جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حماسه، مظهر ولایت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

»این خون سید الشهداست که خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و این دستجات عزیز عاشورا که مردم را به هیجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهیا مى‏کند.» (1).

آنچه که جوهر و قوام حرکت انبیاء و اولیاى خدا را تشکیل مى‏دهد «حماسه» است.

که بدون آن، حرکتها و قیامها بى‏معناست. ظهور ولایت به اسم قدرت و شجاعت است که باعث بقاى موجودات و حاکمیت ولایت در سراسر هستى مى‏شود. هر موجودى براى ادامه‏ى حیات، بهره‏اى از قوه‏ى ولایت دارد. مکاتب سیاسى قدرت را جوهر حکومت مى‏دانند؛ اما در تعریف و تحلیل قدرت به خطا رفته، با بیان اراده‏ى همگانى و زور سیاسى، به معناى ایجاد ترس و وحشت در مردم، تئوریهایى را

ارائه داده‏اند که با احساس باطنى قدرت در افراد جامعه هماهنگى ندارد. این امر موجب آن شده است که مردم در طول تاریخ به نیرویى مرموز و اراده‏اى باطنى و ارواح غیبى معتقد شوند تا واکنش طبیعى احساس خود را به واسطه‏ى قدرتى که موزون جهان هستى است، ارضا کنند، علم جدید نتوانست جاى این قدرت را اشغال کند و تکیه‏گاه احساس خودآگاه گردد. بنابراین، نتیجه مى‏گیریم آن قدرت و نیرویى که بشر به طور خودآگاه بدان معتقد است و تسکینى براى هیجان درونى خود مى‏داند، «قدرت ولایت» است که «معیت بقایى» با همه‏ى موجودات دارد و علاوه بر آن «معیت همراهى» با نوع انسان

به این ترتیب، قدرت چون هم قوام موجود و هم هادى اوست، مصداق حماسه است که مظهر ولایت به اسم شجاعت و صفت هدایت است. درنتیجه، حماسه، جوهر هستى، حرکت، حکومت و هدایت محسوب مى‏شود؛ فلذا باید به مدعیان قدرت و تعلیم سیاست گفت: حکومت جلوه‏اى از ولایت است و شأن ولى در این جلوه‏ى، هدایت است. عدول از این واقعیت، تئوریهاى قدرت و حکومت را به تطویل توجیهات کشانده، نه تنها روح جهان بشرى را اقناع نکرده، بلکه چهره‏ى خسته و عاصى بشر را از این تأویل و توجیه کاملا ملول ساخته است. این یک حقیقت انکارناپذیر است که انگیزه‏ى بازیابى هویت گم شده در بشر امروز، رو به تقویت است.

نکته‏ى مهم این که «حماسه«، مأموریتش تنها حکومت ظاهرى و تدبیر امور دنیوى مردم نیست؛ بلکه حفظ بقاى انسان در دنیا و آخرت و تضمین حیات ابدى از ویژگیهاى آن است؛ زیرا حماسه، مظهر ولایت به اسم قدرت است و احاطه‏ى ولایت کلیه در همه‏ى عوالم، شأن حماسه را پایدار مى‏کند.. به این ترتیب، چنین قدرتى از نوع بشر، با همه‏ى تدبیرش، غیر ممکن است. به همین دلیل ولایت در فرهنگ اسلام، اصالتى خدایى دارد و تعین او در حقیقت محمدیه «صلى الله علیه و آله» و سلسله‏ى انبیا و اولیاى خدا، تجلى در گستره‏ى عوالم مى‏کند. پس اصالت حکومت و قدرت در مکتب اسلام از آن خداست. و امامت و نصب امام، امرى انتصابى است.


1) صحیفه نور، ج 15، ص 204.