جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سند شماره 071

زمان مطالعه: 21 دقیقه

– شماره سند مجمع عمومی: A / 37 / P.V.27

– اکتبر 1982 (مهر 1361)

سخنرانی آقای دکتر علی اکبر ولایتی در سی و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل

بسم الله الرحمن الرحیم

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

سوره الحدید آیه 25

آقای رئیس!

مایلم تبریکات خود را به مناسبت انتخاب شما به عنوان رئیس سی و هفتمین اجلاس

مجمع عمومی سازمان ملل متحد ابراز دارم.

بدون تردید توانایی‏ها و قابلیت‏های شما با توجه به تجربیاتی که در زمینه‏های بین المللی دارا هستید می‏تواند برای حل مشکلات و معضلات عظیمی که این اجلاس مجمع عمومی با آن روبه‏رو است کمک بزرگی باشد.

همچنین مایلم برای شما و نمایندگان شرکت کننده در این اجلاس آرزوی موفقیت نمایم؛ اگر چه موجبات و نشانه‏های زیادی هست که می‏تواند در موفقیت این مجمع ایجاد تردید نماید؛ زیرا در این جهان پر آشوب که هر دم از گوشه و کنار آن خبرهایی نا امید کننده ناشی از روحیه تجاوزکاری و توسعه طلبی و حق کشی و ظلم و بیدادگری به گوش می‏رسد موجبی برای امیدوار بودن به موفقیت چنین اجلاسی باقی نمی‏ماند.

چشم انداز روزهایی که در پیش داریم و اوضاع بین المللی تیره و تار است.

تشنج جهانی روز به روز افزایش می‏یابد و مسابقه تسلیحاتی علی رغم شعارهایی که داده می‏شود با شتاب زیادی سیر صعودی دارد. اصول اساسی و بنیادی منشور ملل متحد به واسطه نادیده انگاشتن آن از سوی پاره‏ای از کشورهای متجاوز و توسعه طلب به نحو بارزی زیر پا گذاشته می‏شود. فقر و گرسنگی در کشورهای مستضعف و فقیر جهان بیداد می‏کند و شکاف فزاینده بین کشورهای غنی و فقیر روابط ظالمانه و نابرابر کشورهای تولید کننده مواد خام و جهان صنعتی روز به روز بیشتر و گسترده‏تر می‏شود.

ششصد میلیون نفر از مردم جهان از گرسنگی و بی‏غذایی رنج می‏برند و هر سال میلیون‏ها نفر از بیماری‏های گوناگون تلف می‏شوند.

در چنین شرایطی مسابقه تسلیحاتی که ابرقدرت‏ها به سایر کشورهای جهان سرایت داده‏اند اثر مخرب خود را در کشورهای در حال توسعه و عقب مانده – که قربانیان اصلی حاکمیت ترس در جهان هستند – بر جای گذاشته و این کشورها را در سراشیب سقوط، نابودی و اتلاف منابع انسانی و طبیعی قرار داده به طوری که این کشورها برای مرهم نهادن بر محرومیت توده‏های اسیر و تأمین رفاه و اعتلای فکری آنان تمام منابع ثروت خود را دربست در اختیار مطامع و آزمندی ابر قدرت‏ها قرار داده‏اند.

مهم‏تر اینکه جهان امروز علاوه بر فقر اقتصادی و مادی با فقر فرهنگی که به مراتب تأسف بارتر از کلیه مصائب و مشکلاتی که بر شمردیم می‏باشد، مواجه است.

ارزش‏های والای انسانی در مسلخ حرص و آزمندی جهان خواران قربانی معیاری‏های پوچ مادی و غیر اصلی گردیده است.

چه دردناک است که در می‏یابیم در تجربه تاریخ ارزش‏های آزادی، عدالت و دمکراسی مورد سوء استفاده قرار گرفته و به نام آزادی و حقوق انسان‏ها چه جنایاتی که

مرتکب نگردیده‏اند و مفاهیم آزادی و عدالت اجتماعی ملعبه اختناق و بی عدالتی و ظلم و ستم قرار گرفته، از معنویات و مذهب که می‏تواند و باید برای روابط اجتماعی شالوده محکمی ایجاد نماید و در لوای آن شرایط مطلوب جهت تسهیل رشد جامعه بشری تأمین شود خبری نیست و حال آنکه ورای تمام اختلافات نژادی، قومی، زبان و شرایط جغرافیایی، تمامی اقوام بشری دارای یک فطرت مشترک هستند و اگر بر این اساس پرورش یابند اتحاد واقعی تمامی مردم جهان تحقق خواهد یافت.

آقای رئیس!

چهار سال پیش در ایران انقلابی به وقوع پیوست که اگر بخواهیم آن را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم تحولی بود که مردم ایران را به انسانیت و فطرت خداجوی خود و خویشتن رجعت داد این انقلاب ماهیت و خصیصه فرهنگی دارد و اینک فرهنگ اسلامی که همان فرهنگ انقلاب است با همه ابعاد آن در همه جا حضور دارد.

انقلاب اسلامی ایران به عنوان حرکتی که موجد تغییرات بنیادی در جامعه ما شده مبانی نوینی را پدید آورده است که مقاومت در مقابل ظلم و ستم و حمایت از ملل مستضعف و توده‏های ستمدیده کشورهای در حال رشد و عدم اتکا به قدرت‏های خارجی و نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری و همچنین احترام به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی دیگران و عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها بر پایه احترام متقابل ابعاد سیاست خارجی آن را تشکیل می‏دهد.

یکی از مهم‏ترین شعارهای انقلاب اسلامی ما یعنی “نه شرقی و نه غربی” که در حقیقت تجلی کلمه مقدس “لا اله الا الله” در صحنه بین المللی است هادی سیاست خارجی ما بوده است و خطوط اصلی آن را ترسیم می‏نماید.

