پس از تصرف پل قصبه در ساعت 30: 6 صبح و انهدام آن در ساعتی بعد، جبههی دارخوین توانست پدافند کامل در منطقهی مأموریتی خود در حاشیه شرقی کارون را به اتمام برساند و با تقویت خاکریز دفاعی، رزمندگان خود را پشت آن آرایش دهد. در این زمان، به دلیل عملیات رزمندگان در عمق جبهه دارخوین و بستن کامل عقبهی دشمن و انهدام پل قصبه، هنوز مقاومت و جنگ و گریزهایی در منطقه دیده میشد و دشمن برای فرار، نیروهای خود را به سمت پل حفار هدایت میکرد. سرلشکر شهید حسن باقری در مورد تکمیل پدافند در جبههی تحت فرماندهی خود میگوید:
»نکته حائز اهمیت در پدافند، ضرورت احداث خاکریزهای تأمینی در کنار جاده اهواز – آبادان در جنوب این جاده بود که خوشبختانه ارتش عراق این کار را انجام
داده بود. به هر صورت، نیروهای خودی موفق شدند در ساعت 9 پدافند نسبی منطقه را فراهم سازند، لیکن به خاطر پراکندگی دشمن در منطقه و نبودن نیروی کافی در خطوط پدافندی خودی، دشمن توانست ضمن ایجاد شکاف در بعضی از خاکریزها و حرکت به سوی پل حفار، تعدادی از نیروها و حدود یک گردان تانک خود را از چنگ رزمندگان برهاند. همچنین به علت وجود ردههای مختلف (موانع خاکریزی) در مواضع دشمن – که پیچیدگی خاصی را ایجاد کرده بود – پشتیبانی و مهمات رسانی به نیروهای خودی دچار مشکل و کندی شده بود، ضمن آنکه باقی مانده نیروهای دشمن که در سنگرها پنهان شده بودند، مزاحمتهایی را برای رزمندگان فراهم میساختند.
از سویی با توجه به وسعت پدافندی 4 کیلومتر زیر نهر مارد (شادگان) تا حدود 3 کیلومتر در سمت جنوب و قلت نیروهای پدافندی، دشمن چندین بار با واحدهای زرهی و پیاده در منطقه پل حفار مبادرت به پاتک کرد اما هر بار با مقاومت نیروها مواجه شد و به عقب بازگشت، سپس با سازمان دهی و آرایش مجدد، پاتک دیگری را تدارک دیده و به طور مکرر آن را ادامه میدادند. شدت پاتکها به حدی بود که گاه رزمندگان را به حلقه محاصره خود در میآوردند. اما هر بار با مقاومت رزمندگان به عقب رانده شده و خسارتی را هم متحمل میشدند.» (1).
در حالی که عراق نیروهای تازه نفس خود را در حفار متمرکز کرده بود، نیروهای دو تلاش اصلی یعنی جبههی دارخوین و جبههی فیاضیه، حدود ساعت 30: 14 در حفار با یکدیگر الحاق کردند، ولی به علت عدم انهدام پل حفار، عراق امید خود برای حضور مجدد در شرق کارون را از دست نداده بود و با اعزام یگانهای تازه نفس به منطقه، تلاش میکرد آنها را به عبور از پل و تصرف منطقه ناچار سازد لذا در آخرین ساعات روز اول (5 / 7 / 60) درگیریهای سنگینی بین رزمندگان اسلام و تانکهای دشمن به وقوع پیوست که نتیجهی آن شهادت تعدادی از نیروهای خودی و انهدام گستردهای از تانکهای دشمن و یا به غنیمت گرفتن آنها بود. در این میان شدت آتش توپخانه و ادوات ما که توسط دیدهبانهای شجاع و زحمات خالصانه خدمه قبضهها روی یگانها و محل استقرار عراقیها، مخصوصا در منطقهی حفار شرقی و غربی هدایت میشد، نقش عمدهای در تثبیت منطقه داشت:
»پس از این به کلیه نیروها (عراقی) دستور داده شد تا از غرب رود کارون دفاع کنند. اما کدام نیروها؟ آنها به کلی تار و مار شده و فرماندهانشان به پشت خط فرار کرده بودند. هنگام صبح نیروهای ذخیرهی زیادی وارد منطقه شدند. اولین تیپی که به منطقه رسید تیپ 10 زرهی بود که مأمور انجام یک ضد حمله شد. گردان دوم مکانیزهی این تیپ بعد از اتلاف زمان – که کاملا عمدی بود – عبور داده شد. هنگام عبور، 23 خودروی پی. ام. پی از مجموع 45 خودرویی که این تیپ در اختیار داشت، منهدم گردید و در نتیجه نتوانست سرپلی برای عبور دیگر واحدها باشد. هنگامی که فرمانده به امیر این تیپ، سرهنگ ستاد «صبیح عمران» اصرار کرد که بقیه نفرات گردان تانک را از این امر معاف دارد، او به بهانه انجام شناسایی کافی منطقه آن قدر تعلل ورزید که فرمانده مطمئن شد نیروهایش در صورت عبور تار و مار خواهند شد. از این رو گردان تابع تیپ 10 زرهی را عقب کشیده، به دفاع از غرب کارون اکتفا کرد و صرفا دستور جلوگیری از عبور نیروهای اسلام را صادر نمود.
