حماسه که مظهر ولایت است، طبیعتى است که تظاهرش در وجود ولى اعظم باشد. حیات و هدایت و بقاى عالم به وجود مبارک ولى الله است. از این رو امام
حسین «علیهالسلام» تجسم عینى حماسه در عصر خویش است و طبعا افاضهى حیات، رحمت، حکومت و هدایت نوع بشر مقتضى ولایت اوست.
در جهان هر ذره را جان مىدهیم
هر چه استدعاى اوست آن مىدهیم
بنابراین، قدرت عالم، به وراثت از آن ولى خداست؛ چرا که به عنوان مظهر خارجى حماسه، صفت شجاعت در او تبلور مىیابد و وراث قدرت طبیعى خدا در جهان خارج مىشود. سر صلابت و مقاومت انبیاء و ائمهى هدى «علیهمالسلام» در مبارزاتشان، به دلیل قدرت بالوراثهى آنهاست؛ به قول مولوى:
هر که از خورشید باشد پشتگرم
سخترو باشد نه بیم او را نه شرم
همچو روى آفتاب بىحذر
گشت رویش خصمسوز و پردهدر
هر پیغمبر سخترو بد در جهان
یکسواره کوفت بر جیبش شهان
رونگردانید از ترس و غمى
یکتنه تنها بزد بر عالمى (1).
خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید:
»ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمى» (2).
»)اى پیامبر) تو تیر نیانداختى آن گاه که انداختى؛ این خداست که تیر انداخت.»
این آیه بیانگر ظهور قدرت خداوند متعال در بازوان رسول گرامى اسلام «صلى الله علیه و آله» است. حضرت على «علیهالسلام» هم با قدرت الهى، در خیبر را از جایش درآورد. امام حسین «علیهالسلام» نیز به عنوان ولى اعظم خدا، مظهر حماسه و شجاعت است و هرگز ترس و زبونى در وجود اولیاى خدا راه پیدا نمىکند. «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.» (3) چگونه بترسد امامى که خود هویت قدرت و شجاعت و معناى صلابت و استقامت است؟ روح حماسى و شجاعت را در حالات امام حسین «علیهالسلام» و در ماجراى قیام عاشورا مشاهده مىکنیم که منبعث از مصدر ولایت است. ذکر نمونههایى از آن شجاعت و حماسه در ا ین جا مناسب است:
الف: امام حسین «علیهالسلام» در منزل «ذىحسم» فرمود:
»فانى لا ارى الموت الا سعادة و الحیوة مع الظالمین الا برما» (4).
»من مرگ را چیزى جز سعادت نمىبینم و زندگى در کنار ستمگران را، جز ضجه و ناراحتى نمىدانم.»
ب: هنگامى که امام حسین «علیهالسلام» در برابر سپاه کوفه قرار گرفت، چنین فرمود:
»و الله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید.» (5).
»سوگند به خدا! همانند خواران و ذلیلان دستم را به شما ندهم و همانند بردگان از صحنهى نبرد و کارزار فرار نکنم«.
ج: در میان راه مکه به کربلا، امام «علیهالسلام» به فرزدق مىفرماید:
فان تکن الابدان للموت انشأت
فقتل امرء بالسیف فى الله افضل
و ان تکن الدنیا تعد نفیسة
فدار ثواب الله اعلى و انبل (6).
»اگر بناست که بدنها را عاقبت مرگ در آغوش گیرد، مرگ با شمشیر در راه خدا، بهتر است، و اگر دنیا را زیبا مىدانى، منزل پاداش الهى از آن زیباتر و برتر است.»
د: امام حسین «علیهالسلام» در روز عاشورا، در آخرین کلام خویش قبل از شهادت فرمود:
الا ان الدعى و ابنالدعى قد رکزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذله. (7).
»حال که این نابکار، پسر نابکار، مرا بین جنگ و ذلت بیعت با خویش مخیر کرده است، چه دور است از ما ذلت بیعت!»
ه: در شب عاشورا، امام حسین «علیهالسلام» یارانش را به دور خود جمع مىکند و پس از ابراز محبت به آنان مىفرماید:
»فمن کان منکم على حر السیوف و طعنة الأسنة فلیأت معنا و الا فلینصرف عنا. (8).
