جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اقدامات و عملکرد قوه مقننه

زمان مطالعه: 8 دقیقه

قوه مقننه و به طور مشخص مجلس شورای اسلامی برای ورود به این مقطع زمانی با مسائلی چند مواجه بود. این مسائل هم در درون مجلس و هم در بیرون مجلس در مقابل دستگاه قانون‏گذاری کشور رخ می‏نمود و دارای ریشه‏هایی بود که آگاهی نسبت به آنها چگونگی حرکت مجلس شورای اسلامی را در خرداد تا مهر 1360 واضح‏تر می‏سازد.

یکی از این مسائل اولین دوره بودن مجلس شورای اسلامی بود. طبیعی است که بسیاری از موضوعات به لحاظ تدبیر قانونی و مقررات برای آنها آن هم تهیه و تصویب قوانینی که مبتنی بر مکتب اسلام و قابل اجرا باشد و…، برای مجلس دوره اول حکم تجربه‏اندوزی را داشت و همین امر ایجاب می‏کرد که مجلس شورای اسلامی از درون و بیرون با تنش و تشنج مواجه نگردد. رخدادهای زمان برگزاری انتخابات آن مجلس در واقع اولین جرقه‏های بروز تشنج برای مجلس شورای اسلامی به شمار می‏رفت زیرا بنی‏صدر به عنوان رئیس جمهور خواهان مجلس هماهنگ با رئیس جمهور و برگزیده شدن عناصر هم‏فکر خویش برای احراز کرسی وکالت بود و چنانچه موفق به در اختیار گرفتن «اکثریت پارلمان» می‏شد، تمامی اقداماتی را که قصد داشت بر علیه انقلاب و خط امام به انجام رساند، در قالبی قانونی قرار داده و امام خمینی و مردم را در برابر اعمال خویش به انفعال وادار می‏ساخت. نبرد سیاسی میان لیبرال‏ها و پیروان خط امام در واقع به هنگام برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی آغاز گردید و اهمیت پیروزی در آن به حدی بود که بستگی مستقیم با حیات یا انحراف و نابودی انقلاب و نظام داشت. در چنین موقعیتی امام خمینی حساسیت مسئله را برای پیروان خویش تبیین فرمودند و آنان را به وارد شدن در این نبرد

سرنوشت‏ساز ترغیب می‏نمودند. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی بعدها درباره نحوه برخورد امام چنین اظهار داشت:

»… طیف لیبرالیسم کالا شکل گرفت. طبق اطلاعاتی هم که ما داشتیم نفاق چپ هم به آنها پیوست، موقتا برای این که خط اسلام را از میدان بیرون ببرند. برنامه این شد، ما شدیم گروه خاصی، آنها (بنی‏صدر و هم فکرانش) همه قدرت شدند و حالا این جا جالب است ما باز همه تلاش‏مان این بود که نگذاریم این جمهوری از هم بپاشد و افشاگری نمی‏کردیم، حرف هم نمی‏زدیم فقط تلاش می‏کردیم که یک جوری قضیه را محدود کنیم. خدمت امام رفتیم، امام فرمودند: «راه این است که مجلس را جوری به دست بیاورید که قدرت در مجلس است و آن جا می‏تواند بنی‏صدر را کنترل بکند.» تلاش‏ها روی مجلس متمرکز شد؛ که الحمدلله آن جا موفق شدیم و بهترین کاری که در تاریخ بعد از آقای بنی‏صدر، بعد از ریاست جمهوری آقای بنی‏صدر شد، این بود که مجلس به این شکل درآمد. مجلس خط امام شد؛ خوب؛ شورای عالی قضایی و شورای نگهبان را هم طبعا چون به این مجلس و به امام مربوط می‏شد در اختیار داشتیم، یک قدرت قانونی کسب کرده بودیم.» (1).

به عبارت دیگر ترکیب مجلس اول که اکثریت آن را نیروهای مردمی و پیرو خط امام تشکیل می‏دادند و فقط تعداد اندکی از صاحبان تفکر التقاطی و لیبرالی توانستند به مجلس راه یابند، خود به خود به عنوان مانعی جدی در برابر اقدامات و موضع‏گیری‏های بنی‏صدر و هم فکرانش قلمداد گردید. مجلس شورای اسلامی دوره اول از فردای تشکیل علاوه بر راه‏اندازی تشکیلات قانون‏گذاری کشور با مشکل کارشکنی‏ها و اخلال‏های بنی‏صدر هم روبه‏رو بود و وجود همان تعداد معدود هم فکران بنی‏صدر و نیروهای التقاطی در مجلس باعث کندی حرکت مجلس می‏گردید. بدین ترتیب قوه مقننه کشور علاوه بر قانون‏گذاری برای امور جاری و میان مدت، وظیفه کنترل بنی‏صدر و هم فکرانش در قوه مجریه و نهادهای مختلف کشور را بر عهده داشت و در این رابطه اقدامات قابل توجهی را تا اواخر خرداد 1360 به انجام رسانید که از آن جمله می‏توان به انتخاب نخست وزیر و رأی به کابینه آقای محمدعلی رجایی و تصویب لایحه حذف فرمان همایونی، طرح تعیین تکلیف سرپرستی وزارت خانه‏های