با تکیه بر آن ما نه تنها توانسته‏ایم خود را از زیر سلطه امریکای جهان خوار خارج نمایم بلکه با وجود تمام مصائب و مشکلاتی که در سر راه‏مان قرار داشته به دامن ابر قدرت دیگر نیز سقوط نکرده‏ایم و به همین جهت برای حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی خود نهایت اهمیت را قائل بوده و به هیچ کشوری اجازه مداخله در امور داخلی خود را نمی‏دهیم.

انقلاب ما سعادت انسان در کل جامعه بشری و استقرار صلح و عدالت را که عالی‏ترین هدف در روابط ملت‏هاست آرمان خود می‏داند و استقلال و آزادی و عدالت را حق همه مردم تلقی می‏کند و اعتقاد دارد که رهایی از قید سلطه استثمارگران بین المللی جز با عزم راسخ توده‏های محروم و اتحاد آنان قابل وصول نخواهد بود.

مبارزه با استکبار جهانی و صهیونیسم یک مبارزه طولانی، سخت و پیچیده است که فقط در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی محصور نمی‏گردد و بعد فرهنگی این مبارزه نقش کمتری از ابعاد دیگر ندارد و دولت جمهوری اسلامی ایران از تمام امکانات خود در این مبارزه، با تکیه بر تعالیم عالیه و انسان ساز مکتب اسلام استفاده خواهد کرد.

آقای رئیس!

هم اکنون که ما از اهمیت مبارزه با استکبار جهانی و صهیونیسم سخن می‏گوییم تازه‏ترین جنایات امپریالیسم امریکا و صهیونیسم اشغال گر در میان سکوت سایر قدرت‏های جهان علیه بشریت در جهان اسلام شکل گرفته است و هزاران نفر کودک و پیرمرد سالخورده و بی‏گناه و بی‏دفاع اردوگاه فلسطینی صبرا و شتیلا در غرب بیروت توسط مشتی تروریست صهیونیست بی‏حیثیت که به بدترین وجه بر مسلمانان تاخت و تاز کرده‏اند به خاک و خون کشیده شده‏اند. این اولین جنایات اسرائیل نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود.

جهانیان به خاطر دارند که رژیم صهیونیست از بدو پیدایش نامشروع خود که حاصل سازش قدرت‏های استعمارگر با یکدیگر و غصب آشکار سرزمین‏های فلسطینیان بوده تا این لحظه دمی از ارتکاب جنایات وحشیانه نسبت به مردم مسلمان و مظلوم فلسطین دست نکشیده است.

فاجعه قتل عام دهکده “دیریاسین” و “کفر قاسم” که طی آن گروه‏های تروریستی ارگون حتی حیوانات دهکده را نیز قتل عام کردند از خاطره‏ها زدوده نشده است و امروز ما شاهدیم که چگونه کسی که در گروه تروریستی مذکور بی‏رحمانه‏ترین فجایع را علیه مردم فلسطین انجام داد بار دیگر یکی از تکان دهنده‏ترین جنایات بشری را در مقام نخست وزیر رژیم صهیونیستی برعهده گرفته و با حمایت همه جانبه امپریالیسم امریکا ماهیت پلید خود را بیش از پیش به ملل دنیا نشان می‏دهد و تراژدی مردم محروم و ستم کشیده فلسطین و لبنان در میان توطئه سکوت قدرت‏های بزرگ و کشورهای مرتجع و شاید هم بهت زدگی ناشی از این همه شقاوت و قساوت به مرحله جدیدی رسیده است. در این میان صهیونیست‏ها و امپریالیست‏ها بدون کمترین توجهی به احساسات و افکار عمومی مردم صلح دوست جهان در اظهار نظرهای وقیحانه، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده‏اند.

در حالی که صهیونیست‏ها آشکارا مردم ستمدیده فلسطین و لبنان و نابودی کامل این ملت را توجیه می‏نمایند و اربابان امریکایی آنها از کارایی سلاح‏های مدرن خود در قتل عام مردم بی‏گناه لبنان و فلسطین و تخریب بیروت اظهار خرسندی می‏کنند مزدوران آنان در منطقه به دنبال توافق‏های کنفرانس “فاس” بر موجودیت اسرائیل صحه گذاشته و به آن رسمیت می‏دهند.

خیانت و سازش برخی از رژیم‏های غیر مردمی وابسته منطقه باعث شده که امپریالیسم و صهیونیسم موفق گردند رزمندگان فلسطینی را از بیروت اخراج و آنها را در کشورهای مختلف پخش سازند.

قتل عام مردم فلسطین غرب بیروت پس از اخراج رزمندگان سازمان آزادی بخش فلسطین، حقانیت موضع ما را در مخالفت با توطئه اخراج آنها به اثبات رسانید.

تجربه تلخ بشریت از سلطه غاصبانه 35 ساله صهیونیسم در فلسطین نشان داده است که تجاوز خصیصه ذاتی اسرائیل است و مماشات کردن با چنین عنصری فاجعه آمیز می‏باشد و همان طوری که بارها اعلام کرده‏ایم تردید نباید داشت که جنایت کاران اسرائیل به کشتار مردم اکتفا نخواهند کرد و آن را مقدمه‏ای در توطئه بزرگ خود برای تهدید و نابودی آرمان فلسطین و استقرار نفوذ امریکای جهان خوار بر تمامی منطقه خواهند ساخت.

ما معتقدیم اخراج مبارزان فلسطینی از لبنان نه تنها پایان کار نبوده بلکه آغاز مرحله جدیدی از مبارزات طولانی ملت‏های عرب و مسلمان خواهد بود، اگر چه وجود حکام منافق و مرتجع و بیگانه پرست در رأس برخی از کشورهای منطقه مشکلاتی در راه رسیدن امت اسلامی به اهداف مقدس خویش ایجاد نموده است و این حکام فاقد پایگاه مردمی با سازش‏های مفتضحانه با امریکا و فرزند نامشروعش اسرائیل حیثیت مسلمانان را لکه دار می‏سازند ولی عاقبت الامر نیروهای بپاخاسته مردم قبل از هر چیز از حکومت‏های خود خواهند پرسید که چرا در برابر کشتار بی‏رحمانه مردم لبنان و فلسطین سکوت نموده به وظایف خود عمل نکرده‏اند.

