مقام شهودى امام حسین «علیهالسلام» در دعاى عرفه، که مشحون از عرفات ابعاد وجودى اوست، کاملا آشکار است:
انت الذى ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتى لم یلجئوا الى غیرک…. اللهم ارزقنى حبک و حب من یحبک و حب کل عمل یوصلنى إلى قربک (1).
»تو آن محبوبى که قلوب عاشقانت را از محبت اغیار مىزدایى؛ به طورى که به غیر تو التجا نکنند… بار الها! محبت خود و کسى که ترا دوست دارد و دوست داشتن هر عملى را که مرا به جوار قرب و مىرساند، روزىام گردان.»
امام حسین «علیهالسلام» چون در مصدر ولایت است، معرفت شهودى او تام و تمام است و به اعتبار باطن ولایت، مستغرق حق است و به اعتبار ظاهر ولایت، مستخلف خلق است. از این رو در مقام استغراق توجه به آثار را، مایهى دورى از دیدار جمال حق تعالى مىداند:
الهى ترد دى فى الآثار یوجب بعد المزار، فاجعمى علیک بخدمة توصلنى الیک.(2).
»الهى! تفکر در آثار تو مایهى دورى از دیدارت است. مرا به کارى گمار که به تو پیوندم زند.»
از این بیان نورانى روشن مىشود که شأن ولایت، قرب خداى تعالى است و امام حسین «علیهالسلام«، در این مقام تماشاگر ذى جلوه است؛ چرا که آثار و جلوهها در عالم، خود مظاهر ولایت و محتاج به اویند. از این رو، شأن ائمهى معصومین «علیهالسلام» فراتر از بهشت است. بهشت خود محتاج و آرزومند لقاى ولایت است؛ لذا در پاسخ بهشت که آرزو مىکند امام حسین «علیهالسلام» در او پا نهد، باید گفت:
چون خدا نورش به هستى مىسرشت
آرزوى روى او کرده بهشت
گفت حسین مشروب شد از شرب من
وسعت هستى او تا قرب من
در تو کى گنجد آن نور بلند
جز خدا نبود حسین را قید و بند
1) دعاى عرفه.
2) همان.