یکی از عملیاتهای مهم در منطقه شرق کارون از نظر حجم کاربرد نیرو و وسعت منطقه عملیاتی، عملیات توکل است. از آن جا که این عملیات را ارتش جمهوری اسلامی طراحی و اجرا کرد، بهتر دیده شد که شرح آن براساس گزارش برادران ارتش که در کتاب «هشت سال دفاع مقدس» (جلد سوم) درج شده است مورد بررسی قرار گیرد. در این کتاب میخوانیم:
بعد از تقویت فرماندهی اروند (1) و در اختیار گرفتن نیروی قابل ملاحظه از عناصر زمینی و ژاندارمری کشور، این فرماندهی تصمیم گرفت تلاش خود را به عقب راندن نیروهای دشمن از شرق رودخانه کارون به کار اندازد و از 25 آذر ماه این تلاش به طور جدی آغاز گردید.
در این کتاب در مورد مأموریت فرماندهی اروند آمده است:
»فرماندهی عملیات اروند در منطقه مربوط (ماهشهر، آبادان، دارخوین) دفاع میکند و آماده میشود با عملیات تصرفی، نیروهای دشمن را در منطقه مربوطه نابود سازد و خرمشهر را آزاد کند و حمله را تا ترمیم خط مرز از شلمچه تا پاسگاه کیلومتر 25 ادامه دهد.«
در ادامه با توجه به بررسی توان رزمی نیروهای خودی و دشمن که بیانگر برتری کامل نیروهای عراق است چنین نوشته شده است:
»برای انجام این مأموریت سه راه کار آفندی در نظر گرفته شد که عبارت بودند از:
– حمله در سمت سلیمانیه (2) به مارد از شمال به جنوب.
– حمله به مواضع عراقیها از محورهای ماهشهر – آبادان به خط سرپل دشمن.
– حمله از جنوب به شمال از محور کرانه بهمن شیر به سمت خط سرپل دشمن.«
پس از تجزیه و تحلیل میافزاید:
»تلاش در محور ماهشهر – آبادان در شمال جاده با تیپ 37 زرهی اجرا گردد و یک تلاش در محور شمالی – جنوبی توسط گروه رزمی 246 تانک از سلیمانیه[سلمانیه]به سمت جنوب و یک تلاش فرعی دیگر به وسیله عناصر تیپ 2 پیاده قوچان و سایر واحدهای مستقر در کرانه شمالی بهمن شیر از جنوب به شمال به سمت خاکریزهای خط سرپل اجرا گردد.«
مأموریت در نظر گرفته شده در طرح عملیاتی توکل برای فرماندهی اروند عبارت بود از:
»عقبنشینی نیروهای دشمن از شرق کارون و شکستن محاصره آبادان و ادامه حمله به سمت غرب و عقب راندن نیروهای دشمن از جمهوری اسلامی ایران در این منطقه و ترمیم خط مرز.«
برای اجرای این مأموریت پنج مرحله پیشبینی شده بود که مرحله اول و دوم آن شامل عقب راندن نیروهای دشمن به غرب کارون و تأمین کرانه شرقی رودخانه کارون میشد و در طرح مانور چنین پیشبینی شده بود که ابتدا تیپ 37 زرهی از شرق به غرب، گروه رزمی 246 تانک از شمال به جنوب به خط سرپل دشمن حمله نموده و نیروهای دشمن را به غرب کارون عقب برانند. در این مرحله عناصر فرماندهی آبادان – ماهشهر فقط از جزیره آبادان دفاع میکردند و بعد از موفقیت نسبی دو ستون شرقی و شمالی، این فرماندهی نیز از جنوب به شمال در کرانه شرقی کارون حمله میکرد و در مرحله دوم کرانه شرقی رودخانه به وسیله یگانهای فرماندهی اروند تأمین میشد و مراحل بعدی ادامه حمله در غرب کارون بود.
در کتاب «هشت سال دفاع مقدس (جلد سوم(» آمده است:
»حمله در اولین دقایق آغاز روز بیستم دی ماه شروع شد و تا نزدیکی ظهر همان روز ادامه یافت ولی به علت عدم توان رزمی نیرو و مسائل دیگر مؤثر در عملیات، موفقیتی به دست نیامد و عناصر فرماندهی اروند با تحمل تلفات نسبتا سنگین به مواضع قبلی خود عقبنشینی کردند.» (3).