این همه اسلحه با ثروت‏های مردم خریداری شده اگر امروز که چنین مصیبتی بر مسلمانان وارد شده است به کار گرفته نشود پس چه روزی باید مورد استفاده قرار گیرد.

مردم مسلمان این کشورها حق خواهند داشت بپرسند چرا بیت المال مسلمین بایستی صرف خرید آواکس و ده‏ها نوع جنگ افزار پیچیده دیگر شود که نه تنها هیچ کاربردی در جهت حفظ منافع مسلمانان ندارد بلکه موجب تحکیم هر چه بیشتر سلطه امپریالیسم امریکا می‏گردد.

کشورهای منطقه خاورمیانه کی می‏خواهند از خواب گران بیدار شوند و به تهدیدی که متوجه اصل موجودیت، استقلال و هویت فرهنگی و اسلامی آنهاست پی ببرند.

تراژدی لبنان فقط از خصایص ویران‏گر امریکا که سیستم سیاسی این کشور را به بزرگ‏ترین تهدید برای بقای بشریت بدل نموده می‏باشد.

دولت جمهوری اسلامی ایران بنا به جوهر و خصیصه ضد ظلم و ضد استکباری خود و سیاست حمایت از ملل مستضعف که از تعالیم عالیه قرآن نشأت می‏گیرد بار دیگر اعلام می‏دارد با تمام امکانات خود از مبارزات بر حق و مشروع ملت مسلمان فلسطین به منظور بازگشت به فلسطین اشغالی و امحا و اخراج غاصبان این سرزمین و ویرانی پایه و اساس رژیم اسرائیل که مبتنی بر نژاد پرستی صهیونیستی است قویا حمایت می‏کند. ما علی رغم درگیری دوساله در جنگ تحمیلی هرگز در انجام وظایف اسلامی و انسانی خود در برابر مسئله فلسطین و خاورمیانه کوتاهی نکرده و موضع همیشگی‏مان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به ملت‏های لبنان و فلسطین این بوده که همیشه در کنار مظلوم و علیه ظالم و ظلم ایستاده‏ایم و صداقت ما همین بس که در برابر حمله وحشیانه اسرائیل به لبنان و مبارزان فلسطینی و سوری و لبنانی وارد صحنه کارزار شدیم و نیروهای خود را علی رغم نیاز شدید به آن‏ها در جنگی که به ما تحمیل شده روانه صحنه پیکار علیه صهیونیسم کردیم و این اقدام را به عنوان یک وظیفه اسلامی و آرمانی به عمل آوردیم.

ما تنها کشور خارج از خط مقدم جبهه علیه نظام صهیونیستی بوده‏ایم که به چنین کاری مبادرت کردیم ما معتقدیم که حل ریشه مشکل فلسطین و کل بحران خاورمیانه تنها با تأکید بر اسلامی بودن مسئله و با تلاش جهت وحدت نظر بین نیروهای مسلمان امکان پذیر خواهد بود.

از این دیدگاه جمهوری اسلامی همواره کوشیده است که بر بعد اسلامی مسئله مورد بحث تأکید نماید و پیشنهاد تشکیل جبهه متحد اسلامی علیه صهیونیسم و امپریالیسم در واقع چیزی جز تأکید بر خصوصیات اسلامی قضیه فلسطین نیست.

آقای رئیس!

همان گونه که انقلاب فلسطین و مردم لبنان هدف توطئه‏های ویران گر امپریالیسم امریکا و عاملش اسرائیل غاصب قرار گرفته، ملت ایران نیز تجربیاتی از توطئه‏هایی که امریکای جنایت کار علیه آن تدارک دیده بود دارد.

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران منافع استکبار جهانی به طور جدی در این نقطه از جهان در معرض خطر نابودی قرار گرفت و به طور کلی موازنه معادلات سیاسی و محاسبات نظامی و بین المللی در این منطقه از جهان درهم ریخت.

بنابراین قابل پیش بینی بود که از همان آغاز نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران از هر سو مورد تهاجم و هدف ضربات سهمگین و پی در پی قرار خواهد گرفت.

تجاوز رژیم عراق به خاک میهن اسلامی ما که در شهریور 1359 صورت گرفت مهم ترین

حلقه زنجیر توطئه‏های امپریالیستی علیه کشور ما بود که هدف اصلی آن ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران و در حقیقت کوششی از سوی نظام استکبار جهانی برای حفظ منافع و مطامع خود و جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی در این منطقه از جهان بود.

رژیم عراق از همان نخستین روزهای انقلاب اسلامی در ایجاد زمینه‏های لازم برای اجرای نیات سوء خود در جهت تأمین اهداف امپریالیسم و صهیونیسم دست به انواع جنایات و تحریکات خرابکارانه زد.

اخراج ده‏ها هزار نفر از مردم مستضعف عراق به ایران و ایجاد مزاحمت و محدودیت برای روحانیون مسلمان، حمله به مدرسه ایرانی و زندانی نمودن معلمین مدرسه مذکور که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست، پناه دادن به ضد انقلابیون ایرانی، پخش برنامه‏های رادیویی به زبان‏های مختلف در جهت راه اندازی جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران و به ویژه تحریک هموطنان عرب زبان ایرانی خوزستان به نیت جدا کردن این استان از خاک جمهوری اسلامی ایران و تغییر اسامی شهرهای ایران به نام‏های عربی مجعول و نیز انتشار نقشه‏های جغرافیایی که بخش‏هایی از کشور ما را جزو خاک کشورهای دیگر از جمله عراق نشان می‏دهد، اعزام خراب کاران، تقویت تجزیه طلبان و بمب گذاری در لوله‏های نفتی نمونه‏هایی از این گونه اقدامات به شمار می‏آید.

