جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مجروحان و بیمارستان صحرایی

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تمام منطقه را خاک گرفته و هر بار که بادی می‏وزد، خاک این سرزمین بر چهره‏ی رزمندگان اسلام بوسه می‏زند و آنها را مسح می‏کند.

هم می‏توانی از طریق جاده به سایر واحدها بروی و هم می‏توانی از روی خاکریزی که در اطراف هر یک از واحدها کشیده‏اند عبور کنی و به مقرهای دیگر بروی.

واحد بهداری هم زیباست. یک نفر اطراف اردوگاه را سمپاشی می‏کند و تعداد زیادی آمبولانس خود را در جان خاکریز پنهان کرده‏اند. یک سوله‏ی بسیار عظیم با چند در ورودی و خروجی. جلوی تمام ورودیها، پرده‏ای سفید و بهداشتی. امدادگرها هم بیرون مشغول آماده کردن وسایل هستند. در یک چادر بزرگ تعداد زیادی کوله امداد وجود دارد که در آنها وسایل امدادگری از آتل و باند و چسب و پد جنگی و ساولون و آمپول و قرص و… وجود دارد که در صورت اضطرار می‏تواند به یگانهای پیاده سرویس بدهد. البته در تمام گردانها و در هر دسته دو امدادگر وجود دارند که از همین کوله‏ها دارند و تمام آنها مدت زیادی آموزش لازم را دیده‏اند. در گوشه‏ای دیگر، شاید حدود هفت هزار تخت روان برای حمل مجروح وجود دارد. منظور همان برانکارد است. دو میله در دو طرف

که وسط آن یک برزنت تعبیه شده و مجروح روی آن می‏خوابد و دو نفر از جلو و عقب می‏توانند آن را حمل کنند. این وسایل نیز برای اضطرار وجود دارد تا به مناطقی که به آن نیاز دارند ارسال شود. در حال حاضر هر گردان حدود 30 عدد از آنها دارد. وقتی وارد محوطه‏ی بیمارستان صحرایی می‏شوی با یک محیط باور نکردنی روبه‏رو می‏گردی. خیلی زیبا و تمیز روشن و نورانی. همه چیز سفید. وسایل به اندازه‏ی کافی. تجهیزات پیشرفته. چند اتاق عمل. دهها تخت آماده‏ی پذیرش مجروح. نقاهتگاه. تعداد زیادی افراد برای حمل مجروح از ماشین به داخل و از داخل تا باند هلی‏کوپتری که در بیرون وجود دارد. اینجا هم شلوغ است. آخرین مراحل آمادگی طی می‏شود. بانک خون تکمیل است و ان‏شاءالله به اندازه‏ی کافی کیسه‏های خون وجود دارد. سرم و آنژوکت و آمپول و گاز و باند زخم در کنار هر تخت موجود است. یک بیمارستان مجهز و خوب، با حداکثر امکانات، سوله‏های متعدد و اتاقهای زیاد. براحتی گم می‏شوی. در بعضی قسمتها، اتاقهایی برای استراحت پزشکان در نظر گرفته‏اند. تخت و یخچال و تلویزیون و سایر امکانات لازم نیز هست.

هم اکنون نیز چند بیمار و یک مجروح در یک از سوله‏ها وجود دارد. تعدادی از بچه‏ها اسهال گرفته‏اند و به قول خودشان بالا و پایین شده‏اند. مجروح هم از شب گذشته وجود دارد و در اثر اصابت گلوله‏ی توپ به نزدیک مقر، ترکشی به دستش خورده و قرار است تا چند لحظه‏ی دیگر به عقب منتقل شود. از این سو وارد و از آن سو خارج می‏شوی. به زحمت راه را پیدا می‏کنی. ناگهان از یک محیط مطبوع و خنک و تمیز خارج و وارد زمین خاکی اردوگاه می‏شوی. یک لحظه باورت نمی‏شود که چنین امکاناتی در این جا وجود داشته، ولی تابلوی اورژانس صحرایی فاطمه‏ی زهرا (س) تو را به یقین می‏رساند. عجب اسم زیبایی. ان‏شاءالله خود خانم هنگام درد به فریاد بچه‏ها برسد. بزودی لحظه‏هایی می‏رسد که این سوله‏ها از مجروحان و مصدومان پر می‏شود و خون از بدن نیروها می‏ریزد و شدت درد آن قدر است که جز ذکر خدا و ائمه اطهار چاره‏ی دیگری

نیست. امشب و شبهای بعد باید این سوله‏ها و اتاقها شاهد عمل جراحی تعدادی از نیروها باشد و این جزء لاینفک نبرد است و جنگ بدون خون جنگ نیست. به هر حال تعدادی از بچه‏ها مورد اصابت تیر و ترکش قرار می‏گیرند و همین پزشکان و امدادگرهای فداکار باید به آنها کمک کنند تا در حداقل زمان، حداکثر مداوا را صورت دهند و بلافاصله به عقب منتقل شوند.

ساعاتی بعد این سرزمین بوی خون می‏گیرد و تیغهای جراحی می‏شکافند و می‏دوزند. چه کسی می‏خواهد تیغ بر بدن نیمه‏جان رزمنده‏ای خسته بگذارد؟ دکتری هنرمند که تمام تخصص خود را به کار می‏گیرد تا زخم موجود را برطرف کند و وضع مناسبی برای همان رزمنده به وجود آورد تا او زنده بماند و بتواند به عقب برگردد. جراحی که مجبور است ساعتها بیدار بماند و آه و ناله‏ها را تحمل کند و جراحتها را التیام بخشد.

مقر بعدی واحد مهندسی رزمی قرارگاه است که تعداد زیادی لودر و بلدوزر در آن وجود دارد و تعدادی از آنها از هم اکنون روشن هستند. عده‏ای نیز به تعمیر آنها مشغول‏اند. تعداد آنها خیلی زیاد نیست ولی هر چه هست، باید امشب به کمک نیروها بروند و برای آنها جان‏پناه و خاکریز درست کنند. این دستگاهها نیاز به رانندگان شجاعی دارند و کسانی را می‏طلبند که واقعا از جان گذشته باشند و بدون سنگر برای دیگران سنگر بسازند. در چند جای اردوگاه تابلوهایی نصب است که روی آنها نوشته شده: » سنگرسازان بی‏سنگر » . واقعا تعبیر زیبایی است. چگونه است که انسان به خود جرأت می‏دهد بدون هیچ حفاظی رودرروی دشمن، پشت بلدوزر بنشیند و بی‏هیچ ترس و واهمه‏ای برای نیروهای خودی خاکریز بسازد؟! این چیزی نیست جز ایمان و توکل به خدا. خدا با ماست. و ما را دوست دارد. ما برای خدا کار می‏کنیم. پس خداوند به ما این توانایی را می‏دهد تا از ابزار و امکانات مادی در راه حق استفاده کنیم و امروز ماشینها و دستگاههای بیگانه در خدمت مسلمانانی است که برای خدا قیام کرده‏اند.