بی‏سرپرست و… اشاره نمود. البته در جو و فضایی که بنی‏صدر و لیبرال‏ها علیه مجلس شورای اسلامی به راه انداخته بودند فشار سنگینی بر پیکر دستگاه قانون‏گذاری کشور وارد می‏آمد به طوری که گاهی اوقات بسیاری از نمایندگان متعهد را به قدری تحت فشار روحی قرار می‏داد که ناچار شوند از طریق تریبون مجلس به دفاع از حریم قانون و خط امام و… بپردازند این مسئله (وارد شدن اکثریت نمایندگان به مسائل اختلاف برانگیز و استفاده از تریبون مجلس برای پاسخ‏گویی به بنی‏صدر و هم فکرانش) باعث می‏شد که چهره مجلس شورای اسلامی در جامعه مخدوش گردد و از سطح بالاترین نهاد کشور به سطح جمعیتی سیاسی با گرایش‏های گروهی خاص تنزل یابد؛ لذا کنترل نمایندگان جهت ممانعت از ورودشان به مسائل اختلافی امر لازمی بود که ریاست وقت مجلس شورای اسلامی – حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی – مسئولیت این مهم را از طرف امام خمینی بر دوش داشت. خود ایشان در یکی از جلسات علنی مجلس شورای اسلامی در زمانی که اختلاف در سطح جامعه به اوج خود رسیده بود و بنی‏صدر در «کارنامه» اش جسارت‏های زیادی را به مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان کرده بود در جلسه مورخ 12 / 12 / 1359 – یعنی دو روز قبل از حادثه چهاردهم اسفند – در سخنان پیش از دستور خود نمایندگان را از قرائت نامه‏شان علیه بنی‏صدر منصرف ساختند:

»… جمعی از برادران از من می‏خواهند که به عنوان مدیر مجلس و مسئول اداره مجلس در مورد اظهارات جناب آقای بنی‏صدر رئیس جمهور در اطلاعیه‏ای که داده‏اند در مورد طرح دو فوریتی «سرپرستی وزارت خانه‏های بی‏سرپرست» و مطالبی که در کارنامه دیشب، در روزنامه انقلاب اسلامی نوشته شده است صحبت کنم. همان طور که می‏دانید صحبت کردن پیش از دستور از طرف رئیس مجلس چیزی است که یک مقدار آن به خود او بستگی دارد روی مصالحی که تشخیص می‏دهد. البته ممکن است من اشتباه بکنم، اما در شرایطی که الان هستیم من شخصا مصلحت ندیدم که این مسئله را مطرح کنم. ما از امام انتظار داریم که در رابطه با حقوق مجلس و حقوق شورای نگهبان و حق این که چه کسی باید قانون بگذارد و چه کسی باید تأیید کند که این قانون مطابق قانون اساسی و اسلامی است و مسائلی از این قبیل که باعث تشنج

