جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دفاع پاتک‏های دشمن و تثبیت شرق کارون

زمان مطالعه: 4 دقیقه

پس از تصرف پل قصبه در ساعت 30: 6 صبح و انهدام آن در ساعتی بعد، جبهه‏ی دارخوین توانست پدافند کامل در منطقه‏ی مأموریتی خود در حاشیه شرقی کارون را به اتمام برساند و با تقویت خاکریز دفاعی، رزمندگان خود را پشت آن آرایش دهد. در این زمان، به دلیل عملیات رزمندگان در عمق جبهه دارخوین و بستن کامل عقبه‏ی دشمن و انهدام پل قصبه، هنوز مقاومت و جنگ و گریزهایی در منطقه دیده می‏شد و دشمن برای فرار، نیروهای خود را به سمت پل حفار هدایت می‏کرد. سرلشکر شهید حسن باقری در مورد تکمیل پدافند در جبهه‏ی تحت فرماندهی خود می‏گوید:

»نکته حائز اهمیت در پدافند، ضرورت احداث خاکریزهای تأمینی در کنار جاده اهواز – آبادان در جنوب این جاده بود که خوشبختانه ارتش عراق این کار را انجام

داده بود. به هر صورت، نیروهای خودی موفق شدند در ساعت 9 پدافند نسبی منطقه را فراهم سازند، لیکن به خاطر پراکندگی دشمن در منطقه و نبودن نیروی کافی در خطوط پدافندی خودی، دشمن توانست ضمن ایجاد شکاف در بعضی از خاکریزها و حرکت به سوی پل حفار، تعدادی از نیروها و حدود یک گردان تانک خود را از چنگ رزمندگان برهاند. همچنین به علت وجود رده‏های مختلف (موانع خاکریزی) در مواضع دشمن – که پیچیدگی خاصی را ایجاد کرده بود – پشتیبانی و مهمات رسانی به نیروهای خودی دچار مشکل و کندی شده بود، ضمن آنکه باقی مانده نیروهای دشمن که در سنگرها پنهان شده بودند، مزاحمت‏هایی را برای رزمندگان فراهم می‏ساختند.

از سویی با توجه به وسعت پدافندی 4 کیلومتر زیر نهر مارد (شادگان) تا حدود 3 کیلومتر در سمت جنوب و قلت نیروهای پدافندی، دشمن چندین بار با واحدهای زرهی و پیاده در منطقه پل حفار مبادرت به پاتک کرد اما هر بار با مقاومت نیروها مواجه شد و به عقب بازگشت، سپس با سازمان دهی و آرایش مجدد، پاتک دیگری را تدارک دیده و به طور مکرر آن را ادامه می‏دادند. شدت پاتک‏ها به حدی بود که گاه رزمندگان را به حلقه محاصره خود در می‏آوردند. اما هر بار با مقاومت رزمندگان به عقب رانده شده و خسارتی را هم متحمل می‏شدند.» (1).

در حالی که عراق نیروهای تازه نفس خود را در حفار متمرکز کرده بود، نیروهای دو تلاش اصلی یعنی جبهه‏ی دارخوین و جبهه‏ی فیاضیه، حدود ساعت 30: 14 در حفار با یکدیگر الحاق کردند، ولی به علت عدم انهدام پل حفار، عراق امید خود برای حضور مجدد در شرق کارون را از دست نداده بود و با اعزام یگان‏های تازه نفس به منطقه، تلاش می‏کرد آنها را به عبور از پل و تصرف منطقه ناچار سازد لذا در آخرین ساعات روز اول (5 / 7 / 60) درگیری‏های سنگینی بین رزمندگان اسلام و تانک‏های دشمن به وقوع پیوست که نتیجه‏ی آن شهادت تعدادی از نیروهای خودی و انهدام گسترده‏ای از تانک‏های دشمن و یا به غنیمت گرفتن آنها بود. در این میان شدت آتش توپخانه و ادوات ما که توسط دیده‏بان‏های شجاع و زحمات خالصانه خدمه قبضه‏ها روی یگان‏ها و محل استقرار عراقی‏ها، مخصوصا در منطقه‏ی حفار شرقی و غربی هدایت می‏شد، نقش عمده‏ای در تثبیت منطقه داشت:

