عملیات «فرمانده کل قوا» به دلیل نتایج حاصل از آن، مخصوصا محدود نمودن منطقه سرپل عراق در شرق کارون، در تحلیل کارشناسان نظامی دشمن از جایگاه ویژهای برخوردار گردید. در اسناد به دست آمده از ارتش عراق، در تحلیل عملیات یاد شده آمده است: «اهداف مورد نظر دشمن (ایران) محقق شد. به سبب دستیابی آنان به خطوط اول واحدهای ما در دارخوین و وارد آوردن خسارتهای سنگین بر آنان و این که علیرغم خسارتهای وارده به نیروهای دشمن (ایران(، آنها به مواضع خود عقبنشینی نکردند.» در همین سند درباره محاسن عملیات آمده است: «به کارگیری نیروهای پیاده به شیوه بسیار عالی و در حد زیاد، (1) به کارگیری توپخانه سنگین به طور مؤثر.» همچنین درباره معایب آن آمده است: «ضعفی وجود نداشت.» (2).
اجرای موفق عملیات «فرمانده کل قوا» فرماندهی ارتش عراق را به جبهه شمالی
خود در شرق کارون – که توسط تیپ 8 مکانیزه حفاظت میگردید – (3) حساس کرد و به منظور گسترش مجدد نیروهایش به سمت شمال و جلوگیری از عملیات نهایی رزمندگان اسلام در شرق کارون، عملیاتی را علیه جبهه دارخوین طراحی و اجرا کرد. پس از گذشت دو ماه از تثبیت منطقه تصرف شده در عملیات فرمانده کل قوا،
در زمانی که نیروهای جبهه دارخوین اولین روزهای سازماندهی گردانهای عملیاتی برای اجرای تهاجم نهایی در شرق کارون را شروع کرده بودند، دشمن با استفاده از نیروهای کماندویی خود عملیات بازدارندهای (4) علیه خط رضاییها (جبهه مقدم دارخوین) انجام داد. هر چند در ساعات اولیه، نیروهای عراقی توانستند قسمتهایی از خط مقدم را تصرف کنند، اما با رشادت و از جان گذشتگی مردان مدافع جبهه اسلام، دشمن ناچار به پذیرش شکست خفتبار دیگری در مقابله با «یاران خط شیر» شد و با تحمل تلفات سنگین اقدام به عقبنشینی کرد:
»از روز قبل، آتش دشمن سنگینتر شده بود. این به معنای خبرهای تازه بود. عکسالعمل فرماندهی جبهه دارخوین، ابلاغ آماده باش به سراسر خطوط دفاعی بود. ساعت 5 بعدازظهر اولین تحرکات زرهی دشمن در جناح مقابل خط دفاعی کفیشه شروع شد. حال و هوای بچههای مستقر در سلمانیه و محمدیه مثل نیروهای مستقر در خط، دگرگون شده بود و باید انفجارهای مداوم دشمن را تحمل میکردند. تا آنجا که ممکن بود و مسئول خط درخواست کرد، مهمات اضافه به خط منتقل شد و بعضی نیروهای منطقه که مسئولیتهای مختلف داشتند برای تقویت خط دفاعی به نیروهای صحنه نبرد اضافه شدند. ساعتهای اول شب به کندی میگذشت و احتمال حمله دشمن همچنان به قوت خود باقی بود.
ساعت یک بامداد آتش عراقیها شدید و شدیدتر شد. بیش از هر نقطه، سنگرها و خاکریز خط مقدم مورد هجوم واقع شده بود. در تاریکی مطلق جلوی خط، هیچ چیز دیده نمیشد. نیروها گاهی خشابهای کلاش را در تاریکی جلوی خط خالی میکردند. کمکم درگیری شدت گرفت. دشمن در بعضی نقاط خود را به خط نزدیک کرده بود. آنها با استفاده از تجربه بزرگ ما یعنی حمله شبانه در عملیات فرمانده کل قوا – که متکی بر نیروی پیاده بود – عملیات شبانه را انتخاب کرده و همان تاکتیک را به کار برده بودند. اگر دشمن در این تجربه موفق میشد بزرگترین برگ برنده ما یعنی تکیه بر جنگ شبانه و نیروی پیاده خنثی میشد. باید درس عبرت آموزی به عراقیها میدادیم لذا بچههای خط بر مقاومت در برابر حمله دشمن مصممتر شده بودند.
عراقیها غیر از تاریکی و آتش تهیه سنگین، از حجم نیروهای زیادی استفاده کرده بودند. نیروی مستقر در خط ما نسبت به دشمن بسیار کمتر بود. نیروهای ما میتوانستند 200 نفر از نیروهای مهاجم را در مقابل خط و در حاشیه جاده آسفالت به درک واصل کنند، اما اگر تعداد آنها بیشتر بود چه اتفاقی میافتاد؟ لشکر 3 زرهی از تاکتیک مناسبی استفاده کرده بود، اول آتش پرحجم آنها کار را بر مدافعان اسلام سخت کرد آنگاه با هجوم سریع یک تیپ پیاده مکانیزه، قسمتی از خط دفاعی در جناحین جاده آسفالت سقوط کرد. بچهها با دشمن قاطی شدند. جنگ تن به تن اوج گرفت. جای ایستادن و نگاه کردن نبود. مردان خودساختهای چون (شهید) «علی قوچانی» و (شهید) «علی موحددوست«، کسانی نبودند که به این سادگی تسلیم شوند. حیات ما بستگی به انهدام دشمن داشت. درگیری تن به تن به شهادت دوازده نفر از نیروهای خط انجامید و بالاخره دشمن با تلفاتی بسیار سنگین در پشت و جلوی خط دفاعی، مجبور به فرار یا تسلیم گردید. در این عملیات فرمانده خط (رضا بالایی) و معاون او (محمود شالباف) به شهادت رسیدند.» (5).