اما رژیم عراق که از این جنایات برای تضعیف و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران طرفی نبسته بود، حمله ناگهانی و گسترده خود به خاک ایران را شروع کرد تا علاوه بر اهداف فوق به اهداف دیگرش یعنی اشغال اراضی حاصل خیز مرزی و به خصوص استان زرخیز خوزستان و دست یابی به منابع سرشار نفتی آن و حاکمیت بر تمامی اروند رود جامه عمل بپوشاند.

در هفته‏های نخستین جنگ به دلیل وضع خاص داخلی و شرایط بعد از انقلاب، رژیم عراق توانست بخشی از میهن اسلامی ما را اشغال نماید اما مقاومت سرسختانه رزمندگان ما در جبهه‏ها نیز خیلی زود رژیم صدام را متوجه این حقیقت نمود که محاسبات او درست نبوده است.

آقای رئیس!

امریکا که از سرنگون ساختن حکومت اسلامی از طریق لشکر کشی صدام ناامید شده اینک به شیوه کثیف‏تری متوسل شده و با بمب گذاری در مناطق پرجمعیت شهرهای ما تاکنون صدها هزار نفر از هموطنان بی‏گناه ما را شهید و تعداد بیشتری را مجروح ساخته است.

انفجار اخیر در مرکز شهر تهران که مثل سایر جنایات قبلی عاملان امپریالیسم

جهانی بدون هیچ عکس العملی از سوی گروه‏ها و سازمان‏های به اصطلاح حامی حقوق بشر باقی ماند، به جهانیان نشان داد که این قبیل اشخاص و مؤسسات هوادار حقوق بشر تنها هنگامی که عاملان چنین جنایتی به مجازات می‏رسند به یاد وظایف انسانی خویش در دفاع از انسان‏ها می‏افتند.

اعترافات تکان دهنده تعدادی از تروریست‏های به اصطلاح مجاهدین خلق که از مسببین ترورها و انفجارات اخیر در ایران بوده‏اند، حاکی از آن است که یکی از این جنایت کاران درظرف یک ماه 33 ترور و دیگری 19 ترور انجام داده‏اند، اما گروه‏ها و اشخاصی که از حقوق این قبیل افراد دفاع می‏کنند هنگامی که چنین جنایت موحشی از این تروریست‏ها رخ می‏دهد فراموش می‏کنند که قربانیان این جنایات نیز انسان و صاحب حقوقی هستند.

ما از همه انسان‏های آزاده که واقعا در پی کشف حقایق هستند دعوت می‏کنیم تا با سفر به ایران از نزدیک شاهد عمق جنایاتی باشند که به دست این عوامل امپریالیسم امریکا صورت گرفته و موج خشم و نفرت توده‏های میلیونی را از نتایج اعمال این تروریست به چشم ببینند.

رژیم عراق در طول این جنگ از هیچ گونه جنایتی نسبت به مردم بی‏دفاع و غیر نظامیان بی‏گناه منطقه اشغالی فروگذار نکرد به نحوی که مشابه این جنایات تنها از هم پیمانان اسرائیلی‏اش در غرب بیروت مشاهده شده است.

تجاوز به زنان و کودکان تحت اشغال، بمباران مکرر بیمارستان‏ها، مساجد و دوایر دولتی و پرتاب موشک به مناطق مسکونی شهرهای بزرگ و پر جمعیت مرزی، شکنجه و کشتار پاسداران انقلاب، بر اساس مدارک موجود غیر قابل انکار، نمونه کوچکی از این جنایات به شمار می‏رود.

کلیه این اعمال نقض آشکار کنوانسیون چهار گانه ژنو مورخ 1949 و دو پروتکل الحاقی مورخ 1977 و منشور سازمان ملل متحد می‏باشد و چقدر مضحک است که چنین رژیمی اینک اقدامات دولت جمهوری اسلامی ایران را در جهت دفاع از خود نقض اصول منشور ملل متحد و تهدیدی بر صلح و امنیت بین المللی معرفی کرده و بدین بهانه تقاضای درج ماده جدیدی در دستور کار مجمع عمومی نموده است.

پیشنهادات رژیم عراق مبنی بر برقراری آتش بس و ادعای خروج از خاک ایران نه به دلیل حسن نیت و قصد خاتمه جنگ بلکه نجات صدام از مهلکه‏ای است که به دست خویش در جهت ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است. ظاهرا

معنای ادعای عراق مبنی بر برقراری آتش بس یک جانبه و متوقف کردن عملیات جنگی، عبارت از انتقال نیروهای آن کشور به منطقه استراتژیکی متعلق به ایران و گلوله باران زمینی و هوایی مناطق مسکونی داخل ایران بوده است.

در اینجا متذکر می‏گردد که خاتمه جنگ منوط و موکول به تحقق کلیه شرایط اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی ایران و رفع کامل تجاوز عراق و آثار آن می‏باشد. در غیر این صورت عراق مسئول عواقب ناشی از ادامه جنگ است و دولت جمهوری اسلامی ایران تا احقاق کامل حقوق مردم خود ناگزیر است به دفاع مشروع خود ادامه دهد و به هیچ وجه تسلیم منطق زورگویان و قلدران منطقه که ماجراجویی آنان سبب این همه ضایعات و خرابی بر دو ملت ایران و عراق گردیده است نخواهد شد.

ما از هیچ گونه شانتاژ و تبلیغ سیاسی که بنگاه‏های خبری امپریالیستی و صهیونیستی در جهت حمایت از عراق به راه انداخته‏اند هراسی نداریم چرا که هدف از این گونه تبلیغات که ایران را تهدیدی برای منطقه جلوه می‏دهد، زمینه سازی و توجیه ورود نیروهای امریکایی به صحنه است.

اگر امروز با تجاوز رژیم عراق قاطعانه مقابله نشود چه کسی تضمین می‏کند که فردا قلدر دیگری در منطقه، ما و یا سایر کشورها را مورد تهاجم قرار ندهد.