»هر یک از شما که سوزش شمشیرها و طعنهى نیزهها را بر بدنش احساس نمىکند، در بین ما بماند. در غیر این صورت، از حضور در جمع ما انصراف دهد و برگردد.»
سینه خواهم سینههاى آهنین
نعره خواهم نعرههایى آتشین
هر که دارد طاقت تیر و سنان
او بماند در میان عاشقان
ورنه بگریزد ز کویم بىملال
از ته دل کردهام او را حلال
هر که دارد آخ و واخ از سوز و درد
او نماند در میان این نبرد
امام حسین «علیهالسلام» چون به روز عاشورا و صحنهى فداکارى و ایثار نزدیک مىشود، یاران خود را مورد پالایش قرار مىدهد تا هیچ ناخالصى در آنان باقى نماند؛ زیرا مىخواهد فرهنگ حماسه و شجاعت به عنوان جریانى بالنده و پویا و علیه ظلم و جهالت در تاریخ تشیع باقى بماند.
با دعا دل را دهید آلایشى
تا نماند هیچ در آن ناخوشى
آبدیده عشق را چون در کنید
ظرف تاریخ از پیامش پر کنید
البته یاران و فرزندان امام حسین «علیهالسلام» در روز عاشورا، عرصهى عظیم شجاعت و شهامت را، بىهیچ ترس و خوفى از دشمن به نمایش گذاشتند؛ به گونهاى که در هیچ جاى تاریخ نمىتوان سلحشورانى همانند آنان را سراغ گرفت. براى نمونه از قمر بنىهاشم «علیهالسلام» نقل شده است که روز عاشورا را مىفرمود: «لقد ضاق صدرى و شئمت الحیوة» سینهام تنگ و از زندگى دنیا خسته شدهام. آن حضرت در رجز خویش مىگفت:
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا
انى انا العباس اغدوا بالسقا
و لا اخاف الشر یوم الملتقى (9).
»جان من به فداى حسین و نگهدار آن باد. من عباسم که مرا سقا مىخوانند و هرگز از شر روز ملاقات با دشمن نمىهرسم.»
همچنین حضرت علىاکبر «علیهالسلام» وقتى مىدیدم امام حسین «علیهالسلام» زیر لب، عبارت «انا لله و انا الیه راجعون» را زمزمه مىکند، پرسید: «اى پدر بزرگوار ما بر حق نیستیم؟»
فرمود: «بلى! ما بر حقیم.» عرض کرد: «پس ما باک داریم از مردن در حالى که بر حق باشیم.»
قاسم بن الحسن «علیهالسلام» در جواب سؤال امام حسین «علیهالسلام» که فرمود: «یا بنى
کیف الموت عندک» فرزندم! مرگ نزد تو چگونه است؟ گفت: «یا عم احلى من العسل.» (9).
اى عمو از عسل شیرینتر است. یا وقتى «ابىشبیب شاکرى» به میدان آمد، کسى به مقابلهى او نیامد. به سپاه کوفه دستور دادند که او را سنگ باران کنند. او چون اوضاع را چنین دید، زره را از تن به درکرد و کلاه خود از سر برداشت و عریان به دشمن حمله کرد. (10) اینها نمونههایى از شهامت و دلیرى یاران و فرزندان امام حسین «علیهالسلام» است که در پرتو ولایت، قلوبشان مالامال از عشق و به لقاى حق گردید. تأثیر روح حماسى امام، مرگ را بازیچهى آنان و سوزش تیرها و نیزهها و را در کامشان، شیرینتر از عسل کرد.
1) مثنوى، دفتر سوم.
2) سورهى انفال، آیهى 8.
3) سورهى یونس، آیهى 62.
4) لهوف، ص 230.
5) الامام حسین، و اصحابه، ص 42.
6) همان، منبع، ص 177.
7) ابناعثم کوفى: الفتوح، ص 295.
8) بلاغة الحسین، ص 72.
9) نفس المهموم، ص 230.
10) همان، ص 282.