می‏شود و ما امروز سخت پرهیز داریم از این که تشنجی و جنجالی در جامعه‏مان به وجود بیاوریم. امام خودشان اظهار نظر کنند که اظهارات امام برای ملت ما حجت است و نمی‏شود امام را متهم به گروه‏گرایی یا دفاع از این و آن کرد و ما در صورتی که امام حق را و آنچه که تشخیص می‏دهند برای ارگان‏ها حق است، تعیین بفرمایند امیدواریم نیازی نداشته باشیم. ضمنا دیروز که ما خدمت امام بودیم، در این خصوص مفصل صحبت شد و امام با صراحت فرمودند: «همان طور که قانون تعیین کرده است و حق مجلس است که طرح بیاورد و یا در لوایح اظهار نظر بکند و حق شورای نگهبان است و لاغیر که در مورد قوانینی که از مجلس می‏گذرد در رابطه با قانون اساسی و انطباق با اسلام اظهار نظر بکند و در این خصوص، هیچ کس و هیچ مقامی حق ندارد به شورای نگهبان اعتراض بکند و اگر اعتراضی بشود، توهین به قانون و جمهوری است.» البته ما با ایمانی که به رهبری امام و دید تیز و نظر بسیار تیزبین ایشان داریم، مطمئن هستیم که در زمان مناسب، راه مناسب را در اختیار ما قرار می‏دهند و من باز به خاطر تأکید امام (بر این که از هر چه که احتمال تشنج و جنجال به وجود بیاورد، پرهیز بکنید) به همین دلیل من فعلا از این حقی که به رئیس مجلس داده شده است، با این صلاح دید که عرض کردم، از سخنرانی در این خصوص خودداری می‏کنم. من خواهش می‏کنم از دوستان که فشار به من نیاورند تا وارد مسئله‏ای بشوم که الان تشخیص می‏دهم مصلحت نیست. اجازه بدهید آقایان، امام باز روی این مسئله هم تأکید داشتند که «موضع قانونی را حفظ کردن غیر از وارد شدن در نزاع‏ها است«، یعنی حفظ موضع قانونی و حمایت از موضع قانونی و حق قانونی ارگان‏ها، از حق گذشته است بلکه تکلیف و وظیفه است برای حفظ جمهوری. حدود باید محفوظ باشد. روی این باید دفاع بشود و دفاع هم می‏شود. شما اگر نامه‏ای امضا کرده‏اید به هر جا که باید منتشر بشود می‏دهید منتشر می‏کنند.

آقای حجتی برای این که شما بفهمید که من چقدر ملاحظه می‏کنم، ببینید آقای حجتی می‏فرمایند: «چند نفر به شما فشار می‏آورند که بگویید؟» آقایانی که مایلند من بگویم، قیام بکنند (اکثرا برخاستند) آقای حجتی ببینید، اکثریت مجلس مایلند که من حرف بزنم ولی من حرف نمی‏زنم. عرض کردم خواندن نامه از تریبون مجلس باید در برنامه باشد و اگر اکثریت مجلس هم بخواهند اگر ما هم بخواهیم نامه بخوانیم دائما از این

نامه‏ها می‏آید. خواهش می‏کنم بگذارید مدیریت مجلس وظیفه خودش را انجام بدهد. آقایانی که نامه را امضا کرده‏اند خودشان می‏توانند رد کنند. از مدیریت مجلس نخواهید که بیاورد و در مجلس مطرح بکند. من نظرم را تحمیل نمی‏کنم. شما هر چه نامه دارید، بنویسید ولی من صلاح نمی‏دانم از تریبون خوانده بشود. آقایان شما در مطالبتان بنویسید ربطی به تریبون مجلس ندارد. اکثریت هم بخواهند پخش کردن یک چیزی از تریبون مجلس، در اختیار رئیس مجلس است.» (2).

گذشته از این مسئله مجلس شورای اسلامی، در طول دوره درگیری سیاسی میان بنی‏صدر و خط امام، می‏بایست استقلال قوه مقننه از احزاب و گروه‏های موجود در سطح جامعه را به صورت عینی و ملموس نشان دهد و در متن و مقررات این پرهیز از گروه‏گرایی را عملا به اثبات برساند و این امر با توجه به این که رئیس و تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوره اول، عضو حزب جمهوری اسلامی بودند کاری مشکل می‏نمود. اما این مهم نیز با حرکات مستقل مجلس شورای اسلامی تحقق یافت. یکی از این اقدامات تعیین و رأی اعتماد به آقای محمدعلی رجایی بود؛ زیرا در بحبوحه اختلافی که بنی‏صدر در سطح جامعه به هنگام انتخاب و معرفی نخست وزیر به آن دامن می‏زد و هر کدام از شخصیت‏ها و گروه‏ها و احزاب فرد یا افرادی را به عنوان شخص واجد شرایط برای احراز مقام نخست وزیری معرفی می‏کردند، مجلس شورای اسلامی آقای محمدعلی رجایی را به عنوان نخست وزیر برگزید. انتخاب آقای رجایی که به هیچ سازمان و گروه و حزبی وابستگی نداشت و در عین حال فردی متعهد و پیرو خط امام بود، بیان‏گر روح استقلال رأی مجلس شورای اسلامی نیز بود. این انتخاب در حالی صورت می‏گرفت که حزب جمهوری اسلامی فرد دیگری را کاندیدای احراز این پست معرفی کرده و حتی آیت‏الله دکتر سید محمد بهشتی طی مصاحبه‏ای با خبرنگاران گفت:

»… حزب جمهوری اسلامی در جلسه عمومی که داشت با اکثریت قاطع آقای (جلال‏الدین) فارسی را (جهت تصدی نخست وزیری) پیشنهاد کرد…» (3).