عملیات بازدارنده عراق علیه جبهه دارخوین (28 / 5 / 1360 / 19 اوت 1981) را یکی از افسران عراقی که در عملیات شرکت داشته است، این گونه تشریح میکند:
»در یکی از شبها، نیروهای ما با پشتیبانی آتش شدید توپخانه اقدام به پیشروی کردند. ما بدون مواجهه با مقاومت قابل توجهی به نخستین خاکریز نیروهای اسلام دست یافتیم. جالب اینجاست که نفرات ما در رسیدن به این خاکریز از یکدیگر سبقت میگرفتند، چرا که «اداره توجیه سیاسی» به ما ابلاغ کرده بود چنانچه سربازی خود را به خاکریز نیروهای اسلام برساند به دریافت درجه افسری نایل خواهد شد. همچنین به ما اطلاع داده بودند که فقط تعداد معدودی از سربازان اسلام در آن منطقه استقرار یافتهاند و نه بیشتر. بعد از رسیدن نیروهای ویژه کماندو به خاکریز مزبور از ما خواسته شد به سمت خاکریز دوم پیشروی کنیم. چند قدمی پیش نرفته بودیم که متوجه شدیم نیروهای اسلام برای ما کمین گذاشتهاند. بلافاصله پراکنده شدیم. با این حال آتش از هر طرف به رویمان گشوده شده بود. مانده بودیم که چه باید کرد؟ دچار اضطراب شدیدی بودیم. تمام اینها باعث شد تا با حالتی آشفته عقبنشینی کرده و چند کشته و مجروح بر جای گذاریم. با تحمل این شکست خود را به موضع اصلی رساندیم. حاصل نبرد سلمانیه متجاوز از 300 کشته بود که در بین آنها جنازه 10 افسر از نیروهای ویژه به چشم
میخورد. این نبرد که موجب بروز واکنشی از سوی نیروهای مستقر در شرق کارون گردید، زمینه انجام عملیات بعدی را فراهم ساخت.» (6).
شکست عراق در این عملیات، جبهه متزلزل دشمن را آسیبپذیرتر کرد ضمن این که سبب شد فرماندهان سپاه و ارتش با اطمینان بیشتر، سدهای موجود در راه اجرای عملیات ثامن الائمه را شکسته و خود را برای رسیدن به پیروزی بزرگ در شرق کارون آماده سازند.
1) همان طور که در بررسی عملیات فرمانده کل قوا ملاحظه شد کل نیروی تک کننده جمهوری اسلامی ایران یک گردان پیاده بود که به خاطر استفاده از تاکتیکی مؤثرتوانستند تأثیرات عملیاتی حداقل یک تیپ را داشته باشند. تحلیلگران عراقی و حامیان خارجی آنها، در طول دفاع مقدس کوشیدهاند تلاش و ایثارگری رزمندگان جبهه اسلام را با تأکید بر «امواج انسانی» و یا «نیروی پیاده بسیار زیاد» نادیده گرفته و محو نمایند.
2) اصغر کاظمی، خرمشهر در اسناد ارتش عراق، ص 37، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 1375.
3) تیپهای سازمانی لشکر 3 زرهی عراق که مسئولیت تصرف جزیره آبادان را داشتند عبارت بودند از: تیپ 8 مکانیزه در جبهه شمالی (دارخوین(، تیپ 6 زرهی در جبهه جنوبی (آبادان) و تیپ 44 پیاده در جبهه ماهشهر و منطقه میانی سرپل. این لشکر همچنین توسط یگانهای دیگری چون گردان زرهی (شناسایی) صلاحالدین تقویت شده و احتیاط قابل توجهی نیز در غرب کارون تحت امر داشت.
4) عراق چنین عملیاتی را نیز در سطح وسیعتر در تاریخ 28 / 12 / 1360، دو روز قبل از شروع عملیات فتح المبین، علیه مواضع نیروهای خودی در جبهه شوش انجام داد که با شکست روبهرو گردید. این گونه عملیات که به منظور جلوگیری از اجرای عملیات آفندی توسط نیروی مقابل صورت میگیرد، به «عملیات بازدارنده» یا «تک مختل کننده» معروف است.
5) سید علی بنیلوحی، یاد ایام، (مجموعه خاطرات سال 1360(، ص 49، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374.
6) خالد حسین النقیب، حزب بعث و جنگ، جلد 2، ص 64، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1369، مترجم: محمد حسین زوار کعبه.