جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خودسازى و سحرخیزى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مهمترین راه شناخت و التزام در حفظ آن، خود انسان است. اگر انسان حقیت ارزشها و فرهنگ دینى را درک کند، هم خود را از برکات آن بهره‏مند مى‏کند و هم این که عامل انتقال آن به دیگران مى‏شود؛ اما اگر تمسک به ارزشهاى انقلاب و دفاع مقدس، رنگ ظاهرى داشته باشد و در دل و جان آدمى نفوذ نکند، نه تنها انسان خود را نسبت به آن متعهد نمى‏بیند؛ بلکه براى ترویج و تبلیغ آن نیز در خود هیچ احساسى نمى‏یابد بنابراین، خودسازى به عنوان محور اصلى حفظ ارزشها و ترویج دین و فرهنگ اسلامى در جامعه ضرورى است. از این جهت، امام راحل (ره) فرمودند:

»انسان تا خودش را نسازد، نمى‏تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، نمى‏شود که کشور ساخته شود.» (1).

به طورى که ملاحظه مى‏شود، خودسازى مبناى دگرسازى است و سلامت جامعه، به سلامت تمام افراد آن بستگى دارد. از این رو خودسازى تنها بار فردى

ندارد؛ بلکه رویکردى اجتماعى و سیاسى دارد. اگر چه مکتب اسلام با برنامه و آیین کامل و براى تربیت و هدایت بشر نازل شده است؛ اما به کارگیرى دستورات مکتب، بویژه براى خودسازى ضرورت تمام دارد؛ در این میان، سحرخیزى و شب زنده‏دارى، فضایى است که سلامت خودسازى و بارورى اجتماعى آن را تضمین مى‏کند.

وقتى حضرت على «علیه‏السلام» به تحلیل روحیه‏ى دفاعى جامعه مى‏پردازد،عمده‏ترین صفت مدافعان و بسیجیان اسلام را سحرخیزى مى‏داند و

آن را صفت برجسته‏ى یاران خود به شمار مى‏آورد:

أین القوم الذین دعوا إلى الاسلام فقبلوه و قرأوا القرآن فأحکموه و هیجوا إلى الجهاد فولهوا و له اللقاح إلى اولادها و سلبوا السیوف أغمادها و أخذوا بأطراف الأرض زحفا زحفا، و صفا صفا بعض هلک و بعض نجا لا یبشرون بالأحیاء و لا یعزون عن الموتى مره العیون من البکاء خمص البطون من الصیام ذبل الشفاء من الدعاء صفر الألوان من السهر على وجوههم غبرة الخاشعین اولئک إخوانى الذاهبون فحق لنا أن نظمأ إلیهم و نعض الأیدى على فراقهم (2).

»کجایند گروهى که به اسلام خوانده شده، آن را پذیرفتند و قرآن را خوانده آن را محکم و استوار ساختند. به جهاد دعوت شدند و سراسیمه به سوى آن شتافتند. شیفتگى آنان به جهاد، مانند شیفتگى شترها به اولادشان بوده است. شمشیرها را از غلاف بیرون کشیده، اطراف زمین را دسته دسته و صف به صف فراگرفتند؛ تا این که بعضى شیهد گشتند و بعضى به سلامت ماندند. از بقاى زنده‏ها شاد نمى‏شدند و از مرگ شهدا، تسلیت نمى‏خواستند. چشمشان از گریه سفید شد و شکمشان از روزه لاغر؛ لبشان از دعا خشکیده و رنگشان از بیدارى زرد گشت و آثار خشوع در چهره‏هاشان هویدا بود. آنان برادران من بودند که رفتند. پس سزاوار است تشنه‏ى ملاقات آنان بوده، از فراق و دوریشان دستها بگزیم.»

به طورى که ملاحظه مى‏شود، مولاى متقیان على «علیه‏السلام«، روحیه‏ى جهاد کردن، **صفحه=188@

عشق شهادت را دل داشتن، براى دفاع از اسلام و ارزشهاى آن، همواره شمشیر را برهنه نگاه داشتن و لحظه شمارى براى ملاقات با خداى تعالى را مولود خودسازى در سحر و مناجات و راز و نیازهاى شبانه مى‏داند. البته خداى متعال سحرخیزى را از صفات مؤمن مى‏داند و مى‏فرماید:

کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون و بالاسحار هم یستغفرون (3).

»و از شب اندکى را در خوابند و سحرگاهان، از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت مى‏کنند.

بدیهى است آن کس که به هنگام سحر، خواب بر او غالب مى‏شود و یا در زندگى خود اعتقادى به شب نمازى و سحرخیزى ندارد، تحقیقا دلى غافل نسبت به حق تعالى دارد. غفلت و سنگینى گناه، دغدغه‏ى شب خیز را در او کشته است. چنین کسى بیمار واقعى است. باید به فکر معالجه‏ى خود باشد و تسبیح و سجاده دراز او را نفریبد:

اى دل آمد سحر و حال دعایى نبود

زنگ دل را به یکى قطره صفایى نبود

دلق و سجاده و تسبیح در آتش بفکن‏

گر ترا نیمه‏ى شب سوز و نوایى نبود

نشوى محرم اسرار گر از مأذن دل‏

سحر از هاتف غیبت ندایى نبود

ما بسیجیان که وارث خون شهیدان انقلاب اسلامى و هشت سال دفاع مقدس هستیم و مأموریت تداوم خط سرخ آنان را در کوران حوادث عصر جدید بر دوش داریم، بیش از هر کس، به خودسازى و تهجد محتاجیم.تحمل مشکلات عدیده، شنیدن ملامتها و مقابله در برابر هجوم فرهنگى بیگانگان و رفاه‏طلبان و دین به دنیافروشان، روحیه و مقاومت عظیمى را مى‏طلبد که تنها در سایه‏ى بندگى خالصانه و انس صادقانه در سحر با محبوب حقیقى به دست مى‏آید. روحیه‏ى بسیجى پایدار نمى‏ماند، مگر آن که رابطه‏ى دائمى و پایدار با آموزشهاى سحرگاهى داشته باشیم؛ زیرا که نسیم باد صبا از کوى صفا و ترنم ارواح شهدا، روح و جان ما را سحرگاهان مى‏نوازد و تکلیف دیندارى و قبول مسؤولیتهاى سنگین‏تر و تعهد در برابر حفظ ارزشهاى دینى را در ما تقویت مى‏کند.


1) همان، ج 11، ص 80.

2) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 120.

3) سوره‏ى ذاریات، آیه‏هاى 18 – 17.