»پس از این به کلیه نیروها (عراقی) دستور داده شد تا از غرب رود کارون دفاع کنند. اما کدام نیروها؟ آنها به کلی تار و مار شده و فرماندهانشان به پشت خط فرار کرده بودند. هنگام صبح نیروهای ذخیره‏ی زیادی وارد منطقه شدند. اولین تیپی که به منطقه رسید تیپ 10 زرهی بود که مأمور انجام یک ضد حمله شد. گردان دوم مکانیزه‏ی این تیپ بعد از اتلاف زمان – که کاملا عمدی بود – عبور داده شد. هنگام عبور، 23 خودروی پی. ام. پی از مجموع 45 خودرویی که این تیپ در اختیار داشت، منهدم گردید و در نتیجه نتوانست سرپلی برای عبور دیگر واحدها باشد. هنگامی که فرمانده به امیر این تیپ، سرهنگ ستاد «صبیح عمران» اصرار کرد که بقیه نفرات گردان تانک را از این امر معاف دارد، او به بهانه انجام شناسایی کافی منطقه آن قدر تعلل ورزید که فرمانده مطمئن شد نیروهایش در صورت عبور تار و مار خواهند شد. از این رو گردان تابع تیپ 10 زرهی را عقب کشیده، به دفاع از غرب کارون اکتفا کرد و صرفا دستور جلوگیری از عبور نیروهای اسلام را صادر نمود.

در این حال متجاوز از 10 تیپ زرهی و مکانیزه برای حراست از شهر بصره وارد منطقه شدند. لازم به تذکر است که موقعیت این شهر در نخستین ساعات بامداد روز 28 سپتامبر 1981 به دلیل عدم حضور نیروهای دفاعی به خطر افتاده بود. از جمله تیپ‏هایی که در منطقه حاضر شدند، تیپ گارد ریاست جمهوری، تیپ‏های 17،12،30 و 16 زرهی و دیگر تیپ‏های پیاده بود.» (2).

با تاریک شدن هوا و ناتوانی دشمن در استفاده‏ی مؤثر از پاتک‏ها – که با پشتیبانی قابل توجه نیروی هوایی انجام گرفته بود – فرماندهی نیروهای عراق، ضمن سازمان‏دهی یگان‏های تازه نفس برای ادامه پاتک‏ها در صبح، همچنان گلوله باران وسیع سرپل حفار را ادامه می‏داد. با وجود آن رزمندگان اسلام تلاش می‏کردند با احداث سنگرهای موقتی و استقرار نیرو در مکان‏های مناسب، هر نوع تلاش دشمن را بی‏اثر نموده و نسبت به پدافند نهایی در جناح شرقی کارون اقدام کنند. شهید باقری درباره وقایع صبح روز دوم و خنثی‏سازی تلاش دشمن و رسیدن به پدافند نهایی گفت:

»به کارگیری نیروهای احتیاط در روز اول و مشکل سازمان‏دهی نیروهای جایگزین، گرمای طاقت‏فرسای منطقه، عدم کمک نیروهای ارتشی برای تقویت سرپل مهم پل حفار، خستگی

شدید نیروهای سپاه به دلیل درگیری بی‏وقفه در طول 24 ساعت و مقاومت یکپارچه جهت دفع پاتک‏های مستمر دشمن، وضعیتی را پیش آورد که رزمندگان ناچار شدند از سرپل مهم حفار عقب‏نشینی کنند. متعاقب آن در صدد برآمدند تا معابر و راه کارهای نفوذی که احتمال آسیب‏پذیری در آنها بیش‏تر بود را مسدود و پل‏ها را منهدم نمایند.

اما با توجه به کمبود مهمات همه تدابیر میسر نشد و این در حالی بود که دشمن به منظور تقویت روحی نیروهایش (و بازیابی پرستیژ سیاسی نظامی در سطح بین‏الملل) با استعداد 15 دستگاه تانک از حاشیه رودخانه کارون اقدام به پاتک سنگینی کرد. بی‏درنگ به اتفاق برادر صفوی فرمانده عملیات خوزستان به منطقه رفتیم تا اوضاع را از نزدیک کنترل کنیم. پس از برآورد اطلاعاتی از وضعیت عملیات، طی تاکتیکی از نیروهای سه محور خواستیم تا به مواضع دشمن هجوم برده و پل‏های وصولی را منهدم کنند. که این عمل با موفقیت انجام پذیرفت.» (3).

به این ترتیب خط پدافندی قابل اعتمادی که در روز اول، رزمندگان اسلام به آن دست یافته بودند، در اوایل روز دوم به طور کامل تثبیت گردید و پدافند در حاشیه شرقی کارون که به خاطر وجود رودخانه‏ای غیر قابل تصور، بین خط دفاعی خودی و دشمن، از اطمینان بسیار بالایی برخوردار بود، آغاز گردید.


1) مأخذ 11، ص 41.

2) مأخذ 6، ص 67.

3) مأخذ 11، ص 42.