جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رابطه شهادت طلبى و اخلاق‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

ارسطو و بعضى دیگر از حکماى قدیم انسان را داراى سه قوه عاقله، و غضبیه مى‏دانند. از نظر آنها وجود قوه غضبیه در انسان و حیوان امرى لازم است و موجب حفظ

و حراست انسان از خطرات و دشمنان مى‏شود. اما موضوع مهم این است که انسان این قوه را در کنترل قواى عقلانى داشته باشد تا از حد و حریم خود خارج نشود و خصلت بهیمى نیابد.

عقل سلیم و نیز هدایت تشریعى و وحى حدود و ثغور استفاده از این قوه را مشخص مى‏کند. خداوند نیز داراى صفت رحمت و غضب است و البته رحمت او بر بندگان بسیار گسترده‏تر از غضب است. در سوره حمد که در شبانه روز 34 بار بطور واجب تکرار مى‏کنیم همواره از خداوند مى‏خواهیم که ما را به راه مستقیم هدایت کرده و از شر کسانى که بر آنها غضب کرده است حفظ نماید. بنابراین مسلمانان هم با الهام از آیات الهى باید اهل عطوفت و رحمت باشند اما در شرایطى که لازم است باید بر کسانى که خداوند غضب کرده، غضب نمایند. مقابله با سد کنندگان حریم انسانیت و معنویت و ارزشهاى متعالى اگر چاره‏اى جز غضب و خشم نباشد در جاى خود جایز است، همانطورى که شهیدان نیز از آن غافل نبوده‏اند. در موضوع فضیلت علماى علم اخلاق با الهام از اخلاق ارسطویى قاعده‏اى را بعنوان قاعده وسط و اطراف مطرح کرده‏اند. از دیدگاه آنان فضیلت آن نیست که همه صفات خوب بطور مطلق کسب شوند بلکه فضیلت حد وسط و معدل بین دو صفت است که یکى افراط و آن دیگرى تفریط است.

فضیلت آن است که انسان بین افراط و تفریط حد وسط را تشخیص دهد و پیدا کردن حد اعتدال از صفات کمالیه است. براساس اخلاق مشائى تهور (بى‏باکى) و جبن (بزدلى) هر دو صفتى مذموم و مطرود هستند و حد اعتدال و وسط آن یعنى شجاعت (دلیرى) است و فضیلت محسوب مى‏شود. بنابراین در این دیدگاه انسانى که مى‏خواهد به کسب فضایل نایل شده و از رذایل بدور باشد باید حریم اعتدال را در نظر بگیرد. تهور و بى‏باکى یک نوع تندروى محسوب مى‏شود و بعنوان انحراف از معیار و اعتدال است. یک انسان هیچگاه بدون دلیل و هدف و نتیجه خود را به کشتن نمى‏دهد و یا به کشتن اقدام نمى‏نماید و یا بزدل و ترسو نیست که نتواند از خود دفاع کند و دیگران بر او سلطه یابند. چرا که «لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا» در موضوع شهادت طلبى نیز چنین است. شهیدان راه وسط و فضیلت را بر مى‏گزینند. شهامت، عزت طلبى، دلیرى، شجاعت، شرافت، حماسه‏آفرینى و عدم هراس از مرگ از ویژگیهاى شخصیتى آنهاست. بنابراین شهید هم در شجاعت واجد صفت حد وسط است که یک فضیلت محسوب مى‏گردد و هم در راه فضایل شهید مى‏شود. کسى که

شجاع نباشد هرگز آرزوى حضور در صحنه‏اى که نیاز به دلیرى و شجاعت داشته باشد ندارد و حتى اگر در این صحنه حاضر شود توان انجام آنرا ندارد. بنابراین همواره از کسب این فضیلت محروم است. کسى که اهل تفریط است عرضه یا آرزوى حضور در صحنه جهاد و شهادت که مستلزم کسب فضیلت شجاعت است را ندارد. اما کسى که اهل افراط است بخاطر اینکه نمى‏داند در چه زمان و مکان و موقعیتى باید شهامت بخرج دهد خود را ممکن است به هلاکت افکند. شجاعت به این معنى نیست که یک رزمنده در هر شرایطى خود را به میان دشمن افکند و به قولى بى‏گدار به آب بزند. شجاعت آن است که انسان با توجه به دلایل و قراین عقلى و شرعى شجاعت بخرج دهد. در فرهنگ اسلامى احتساب شرایط زمان و مکان و موقعیت در بسیارى از امور و بویژه در جنگ و صلح امرى پذیرفته شده است. بنابراین یک مجاهد مسلمان هم دلیر و شجاع است و هم زمان بروز این صفت را تشخیص مى‏دهد.