امروزه مبانى نظرى همانند بسیارى از علوم، در جامعهشناسى نیز از اصول بنیادین بشمار مىرود.
اگر چه عدهاى در تحلیل مسائل اجتماعى مدعى هستند که نیازى به توجه به نظریهها وجود ندارد. بلکه باید به استراتژىها و راهبردهاى عملى پرداخت اما واقعیت این است که این راهبردها نیز به نوعى متاثر از نظریهها هستند.
البته نمىتوان تضمین نمود که یک دیدگاه نظرى درباره یک مسئله همواره و در همه جوامع آمارى، کاملا قابل تبیین باشد. حقیقت این است که اگر از نظریهها و دیدگاههاى مختلف به موقع و به جا استفاده شود، موجبات فهم عمیقتر، دقیقتر، غنىتر و کاملترى را از پدیدهها، فراهم مىنماید. اگر چه ممکن است تاکید هر نظریهاى بر روى یک متغیر خاص بیشتر باشد اما توجه به چند نظریه مىتواند ما را به فهم و درک کاملتر مسئله، هدایت کند.
یک عالم اجتماعى از نظریهها پیشین استفاده مىکند و در صورت تطابق آن با موضوع، هر کدام را که قابلیت بیشترى براى تبیین دارد، بر مىگزیند و نیز ممکن است آنها را تکمیل کند یا تغییر دهد و یا ممکن است به تلفیقى از آنها دست یابد اما از آنجا که هر مسئله اجتماعى در زمان و مکان خاصى رخ مىدهد، او مجبور نیست فقط به نظریههاى قبلى قناعت کند. پویایى علم جامعهشناسى در آن است که ضمن الهام از نظریات پیشین بتواند نظریات جدیدى خلق کند که پاسخگوى نیازهاى جدید نیز باشد. البته باید توجه داشت که بعضى از مسائل، مانند «خودکشى» آنقدر حساس هستند که نمىتوان آنها را فقط با مطالعات علم جامعهشناسى تحلیل کرد.
»خودکشى» یک مسئله چند وجهى و داراى ابعاد معنایى، آمارى، تاریخى، سیاسى، جغرافیایى، مذهبى، فلسفى، روانشناسى، جامعهشناسى و رفتارى است و بعد جامعهشناسى فقط یکى از ابعاد آن است. بدیهى است موضوع «شهادت طلبى» بسیار پیچیده و عمیقتر و ظریفتر از «خودکشى» است. چنانکه ما در فصول دیگر کتاب به آنها اشاره خواهیم کرد. ما در مبانى نظرى به تعدادى از تئوریها استناد خواهیم کرد. تعریف ما از تئورى این است که تئورى شناختى است نسبتا کلى که به شیوهاى منظم و معین، مجموعهاى از مفاهیم و پدیدهها و واقعیات مرتبط را قابل فهم و تحلیل و تبیین مىسازد. در تئورى با متغیرها و با مفاهیمى روبرو هستیم. که باید تعریف دقیقى از آن ارائه داده شود.
ما در این بخش موضوع «شهادت طلبى» را از منظر برخى از تئوریهاى معروف جامعهشناسى از جمله کارکردگرایى، تضاد، مبادله و دیدگاه تفهمى بررسى مىکنیم. البته به رغم تصور عدهاى که مفاهیم و نظریات جامعهشناسى را (که خاستگاه آن غالبا غرب و محصول تفکرات غربى است) جهان شمول و در حکم وحى مسلم مىانگارند، همه این نظریات و متغیرهاى آن در فرهنگهاى دیگر تعریف شده و پاسخگو نیست، اگر چه نکات مفیدى دارد که به آنها اشاره خواهد شد.