علی رغم تبلیغات امپریالیسم خبری اعلام می‏کنم که از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه خطری متوجه کشورهای خلیج فارس نیست ما خواستار روابط نزدیک و دوستانه بر اساس احترام متقابل میان کشورهای منطقه هستیم. در عین حال اعلام می‏داریم که با تمام توان با هر توطئه و تجاوزی که قصد رودررویی و مقابله با انقلاب اسلامی و دولت جمهوری اسلامی را داشته باشد قاطعانه برخورد می‏کنیم.

جمهوری اسلامی ایران مسئولیت خلیج فارس و تنگه هرمز را به عهده خود دانسته و با هر عملی که موجب بر هم زدن امنیت و آرامش و ایجاد مانع برای عبور کشتی‏ها و حمل و نقل دریایی شود به شدت مقابله خواهد نمود و با قدرت تمام امنیت این آبراه را طبق موازین و مقررات بین المللی تضمین می‏کند. ما خاطر نشان می‏سازیم که امپریالیسم و صهیونیسم با توسل به توطئه بنگاه‏های امپریالیستی مبنی بر عدم امنیت کشتی‏ها در خلیج فارس نمی‏توانند جلوی صدور نفت ما را بگیرند زیرا در آن صورت دیگر هیچ نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد.

استکبار جهانی و در رأس آن امریکای جنایت کار تلاش دارد که با افزایش تشنج در اقیانوس هند و خلیج فارس سلاح‏های خود را به کشورهای منطقه روانه سازد و استقرار و

تمرکز فراوان نیروهای نظامی خود و احداث پایگاه‏های متعدد نظامی را که در تاریخ بی‏سابقه است توجیه نماید. همچنین با تشکیل نیروهای واکنش سریع خود را برای دخالت مستقیم نظامی در کشورهای حوزه خلیج فارس آماده سازد و از این رو دولت جمهوری اسلامی ایران را از اعلام اقیانوس هند به عنوان منطقه صلح حمایت کرده و توطئه لغو کنفرانس 1983 کلمبو را محکوم نموده و خواستار برچیده شدن کلیه پایگاه‏های خارجی از اقیانوس هند و خلیج فارس می‏باشد.

آقای رئیس!

همان طوری که قبلا گفته شد سیاست خارجی ما بر اصل عدم گرایش به شرق یا غرب استوار گردیده است. ما نظام کنونی بین المللی مبنی بر تقسیم جهان به دو قطب غرب و شرق را رد کنیم و اعتقاد داریم توازن وحشت حاکم بر جهان که صلح پایدار کنونی بر آن مبتنی است نمی‏تواند راه گشای تأمین صلح و امنیت و سعادت ملت‏ها باشد.

بلوک بندی و صف آرایی و اتکا به پیمان‏های نظامی اثر سوء و مخرب خود را ظرف 37 سال که از عمر سازمان ملل می‏گذرد به منصه ظهور رسانید و موجب شده است که جهانیان همواره بر لبه پرتگاه جنگ قرار گیرند. طی این مدت کمتر زمانی را به خاطر داریم که دنیا از آتش جنگ‏های محلی و ناآرامی و تشنج و احساس خطر فارغ بوده باشد و لذا معتقدیم که در اثر حرکت دسته جمعی کشورهای زیر سلطه بایستی به سلطه جویی ابر قدرت‏ها خاتمه داده شود.

ما بر این باور هستیم که تقویت جنبش عدم تعهد با تأکید بر اصول عدم تعهد راه آزادی ملل ستمدیده از سلطه ابر قدرت‏ها را همواره می‏سازد و معتقدیم که این جنبش به عنوان یک نیروی سیاسی مهم می‏تواند برای مقابله با مسائل و مشکلات عظیمی که در مقطع کنونی جهان با آن روبه‏رو است نقش سازنده‏ای ایفا کند. به همین علت ابر قدرت‏ها آرزوی تضعیف و نابودی و به انحراف کشاندن آن را دارند بنابراین باید با تمام قوا بر اساس احترام به اصول جنبش از آن حفاظت کرد و با الهام از آرمان‏های آن با امپریالیسم شرق و غرب مبارزه نمود و ملل محروم و مستضعف را برای ایجاد یک نظام نوین سیاسی و اقتصادی در جهان یاری داد.

در شرایطی که دنیا دوره بحرانی و بسیار دشواری را طی می‏نماید و سازمان ملل متحد به علت سلطه جویی ابر قدرت‏ها و وجود امتیاز غیر عادلانه “وتو” در تصمیم گیری خود عملا ناتوان شده و همان طور که در گزارش سالانه آقای دبیر کل آمده کارآیی خود

را از دست داده، نقش نهضت عدم تعهد برای مقابله با بحران‏ها و تشنجات جهانی بیش از همیشه می‏تواند مهم و مؤثر باشد.

در این شرایط برای پویای و ادامه حیات و نیز حفظ محتوای راستین جنبش عدم تعهد کشورهای عضو بایستی به آرمان‏ها و اصول آن ارج نهند و در راه تقویت آن کوشا باشند.

احساس مسئولیتی که کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نسبت به سرنوشت و آینده این جنبش در خصوص موضوع تغییر محل هفتمین کنفرانس کشورهای غیر متعهد از بغداد نشان داده‏اند ما را بیش از پیش به آینده جنبش امیدوار ساخت. ما اعتقاد داریم که این تحول جنبش عدم تعهد را از آزمایش تاریخی که در برابر آن قرار گرفته بود موفق بیرون آورد و آن را برای اجرای مسئولیت‏های خطیرش در آینده آماده‏تر ساخته است.

آقای رئیس!

دولت جمهوری اسلامی ایران به پیروی از اصول اعتقادی خود مبنی بر حمایت از مبارزه حق طلبانه ملت‏های مستضعف در برابر مستکبرین، از اولین روزهای پیروزی انقلاب کلیه روابط سیاسی و اقتصادی‏اش را با رژیم نژاد پرست افریقای جنوبی قطع کرد. ما همواره در مجامع بین المللی سیاست‏های دولت سفید پوست و اقلیت نژاد پرست را که وجدان مشترک جامعه بشری را می‏آزارد تقبیح و محکوم نموده‏ایم و امسال که از طرف سازمان ملل متحد سال بین المللی به تحرک درآوردن اعمال مجازات علیه افریقای جنوبی اعلام شده است امیدواریم که اقدام قاطع و دسته جمعی برای رفع این مشکل وارد مرحله عملی شود.

