شهادت از جمله مفاهیم والایى است که ویژهى قیامها و انقلابهاى مکتبى و الهى است. انقلاب ما نیز این این قاعده مستثنى نبوده، بلکه با بهرهگیرى از فرهنگ غنى و متعالى اسلام، شهادت را که مىرفت به دست فراموشى سپرده شود، روح و حیاتى تازه بخشید. نباید از نظر دور داشت که در جامعهى ما استمرار فرهنگ شهادت، ریشه در سوگواریهاى منبعث از قیام عاشورا داشته و احیاى آن به دست مصلحان دین، با غبارروبى از چهرهى تابناک قهرمانان صحنهى کربلا، صورت گرفته است. اگر سنت روضهخوانى و مراسم سوگوارى نبود، شاید هرگز خاطرهاى از حماسه حسینى باقى نمىماند و لذا هرگز نمونهاى عینى و مجسم از شهید و شهادت که به مدد آن بتوان پاى در میدان جهاد نهاد و پایمردى و جانفشانى کرد در دست نبود.
شهادت در این قاموس فداکردن جان خویش در راه ارزشهاى الهى و دستیابى به حیاتى ابدى است. به همین دلیل اگر کسى فاقد مایههاى معنوى باشد، شهادت طلبى او معنایى نخواهد داشت. این خداباورى و معاداندیشى است که به شهادت معنا مىدهد و از آنجا که در این نوع جهان بینى، شهید به حیاتى والاتر و لایزال دست مىیابد، جان نثارىاش معقول است وگرنه عاقلانه نیست که کسى براى دستیابى به رفاه و زندگى دنیایى خود یا دیگران، از جان خویش درگذرد. شهادت و شهادت طلبى، میوهى شجره طیبه اعتقاد به «احدى الحسنیین» است که یکى از دو پیروزى را براى مجاهدان در راه خدا نوید مىدهد.
به فرموده حضرت امام خمینى (ره) «مقام شهادت، اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معناست و نهایت ایمان، همانا ایمان عاشقانه است. شهادت ارثى است که از اولیا به ما مىرسد. شهید خورشیدى است که بر انقلاب پرتو مىافکند و شهادت چراغ هدایت ملتهاست. این ملت با عشق به شهادت، پیش رفت و این نهضت را به پیروزى رساند. اینکه ملت شهادت را خواست و گرایش به زندگى دنیوى را کنار گذاشت، تحولى بود فرخنده که همواره باید آن را پاس داشت و نگذاشت با سرد و کمرنگ شدن شعله فروزان عشق و شهادت، علایق دنیوى و مادى، آنها را مسخ کرده، از این سستى و فتور، خونهاى پاک شهدا هدر رود.»
اما سخن در این است که این پیامهاى الهى و سرودهاى رهایى را که به عنوان میراث عاشوراى حسینى در کلام و پیام امام تجلى کرده بود به کسانى شنیدند و به جان دریافتند؟ به عبارت دیگر طلایهداران جانبازى و شهادت در این انقلاب و دفاع هشت ساله از کدامین قبیله بودند؟ بىهیچ اغراق و تعارفى، بار اصلى بر دوش طبقات محروم و مستضعف بود. پس چه جاى شگفتى است اگر پیشواى مستضعفان بفرماید «یک تار موى این کوخ نشینان و شهید دادهها به کاخ نشینان جهان، شرف و برترى دارد» و از همین جاست که مىتوان گفت: «چه مسؤولیتى بزرگتر و سنگینتر از رسیدگى به بازماندگان این از جان گذشتگان و پیشتازان عشق و شهادت؟ خدمتى که ارزشش از هر خدمتى بیشتر و در حکم خدمت به نبى اکرم «ص» است. بدیهى است که شهادت در راه خدا چیزى نیست که بتوان آن را با سنجشهاى بشرى و انگیزههاى مادى ارزیابى کرد، لیکن مراقبت دلسوزانه از حال خانوادههاى شهدا و خدمتگزارى و احترام به ایشان یک تکلیف الهى است. و این موضوع در حد امتیاز لفظى و عرفى کافى نبوده، بلکه باید در متن قانون و در عمل پیاده شود تا آنجا که، باید مصلحت پابرهنهها و شهید دادهها، بر مصلحت مرفهین بىدرد، مقدم باشد.»
اما نزد امام، دفتر فیض شهادت، پرونده مختومهاى نیست که خدمت به خانواده شهدا آخرین برگ آن باشد بلکه براى آن عارف و اصل، فرهنگ شهادت چشمه پرفیضى است که فرزندان شهدا مظهر تراوش فیوضات آن محسوب مىشوند و از این جهت مىفرمایند:
»چه افتخارى بالاتر از اینکه ما در تداوم انقلاب، ذخیرههاى عظیمى چون فرزندان محترم شهدا داریم که حضورشان یادآور رشادتها و فداکاریهاى رادمردانى است که برکت خونهاى پاک آنان، انقلاب اسلامى بارور گردیده است، آنان بار امانت پدرانشان را که میراث عزت و افتخار است، به خوبى بر دوش کشیده، با جدیت به تحصیل علم و کسب معرفت مىپردازند. بنابراین بر دستاندرکاران و مسؤولین کشور است که بیش از پیش به امور فرهنگى این عزیزان اهتمام نمایند، باشد که این شجره طیبه به بالندگى خود ادامه دهد و بشریت از ثمره پربرکت آن بهرهمند گردد.»
