امام راحل (ره(که در عصر خویش بالوراثه مظهر ولایت بوده است، در سیرهى نظرى و عملى خویش، همان گونه که شؤون ولایت او اقتضا مىکرد، عمل نمود و از سال 1341 رسما مبارزه خود را با استکبار جهانى و سردمداران داخلى او آغاز کرد. در حالى که مصلحتاندیشان، براى سکوت یا گریز از سلک جهادگران، توجیهات رنگارنگ مىبافتند، درخشش حماسهى علوى در وجود مبارکش به حدى بود که دشمنان را، در اوج قدرت، به ترس و دلهره دچار کرد. او که همانند جد بزرگوارش، خود را براى تشکیل حکومت اسلامى و نیز براى شهادت آماده کرده بود. عمل به تکلیف را، که دستورالعملى از قیام عاشورا بود، اساس حرکت و مبارزه خود قرار داد و با همین نگرش، مردم خداجو را به صحنههاى مبارزه کشاند و در مقابل چشمان خیرهى ابرقدرتها رژیم تا بن دندان مسلح ستمشاهى را سرنگون ساخت.
ایشان در جنگ تحمیلى نیز، که توطئهى استکبار جهانى به سرکردگى امریکا علیه امت مظلوم ایران بود، قیام عاشورا و اقتدا به امام حسین «علیهالسلام» را سرلوحهى کار
خویش قرار داد و در اقتداى ملت سلحشور ایران به قیام عاشورا را فرمود:
»ملت ما، از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد، و این اقتدا به بزرگمرد و تاریخ، حضرت سید الشهدا «علیهالسلام» است.» (1).
پرچمها و پیشانىبندها و نوحهها و گریهها و تمام اقدامات رزمندگان ما در طول هشت سال دفاع مقدس، نماد گویایى از این حقیقت است که نیروهاى رزمنده ما در جنگ و شهادت، به امام حسین «علیهالسلام» و یاران فداکارش اقتدا نمودند.
امام خمینى (ره) همانند سید الشهدا «علیهالسلام«، عمل به تکلیف در برابر تجاوزگران و ظالمان را، محور دفاعى تلقى کرده، نتیجهگیرى را فرع بر آن دانستهاند. ولى پس از قبول قطعنامه، وقتى امام راحل (ره) متوجه شدند فرصتطلبانى که حاضر نبودند حتى دستى از دور بر آتش جنگ بگیرند. زمزمههاى مأیوس کنندهاى را از حاصل هشت سال دفاع مقدس سر دادهاند، با صراحت تمام فرمودند:
»ما در جنگ، براى یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستى مگر فراموش کردهایم که ما براى اداى تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما، تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفهى خود عمل نمود و خوشا به حال آنان که تا لحظهى آخر هم تردید ننمودند. آن ساعتى هم که مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفهى خود عمل کرده است. آیا از این که به وظیفهى خود عمل کرده است، نگران باشد.؟» (2).
1) صحیفه نور، ج 17، ص 58.
2) همان، ج 21، ص 95.