ما ضمن حمایت از حقوق حقه مردم تحت ستم نامیبیا خواستار خروج نیروهای اشغال‏گر دولت نژاد پرست افریقای جنوبی از آن سرزمین بوده و از کشورهای انقلابی افریقا و نهادهای مترقی که در این راه نقشی بر عهده گرفته‏اند می‏خواهیم به تلاش خود بیفزایند.

همچنین با محکوم کردن سرکوب اکثریت سیاه پوست و مظلوم افریقای جنوبی که صاحبان واقعی این سرزمین می‏باشند حمایت همه جانبه خود را از مبارزه در راه آزادی اعلام می‏نماییم.

ما امریکا و دیگر کشورهای استعمارگر را که بر خلاف قطعنامه و اصول منشور ملل متحد از رژیم نژاد پرست پورتوریا حمایت نظامی و اقتصادی و سیاسی می‏کنند قویا محکوم می‏کنیم و از کشورهای خط مقدم جبهه از جمله آنگولا و موزامبیک در مبارزاتشان علیه افریقای جنوبی حمایت می‏کنیم.

از دیدگاه ما توطئه استکبار جهانی علیه مردم محروم قاره افریقا و به ویژه توطئه

تحریم اجلاس کنفرانس وحدت افریقا در طرابلس حلقه‏ای از سلسله توطئه‏های امپریالیسم برای سلطه بر کشورهای مسلمان و مستضعف جهان است.

درباره مسئله افغانستان دولت جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد که تجاوز نظامی شوروی به افغانستان و تحمیل رژیم ناخواسته به مردم آن کشور، نباید فقط از بعد نقض استقلال و تمامیت ارضی ملت مسلمان افغانستان مورد نظر قرار گیرد بلکه چنین تجاوزی حیثیت انسانی و سنن و فرهنگ و مهم‏تر از همه ایمان و باورهای مذهبی آن مردم را زیر پا گذارده است.

جمهوری اسلامی ایران به خاطر فرهنگ، زبان، سنن، تاریخ و در رأس آن دین مشترک با مردم ستم دیده افغانستان می‏تواند در برابر این تجاوز سکوت کند به همین علت ایران نخستین کشوری بود که تجاوز شوروی به افغانستان را محکوم کرد. ما خروج کامل و بی قید و شرط و فوری قوای نظامی اشغال گر خارجی از آن کشور، عدم مداخله دیگر نیروها در امور داخلی افغانستان، بازگشت مجاهدین افغانی و تعیین سرنوشت مردم افغانستان به دست خودشان را یگانه راه حل مسئله افغانستان می‏دانیم و هر نوع مذاکره در این باره را که در آن نمایندگان واقعی مردم افغانستان کنار گذارده شوند مردود می‏شماریم.

آقای رئیس!

ما همواره از مبارزات و کوشش‏های آزادی بخش امریکای جنوبی و مرکزی به ویژه ملت انقلابی نیکاراگوئه علیه دخالت و دسیسه‏های سلطه جویانه امریکا و نیز از مبارزه به حق نیروهای انقلابی در السالوادور و سایر کشورهای آن منطقه علیه ظلم و ستم رژیم دیکتاتوری حمایت می‏کنیم.

جمهوری اسلامی ایران حملات نظامی بریتانیا به جزایر مالویناس و همکاری و هم دستی امریکا با انگلیس در این زمینه را محکوم نموده و آن را از جمله نمونه‏های سیاست استعمار و سلطه جویانه امپریالیسم در این بخش از جهان می‏داند.

ما آرزوی مردم کره را برای تجدید وحدت پشتیبانی کرده و حضور نیروهای امریکایی در شبه جزیره کره را مانع تحقق این وحدت می‏دانیم و خواهان خروج عوامل امپریالیسم از منطقه می‏باشیم. ما بار دیگر حمایت کامل خود را از جنبش‏های آزادی بخش صحرا و مورو و دیگر جنبش‏های آزادی بخش و ضد امپریالیستی جهان اعلام می‏داریم.

آقای رئیس!

تشنج بین شرق و غرب و رقابت بین این دو جناح در بهره کشی از مردم و منابع جهان سوم عامل بسیاری از مشکلات کنونی جهانی است. این تشنج می‏تواند از

طریق خلع سلاح و توقف مسابقه تسلیحاتی تقلیل یابد ولی متأسفانه هیچ یک از ابر قدرت‏ها حاضر نیستند که خود خواهی خود را در این زمینه به خاطر منافع بشریت کنار بگذارند و به همین جهت کوشش‏های بین المللی در جهت خلع سلاح و توقف مسابقه تسلیحاتی به بن بست کشیده شده و کماکان بخش عمده‏ای از نیروهای انسانی و توان مالی کشورهای جهان در راه مسابقه تسلیحاتی به کار گرفته می‏شود در حالی که میلیون‏ها نفر از مردم جهان سوم با فقر و گرسنگی و بیماری‏های مختلف دست به گریبان هستند.

سالانه 650 میلیارد دلار صرف تسلیحاتی می‏گردد که صرفا برای نابودی بشریت تولید شده‏اند و این در حالی است که با صرف نظر کردن از تولید بمب افکن استراتژیک و اختصاص هزینه آن، می‏توان بسیاری از بیماری‏ها را که سالانه میلیون‏ها قربانی از میان مردم محروم می‏گیرد، ریشه‏کن کرد.

دومین اجلاس ویژه مجمع عمومی برای خلع سلاح که امیدهای زیادی بدان بسته شده بود ناکام ماند.

شکست این اجلاس را نه تنها باید زنگ خطری برای تأمین صلح و امنیت جهانی تلقی کرد بلکه بایستی آن را فاجعه‏ای بزرگ دانست که نشان دهنده وخامت اوضاع بین المللی و ناشی از خصلت تجاوزکارانه و مطامع توسعه طلبانه ابر قدرت‏ها در جهت سلطه و نفوذ خود بر سایر کشورهای جهان می‏باشد.