با این تلقى از شهادت است که باید ملتمسانه دعا کرد:
»خداوندا، دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز بگذار و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.»
ویژگیهاى این مجموعه
این مجموعه که در حوزه معاونت پژوهشى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) استخراج و با همکارى کارشناسان مرکز پژوهشهاى فرهنگى «بنیاد شهید انقلاب اسلامى» تنظیم شده و به مناسبت برگزارى دومین کنگره بینالمللى امام خمینى و فرهنگ عاشورا منتشر مىگردد، مشتمل بر» 7 «فصل است:
فصل اول که عنوان «فرهنگ شهادت» یافته است به مفهوم ایثار و شهادت، مقام، اهداف و آثار و برکات شهدا اشاره دارد و پرداختن به حالات شهدا و ادعیه و جملاتى که همدلى امام را نسبت به شهدا نشان مىدهد از آخرین مباحث این فصل به شمار مىرود.
فصل دوم به خانواده شهدا اختصاص یافته که در ضمن آن به خاستگاه اجتماعى شهدا و ایثارگران و مقام خانواده شهدا اشاره شده است، توصیه به خانواده شهدا و وظایف ما نسبت به آنان آخرین مباحث آن را تشکیل مىدهد.
فصل سوم، سایر ایثارگران یعنى جانبازان، آزادگان و مهاجرین جنگ تحمیلى را مطرح مىکند.
فصل چهارم به بستر تاریخى ایثار و شهادت که سرچشمهى کوثر شهادت در انقلاب اسلامى محسوب مىگردد پرداخته شده است و در این فصل، قیام عاشورا به عنوان تبلور
فرهنگ شهادت، جایگاه ویژهاى یافته است. هرچند مجموعه مربوط به قیام عاشورا در مجلد جداگانهاى از طرف این مؤسسه منتشر شده است ولى بخشى از آن مجموعه نیز در این فصل آورده شده است.
فصل پنجم به ایام الله خونبار در انقلاب اسلامى ایران اختصاص دارد و در فصل ششم، اسوههاى شهادت در عصر حاضر از زبان امام معرفى شدهاند، لازم است اشاره کنیم در این فصل، منحصرا به ذکر مباحثى پرداختهایم که حضرت امام بعد از شهادت آن عزیزان مطرح کردهاند و از آوردن مطالبى که مربوط به قبل از شهادت آنان بوده خوددارى شده است.
فصل هفتم به فتاوا و استفتائات مربوط به احکام شهید و شهادت اختصاص دارد و از مجموعه استفتائات، صرفا به آن دسته که حاوى حکم و نظر معینى بوده اکتفا شده است. لذا سؤالها و پاسخهایى که مضمون نسبتا مشابهى داشتهاند حذف گردیده است.
در تنظیم این مجموعه، حتىالامکان کوشیدهایم، عبارتها را با توجه به پیام صریح و اصلى آنها ذیل نزدیکترین عنوان خاص انتخابى بیاوریم و از تکرار آنها در سایر عناوین خوددارى کنیم، به همین دلیل در بسیارى از موارد، ممکن است مطلبى که ذیل یک عنوان خاص آمده است؛ حاوى پیامى مربوط به عنوان دیگر نیز باشد که به استثناى موارد معدود، در عنوان بعدى تکرار نشده است. لذا محققین محترم براى احصاى نقطه نظرات حضرت امام در خصوص هر عنوان، نمىتوانند به موارد ذکر شده ذیل همان عنوان اکتفا نمایند بلکه مراجعه به سایر عناوین این مجموعه اجتنابناپذیر است.
علاوه بر انتخاب عناوین و سرفصلهاى مطالب این کتاب، براى هر یک از قطعات منتخب نیز جمله یا عنوانى در نظر گرفته شده است که عبارت از لزوما عین عبارت حضرت امام نیست، هرچند کوشش شده است به تعابیر امام نزدیک باشد، لذا خوانندگان و محققان محترم باید توجه داشته باشند که عناوین هر یک از قطعات منتخب که با حروف سیاه نگاشته شده است از تنظیم کنندگان این مجموعه مىباشد و نباید به حضرت امام منتسب گردد.
در تنظیم قطعات منتخب داخلى هر یک از فصول و عناوین فرعى، ترتیب و توالى تاریخى صدور آنها از طرف حضرت امام ملاک بوده است، نه توالى منطقى مطالب.
از آنجا که حضرت امام در مباحث خود پیرامون حادثه خونبار هفتم تیر و هشتم شهریور 1360 به شخصیت شهداى برجسته این دو حادثه اشارات مکررى دارند آوردن مطالب مربوط به این حوادث و شهداى آن به طور مجزا مقدور نبود. لذا مطالب مورد نظر، ذیل حوادث مذکور آورده شد و در فصل مربوط به هر یک از اسوههاى شهادت، مباحث مربوط به شهید بهشتى، شهید محمد منتظرى و شهید رجایى و شهید باهنر، به آن مباحث ارجاع داده شد.
از خداوند متعال مىخواهیم تا حضرت روحالله، امام شهیدان انقلاب اسلامى را در جوار سیدالشهدا، حضرت حسین بن على علیهالسلام و دیگر صالحان و شهیدان، میزبان فرزندان ایثارگر خود قرار دهد و به ما نیز توفیق شرکت در این محفل انس را عنایت فرماید.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س)