در این حال متجاوز از 10 تیپ زرهی و مکانیزه برای حراست از شهر بصره وارد منطقه شدند. لازم به تذکر است که موقعیت این شهر در نخستین ساعات بامداد روز 28 سپتامبر 1981 به دلیل عدم حضور نیروهای دفاعی به خطر افتاده بود. از جمله تیپهایی که در منطقه حاضر شدند، تیپ گارد ریاست جمهوری، تیپهای 17،12،30 و 16 زرهی و دیگر تیپهای پیاده بود.» (2).
با تاریک شدن هوا و ناتوانی دشمن در استفادهی مؤثر از پاتکها – که با پشتیبانی قابل توجه نیروی هوایی انجام گرفته بود – فرماندهی نیروهای عراق، ضمن سازماندهی یگانهای تازه نفس برای ادامه پاتکها در صبح، همچنان گلوله باران وسیع سرپل حفار را ادامه میداد. با وجود آن رزمندگان اسلام تلاش میکردند با احداث سنگرهای موقتی و استقرار نیرو در مکانهای مناسب، هر نوع تلاش دشمن را بیاثر نموده و نسبت به پدافند نهایی در جناح شرقی کارون اقدام کنند. شهید باقری درباره وقایع صبح روز دوم و خنثیسازی تلاش دشمن و رسیدن به پدافند نهایی گفت:
»به کارگیری نیروهای احتیاط در روز اول و مشکل سازماندهی نیروهای جایگزین، گرمای طاقتفرسای منطقه، عدم کمک نیروهای ارتشی برای تقویت سرپل مهم پل حفار، خستگی
شدید نیروهای سپاه به دلیل درگیری بیوقفه در طول 24 ساعت و مقاومت یکپارچه جهت دفع پاتکهای مستمر دشمن، وضعیتی را پیش آورد که رزمندگان ناچار شدند از سرپل مهم حفار عقبنشینی کنند. متعاقب آن در صدد برآمدند تا معابر و راه کارهای نفوذی که احتمال آسیبپذیری در آنها بیشتر بود را مسدود و پلها را منهدم نمایند.
اما با توجه به کمبود مهمات همه تدابیر میسر نشد و این در حالی بود که دشمن به منظور تقویت روحی نیروهایش (و بازیابی پرستیژ سیاسی نظامی در سطح بینالملل) با استعداد 15 دستگاه تانک از حاشیه رودخانه کارون اقدام به پاتک سنگینی کرد. بیدرنگ به اتفاق برادر صفوی فرمانده عملیات خوزستان به منطقه رفتیم تا اوضاع را از نزدیک کنترل کنیم. پس از برآورد اطلاعاتی از وضعیت عملیات، طی تاکتیکی از نیروهای سه محور خواستیم تا به مواضع دشمن هجوم برده و پلهای وصولی را منهدم کنند. که این عمل با موفقیت انجام پذیرفت.» (3).
به این ترتیب خط پدافندی قابل اعتمادی که در روز اول، رزمندگان اسلام به آن دست یافته بودند، در اوایل روز دوم به طور کامل تثبیت گردید و پدافند در حاشیه شرقی کارون که به خاطر وجود رودخانهای غیر قابل تصور، بین خط دفاعی خودی و دشمن، از اطمینان بسیار بالایی برخوردار بود، آغاز گردید.
1) مأخذ 11، ص 41.
2) مأخذ 6، ص 67.
3) مأخذ 11، ص 42.