علی رغم موج ابراز مخالفتی که در بسیاری از کشورهای جهان علیه مسابقه تسلیحاتی و آزمایشات هسته‏ای صورت گرفته است ابر قدرت‏ها همچنان بر افزایش تولید و رقابت‏های تسلیحاتی ادامه داده و آخرین اجلاس کمیته خلع سلاح ژنو را نیز به شکست کشانیده‏اند. تشدید مسابقه تسلیحاتی ذخایر کشورهای جهان سوم را که می‏تواند در جهت تأمین رفاه و رفع محرومیت‏های این کشورها به کار رود صرف تسلیحات کرده و منافع آن را عاید ابرقدرت‏ها می‏گرداند و در روابط بین المللی مقابله و رویارویی جای دوستی و تفاهم را می‏گیرد، لذا بر کشورهای جهان سوم است که با توجه به تجربیات خود از انواع ترفندهای استعمار به اختلافاتی که ساخته دست نیروهای استعماری است خاتمه داده با به کاربردن منابع مالی در جهت تأمین رفاه ملی نخستین گام را در جهت زوال این نظام غیر عادلانه که بر جهان سایه افکنده است بردارند.

آقای رئیس!

بحران شدیدی که اکنون بر اقتصاد جهان حکم فرماست یک بحران عمیق و بنیادی

است. کسری شدیدتر از پرداخت‏ها، تغییرات منفی مبادله کالاها و خدمات، کمبود و فقدان سرمایه‏های مالی برای سرمایه‏گذاری بلند مدت بنیادی و تولیدی، عدم دسترسی به بازارهای جهانی جهت عرضه کالاها و خدمات، عدم انتقال علوم و فنون و بالاخره فرار مغزها نمونه‏های معدودی از مشکلاتی هستند که کشورهای جهان سوم در نتیجه بحران اقتصادی جهان را با آن روبه‏رو می‏باشند.

ریشه و علل اصلی این بحران وجود نظام غیر عادلانه سرمایه‏های جهانی و سیاست استثمار گرانه‏ای است که استکبار جهانی برای حفظ منافع مادی و سلطه سیاسی و فرهنگی خود در سطح جهان به اجرا می‏گذارد.

تنگ نظری و کوتاه بینی اقتصادی و سیاست کشورهای صنعتی غرب و به ویژه امپریالیسم امریکا به حدی رسیده است که با کمترین خواسته‏های مشروع ممالک جهان سوم برای تغییر نظام ستم کارانه اقتصاد جهان مخالفت و دشمنی می‏کنند.

اتخاذ سیاست منفی در مقابل شروع مذاکرات برای برقراری نظام جدید اقتصاد بین المللی و به وجود آوردن مشکلات گوناگون بر سر راه نتیجه رسیدن گفت و گوهای ایجاد نظام مالی برای انتقال علوم و فنون به کشورهای جهان سوم از طریق تعویق مذاکرات و تحت فشار گذاشتن ممالک صنعتی دیگر برای اخلال و به بن بست رساندن گفت و گوها از جمله اقداماتی است که علیه ممالک جهان سوم به کار گرفته شده است.

از سوی دیگر کشورهای صنعتی غرب به ویژه امریکا با سوء استفاده از موقعیت اقتصادی خود با اتخاذ و اجرای سیاست‏های زورگویانه، برقراری محدودیت‏ها و محاصره اقتصادی و همچنین سیاست‏های حمایتی شدید تجاری علیه ممالک در حال توسعه می‏کوشند تا از پیشرفت‏های اقتصادی، سیاسی و تجاری آنان ممانعت به عمل آورند.

امریکا و ممالک صنعتی غرب همچنین از طریق کنترل سازمان‏های بین المللی نظیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی مخالفت با هرگونه تغییر اساسی عادلانه در مدیریت این سازمان‏ها همواره سعی کرده‏اند تا سیاست‏های پولی و مالی و اقتصادی را که حافظ منافع آنهاست بدون کوچک‏ترین توجهی به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود در کشورهای در حال توسعه و نیازهای آنان به این کشورها تحمیل نمایند.

کشورهای صنعتی غرب به ویژه امپریالیسم امریکا می‏کوشند تا با استفاده از سیاست‏های نفاق افکنانه و مانور سیاسی و اقتصادی، میان کشورهای جهان سوم جدایی انداخته و نظام استثمارگرانه و ظالمانه کنونی اقتصاد جهان را حفظ نمایند.

کوشش در راه نابودی مذاکرات چند جانبه و اقدامات دسته جمعی ممالک جهان

سوم نمونه بارزی از اجرای این گونه روش‏های نفاق انگیز است.

حتم داریم تا زمانی که نگرش غیر انسانی و صرفا مادی به روابط و نظام اقتصاد جهان و یا اقتصاد کشورها مسلط باشد و انسان‏ها، سازمان‏ها و دولت‏های به ویژه در ممالک صنعتی غرب در محدوده تنگ ارضای نیازهای مصرفی و مادی توقف نمایند، بحران اقتصادی و سیاسی جهان نه تنها بهبود نمی‏یابد بلکه مرتبا شدت خواهد یافت و در کنار رشد سرطانی مصرف و اقتصاد ممالک صنعتی غرب، شاهد فقر و درماندگی اقتصادی اکثریت مردم جهان خواهیم بود.

فقر و ضعف اقتصادی کشورهای جهان سوم و توسعه بیمارگونه ممالک صنعتی غرب و اسراف و تبذیر منابع اقتصادی در این ممالک رابطه مستقیم دارد. به این ترتیب ما معتقدیم که تغییر در روابط و نظام کنونی اقتصاد جهان باید به شکل همه جانبه در زمینه‏های تولید، تجارت و مصرف صورت گیرد و اصالت انسان و مقام و منزلت آن در نظام جدید به طور عمده مد نظر باشد.

آقای رئیس!