همین برخوردهای مستقل بود که موجبات حذف قانونی بنی‏صدر را توسط مجلس شورای اسلامی از موضعی کاملا قانونی و متین فراهم ساخت و اقدام

تاریخی مجلس اول در تصویب طرح عدم کفایت رئیس جمهوری بنی‏صدر در 31 / 3 / 1360 را می‏توان نقطه اوج اقدامات قوه مقننه در آغاز دوران پر حادثه خرداد تا مهر 1360 به شمار آورد.

تصویب این طرح در فضایی پر اضطراب بود. منافقین که جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را رسما از 26 / 3 / 1360 آغاز کرده بودند، نمایندگان مردم در مجلس را تهدید می‏کردند که در صورت تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی‏صدر آنان را «از دم تیغ خود می‏گذرانند«. این جملات عینا از اطلاعیه 28 / 3 / 1360 سازمان مجاهدین خلق نقل می‏شود:

»سازمان مجاهدین خلق ایران بدین وسیله به تمامی نمایندگانی که در مجلس حضور می‏یابند نسبت به کلیه عواقب گسترده عزل رئیس جمهور دکتر بنی‏صدر در فضای هیستریک ارتجاعی حاکم زنهار می‏دهد… بدیهی است برابر اعلامیه حاضر از این پس مسئولیت هر آنچه که حین مقاومت انقلابی واقع شود تنها و تنها بر ذمه مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماق‏دار آن‏هاست… از این حیث برآنیم که نامبردگان، هر که باشند و در هر لباسی، دقیقا شایسته سخت‏ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود…» (4).

اما اکثریت نمایندگان بدون اعتنا به این تهدیدات به انجام وظیفه قانونی خود مبادرت ورزیدند و طرح عدم کفایت سیاسی بنی‏صدر را با رقمی چشم‏گیر به تصویب رساندند. این مصوبه در واقع به مثابه رسمیت یافتن و قانونی شدن تیر خلاصی بود که «حزب‏الله» بر شقیقه جبهه ضد انقلاب شلیک کرده بود؛ از این رو و در حرکت انتقام‏جویانه و کینه‏توزانه ضد انقلاب، نام نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در صدر لیست‏های ترور گروهک‏ها طی مقطع زمانی تیر، مرداد و شهریور 1360 قرار گرفت و در حادثه دلخراش هفتم تیر و در چند اقدام تروریستی دیگر تعداد قابل توجهی از نمایندگان شهید و تعدادی مجروح شدند طوری که در ده روز اول تیرماه 27 نماینده مردم به شهادت رسیدند و چند تن دیگر جراحاتی عمیق برداشتند. وضعیت مجلس شورای اسلامی در آن مقطع به گونه‏ای بود که نفس تشکیل جلسه علنی و احراز حد نصاب لازم، خود دارای موضوعیت و اهمیت خاص بود به گونه‏ای که بعضی از نمایندگان مجروح علی‏رغم نامساعد بودن وضعیت جسمی‏شان، حتی با برانکارد و صندلی چرخ‏دار،

خود را به جلسه علنی مجلس می‏رساندند تا دستگاه مقننه کشور حتی یک روز هم دچار تعطیلی نگردد.

تصویب مقررات مربوط به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تحلیف آقای محمدعلی رجایی به عنوان دومین رئیس جمهور بحث و بررسی پیرامون کابینه حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدجواد باهنر و رأی اعتماد به کابینه مهندس میرحسین موسوی در شهریور 1360، اقدامات سیاسی مجلس را در مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 تشکیل می‏داد. البته مشغول بودن به انجام این اقدامات، مجلس را از بحث و بررسی طرح‏ها و لوایح جاری و روزمره نیز باز نداشته و طی مدت زمان مذکور، مصوبات قابل توجهی در زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، امور خارجه، فرهنگی و اجتماعی داشته‏اند که پرداختن به آنها فرصتی دیگر می‏طلبد.


1) در مکتب جمعه، مجموعه خطبه‏های نماز جمعه تهران، جلد سوم، ص 280، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1364.

2) مشروح مذاکرات جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، جلسه 12 / 12 / 1359؛ و – کتاب «نطق‏های قبل از دستور«، جلد 1، ص 47 تا 49.

3) بنیاد شهید انقلاب اسلامی – واحد فرهنگی، بهشتی سید مظلوم امت، دفتر دوم، ص 674، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، 1361.

4) مأخذ 7، ص 72 – 73، به نقل از اعلامیه 28 / 3 / 1360 مجاهدین خلق.