گفت: از پیامبر خدا (ص) شنیدیم که مىفرمود: حسین از من است و من از حسین. خداوند دوست دارد هر آنکه حسین را دوست داشته است. حسین یکى از اسباط است. ارشاد – شیخ مفید: ص 233.
18) پارهاى است از این بیت شعر عبدالله بن زبعرى لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل (قبیله بنىهاشم با سلطنت بازى کردند. پس نه خبرى آمد و نه وحىاى نازل گشت(. آمده است که یزید (لعنت خدا بر او باد) آنگاه که اهلبیت عصمت (ع) را در شام بر وى وارد کردند با چوب بر دندانهاى سر مطهر اباعبدالله (ع) مىزد و این شعر را بر زبان مىراند. مع السجوم فى ترجمة نفس المهموم – علامه شعرانى: ص 252.
19) بیانات امام خمینى در جمع وعاظ و خطباى مذهبى – صحیفه نور – جلد 13 – ص 158.
20) پیام امام خمینى به مناسبت سالروز قیام پانزده خرداد صحیفه نور – جلد 14 – ص 263.
21) پیام امام خمینى به مناسبت روز پاسدار – صحیفه نور – جلد 14 – ص 265.
22) بیانات امام خمینى در جمع اقشار مختلف مردم – صحیفه نور – جلد 15 – ص 114.
23) بیانات امام خمینى در جمع رزمندگان ارتش – صحیفه نور – جلد 16 – ص 68.
24) پیام امام خمینى به مناسبت سالروز 15 خرداد صحیفه نور – جلد 16 – ص 179.
25) بیانات امام خمینى در جمع روحانیون قم و تهران – صحیفه نور – جلد 17 – ص 58.
26) بیانات امام خمینى در جمع روحانیون قم و تهران – صحیفه نور – جلد 17 – ص 60.
27) بیانات امام خمینى در جمع اعضاى جامعه روحانیت مبارز تهران – صحیفه نور – جلد 18 – ص 140.