ما در سمینار مشورتی کشورهای جنوب در دهلی نو اعلام کردیم که کشورهای جهان سوم باید برای هماهنگ کردن سیاست‏های اقتصادی خود جبهه واحدی در مقابل کشورهای شمال تشکیل دهند. برای تحقق این هدف تأسیس یک دبیر خانه دائمی جهت بررسی مشکلات و ارائه راه حل‏های مناسب ضرورت فراوان دارد.

ما معتقدیم که تنها از طریق اتخاذ (تدابیر درست) و فشار دسته جمعی کشورهای محروم و عقب نگه داشته شده از نظر اقتصادی است که می‏توان زمینه مناسب را برای شروع مذاکرات جهانی جهت تغییر نظام و روابط اقتصادی جهان به طور همه جانبه و اساسی و بیرون از فشار ابر قدرت‏ها فراهم آورد و ما در این زمینه به اندازه کافی صحبت کرده و شنیده‏ایم و اکنون زمان عمل فرارسیده است.

آقای رئیس!

با توجه به نفوذ ابرقدرت‏ها در سازمان ملل متحد این سازمان به اهرمی برای اعمال فشار سیاسی بر کشورهایی که علیه امپریالیسم شرق و غرب و صهیونیسم مبارزه می‏کنند تبدیل گشته است و این ماشین عظیم تنها هنگامی که منافع یکی از ابر قدرت‏ها ایجاب می‏نماید به کار می‏افتد و اگر برای رفع آن علاج عاجلی نشود جهان با هرج و مرج و آنارشیسم بین المللی فاصله چندانی نخواهد داشت، نمونه‏های بسیاری از این نوع عملکرد را می‏توان ارائه داد.

در شهریور 1359 رژیم عراق به خاک ایران حمله کرد و هزاران نفر از مردم معصوم و غیر نظامی را به خاک و خون کشید و میلیون‏ها نفر از هم میهنان ما را بی‏خانمان کرد و در طی 22 ماه که بخش بزرگی از قلمرو ما را در اشغال داشت، شهرها را به ویرانه‏ای مبدل کرد. گویی طی این دو سال ماشین عظیم ملل متحد به خواب فرورفته بود و کسی به فکر استقرار صلح شرافتمندانه و عادلانه و حل مسالمت آمیز اختلافات و حفظ امنیت بین المللی به نحوی که در منشور پیش بینی شده است نبود ولی به محض آنکه رزمندگان ما توانستند با فداکاری و ایثار و قربانی کردن هزاران نفر، دشمن متجاوز را از بخش عظیم خاک خود بیرون رانند و در صدد احقاق حقوق حقه و تضمین امنیت حدود و ثغور برآیند گویی به یک باره برای ابرقدرت‏ها رسالت تحکیم و تأمین صلح و امنیت بین المللی مطرح گردید و معلوم نیست این دو سالی که از جنگ بین ایران و عراق می‏گذرد و مظالمی که بر ملت مظلوم ایران رفته است این صاحبان وجدان‏های آگاه و منادیان رسالت حفظ صلح و امنیت بین المللی کجا بودند؟

اجازه بدهید نمونه بهتری ارائه بدهیم: در 18 سپتامبر 1982 یکی از تکان دهنده‏ترین جنایات تاریخ بشری در مقابل دیدگان جهانیان و سازمان ملل متحد در بیروت اتفاق افتاد و جنایت کاران اسرائیلی پس از فاجعه چند ماهه در جنوب لبنان و علی رغم وعده‏های دروغین خود مبنی بر عدم اشغال غرب بیروت با همدستی مزدوران فالانژیست به این منطقه یورش برده و صدها زن و مرد و کودک بی سلاح و بی‏دفاع فلسطینی و لبنانی را قتل عام نمودند.

اگر سازمان ملل متحد و اعضای آن اعتقاد راسخ به رسالتی که در منشور حفظ صلح و امنیت بین المللی پیش بینی شده داشته‏اند بایستی در قبال وجدان جریحه دار شده بین المللی هم که شده اقدام قاطعی برای مجازات این جرثومه فساد و ناامنی و جنگ طلبی و تجاوز در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد به عمل می‏آوردند.

شاید فراموش شده است که اساسا ماده‏های 41 و 42 منشور ملل متحد وجود دارند. مگر نه این است که شرایط عضویت در این مجمع عمومی جهانی داشتن اعتقاد به صلح است؟ مگر نه این است که بر طبق قطعنامه شماره A / RES / ES – 7 /9 مورخ 20 آوریل 1982 اسرائیل غیر صلح طلب شناخته شده است.

پس چرا اسرائیل جنگ طلب همچنان در عضویت سازمان ملل باقی است؟

اگر در این مورد و یا موارد مشابه اقدام متناسبی نشود عمل و حرکت دسته جمعی برای حفظ صلح و امنیت که در منشور پیش بینی شده است تحقق نخواهد

یافت و اگر اقدامات جدی برای رفع آثار زیان بار امتیاز غیر عادلانه “وتو” صورت نگیرد هیچ گاه آن اعتمادی که ملل محروم و ستمدیده جهان باید به این سازمان جهانی داشته باشند ایجاد نخواهد شد و نقایصی که دبیر کل ملل متحد در گزارش سالانه خود از آن شکوه کرده است، مرتفع نخواهد گردید.

فراموش نباید کرد که منشور و امتیازات انحصاری ناشی از آن حاصل اوضاع و احوال خاص بعد از جنگ جهانی دوم است که بسیاری از شرایط آن روز در حال حاضر موجود نیست و جو بین المللی و ساختار سازمان ملل تغییر بسیاری کرده و حتی با استناد به اصل متبع و مقبول در حقوق بین المللی نیز نمی‏توان پذیرای امتیازات یک جانبه و نابرابری که عملا اثر مخرب خود را به ثبوت رسانده است گردید.

به امید روزی که کشورهای عضو با واقع بینی و درک ضرورت این تحولات اساسی به سازمان ملل متحد نقشی را که شایسته آن است اعطا نمایند.

متشکرم آقای رئیس