جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قمر بنى‏هاشم و رمز ولایت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

رمز ولایت، بر قمر بنى‏هاشم در قضیه‏ى مشک و آوردن آب براى اهل حرم پنهان بوده است؛ وقتى حضرت عباس «علیه‏السلام» مشک را بر دوش گرفت و روانه‏ى رود فرات شد، در حیرت فرورفت و پیش خود زمزمه مى‏کرد:

گفت: عباس! راز این دستور چیست؟

چشمه بر آن روان مأمور نیست‏

عشق را کى تشنه‏ى آبى کنند

موج را کى غرق مردابى کنند

آن که دارد در نگینش عرش و فرش‏

کى شکایت دارد از سوز عطش‏

در همین حال خود را به آب رسانید و خیره خیره به آن نگریست تا این که آب زبان حال گشود و به او عرضه داشت:

گفت سقا از پى آب آمدى‏

من سرت گردم چه بى‏تاب آمدى‏

من خودم مست شراب ساقى‏ام‏

از خم آب ولایت باقى‏ام‏

کل شى‏ء حى ز آن رو گشته‏ام‏

رستم از خود محو در او گشته‏ام‏

جوش دارم دم به دم از جوش او

تشنه باشم تشنه‏ى یک نوش او

این طراوتها که بینى در من است‏

جملگى از حاصل آن خرمن است‏

گر به مولایم رسانى جان من‏

تا ابد سیراب گردد کام من‏

چون تو هم رودى از آن دریا شدى‏

این چنین آشفته سوى ما شدى‏

مشک را پر کن ز من مست توام‏

دست تر کن عاشق دست توام‏

وقتى قمر بنى‏هاشم در حال مکاشفه، رمز فرمان امام حسین «علیه‏السلام» را دریافت، دوان دوان به سوى برادر آمد و وصف یافته را چنین بیان داشت:

گفت برادر یافتم تعبیر چیست‏

رمز فرمان تو را دستور چیست‏

جوشد از سرچشمه‏ات آب حیات‏

دورى از کویت بود عین ممات‏

هفت دریا گفته‏اند دریا تویى‏

آسمانها گفته‏اند بالا تویى‏

آفتاب از نور تو روشنگر است‏

هفت اقلیم را نگاهت لنگر است‏

خاک مى‏لرزد به زیر پاى تو

کوه دارد خشم هیبت‏زاى تو

مظهر نور خدایى یا حسین‏

قدرت بى‏انتهایى یا حسین‏

در رخت نور خدا را دیده‏ام‏

در لبت آب بقا را دیده‏ام‏

آب من عشق لقایت یا حسین‏

مى‏شتابم پا به پایت یا حسین‏

گر بریزى قطره‏اى در جان من‏

حوض کوثر مى‏شود حیران من‏

در نگاهت محو کن این خسته را

بوسه زن این سینه‏ى بشکسته را

بدین ترتیب، قمر بنى‏هاشم «رمز ولایت» را دریافت و آخرین مراحل و منازل عشق را در مقام مشاهده‏ى کوى ولایت دید؛ لذا آرمیدن در آغوش برادر و محو شدن در نگاه ملکوتى، آخرین آرزوى اوست؛ نه تنها قمر بنى‏هاشم، بلکه آرزوى همه ى شهیدان هنگام پرواز از تن خاکى، قلعه‏ى رفیع ولایت سید الشهداء بوده است. بنابراین، مى‏توان نتیجه گرفت که ولایت مشهد شهیدان است؛ با علم به این معنا، امام حسین «علیه‏السلام» به بالین برادر مى‏آید و احراز مقام ولایت با شهود و شهادت را به او تبریک مى‏گوید:

آفرین بر همت والاى تو

آفرین بر عشق حرکت‏زاى تو

رمز پیغام مرا دریافتى‏

جان به جانانت سلامتى باختى‏

شد معطر عالمى از بوى تو

اهل جنت جمله احسن گوى تو

چون که شیرین یافتى آزار عشق‏

جان تو شد رونق بازار عشق‏

عشق، جان را جاودانى مى‏کند

عاشقان را آسمانى مى‏کند

هر شهیدى بوى ریحان مى‏دهد

تا خدا هر لحظه فرمان مى‏دهد

اى برادر عشق بى‏تاب تو است‏

تشنگى هم تشنه‏ى آب تو است‏

اى ادب آموز تاریخ بشر

دامن سرخ گل از خون تو تر

آب اگر خواهد سکینه این بود

تشنه‏ى خون شهیدان دین بود

آرى مشک خالى، تن خاکى انسان است که روح افلاکى را باید در آن با آب ولایت زنده کند. عشق و دلدادگى هیچ گاه بدون ولایت کامل نمى‏شود و یکى از نشانه‏هاى عشق صادق آن است که به هنگام جانبازى، خون پاکش روشنگر راه حق مى‏شود و نام و یاد او، جاویدان تاریخ بشریت مى‏گردد.