در این کتاب درباره تحلیل کلی عملیات آمده است:
»به علت این که حمله در شرایط نابرابر از نظر توان رزمی انجام گرفت و به علاوه تیپ 37 زرهی در عملیات ماههای قبل در منطقه غرب دزفول و جنوب غربی اهواز ضرباتی از دشمن خورده بود لذا با همه پشتیبانیهایی که از این واحد به عمل آمد و با وجود این که دشمن عملا نشان داد از نظر روحی ضعیف میباشد ولی هنگام شروع عملیات، واحدهای تیپ 37 زرهی جسارت و کارآیی لازم از خود نشان ندادند در نتیجه به علت عدم رعایت توصیههای به عمل آمده مبنی بر این که بایستی اولین عمل در تاریکی شب مستحکم نمودن شانههای رخنه و پیشروی محتاطانه و استفاده از سدهای خاکی در جلو واحد قبل از پایان یافتن تاریکی شب و شروع روشنایی روز باشد، عملا به این توصیهها توجه ننموده و با وجود پیشروی نسبی خسارات و زیانهایی به این واحد وارد شد (4).
در بررسی عملیات توکل به عنوان یکی از سه عملیات وسیع ارتش جمهوری اسلامی در جلگه خوزستان که در ماههای اول جنگ انجام گرفت، هر چند که امروزه سؤالهای زیادی همچون علل اجرای این عملیات در شرایط نابرابر، علل انتخاب محور ماهشهر به عنوان تمرکز تلاش اصلی، علل عدم توجه لازم به عقبه محدود عراق، بررسی رودخانه کارون در تعیین مانور صحیح، علل عدم دستیابی به کوچکترین موفقیت در تصرف حداقل اهداف پیشبینی شده حتی در مرحله
اول عملیات با توجه به کاربرد وسیع نیروهای ارتش در منطقه (5) و این سؤال که در اوضاع موجود در زمان عملیات توکل، چگونه فرماندهی اروند اهداف نیروها را تأمین مرزهای غربی در جلگه خوزستان تعیین مینماید، میتواند مطرح و به طور حتم پاسخ این سؤالها که برخی از آنان در کتاب هشت سال دفاع مقدس (جلد سوم) آمده است، میتواند بیانگر بسیاری از واقعیتها در وضعیت نیروهای موجود در منطقه به ویژه سیستم فرماندهی ارتش در آن زمان باشد که در این جا با خودداری از تحلیل این موارد، صرفا به تأثیراتی که این عملیات در روند جنگ داشت، خصوصا تجارب حاصل شده، اشاره میکنیم.
منطق حکم مینمود که از تجارب این عملیات به نحو احسن در سایر عملیات استفاده گردد که طبیعی است و لازمه آن بررسی ابعاد مختلف عملیات و علل این ناکامی بعد از شناخت کامل از جزئیات طرح و شیوه اجرا میتوانست باشد، اما عدم برقراری ارتباط بین سپاه و ارتش به عنوان دو نیروی نظامی به دلیل بینش مسئولان نظامی کشور، مانعی بس بزرگ برای مسئولان و فرماندهان سپاه در کسب تجارب این عملیات محسوب میگردید اما به هر حال تجارب زیر – که مواردی کاملا واضح و بدیهی بود – میتوانست نقش بسیار ارزندهای در طراحی عملیات «ثامن الائمه» برای طراحان سپاه به همراه داشته باشد.
تانکهای سوخته تیپ 37 زرهی بر روی جاده ماهشهر – آبادان، هر چند که دل هر رزمندهای را به درد میآورد، اما نشان این واقعیت بود که محل تلاش
اصلی نمیبایست در پیشانی سرپل عراق در نظر گرفته شود چرا که در این حالت نیروهای تلاش اصلی با تمامی توان موجود دشمن در داخل سرپل مواجه و به طور حتم با عدم موفقیت مواجه میگردند. هر چند که این مطلب با توجه به وضعیت منطقه عملیاتی کاملا روشن مینمود اما این عملیات میتوانست هر گونه تردیدی را از ذهن طراحان عملیاتی خارج نماید، به طوری که برادر صفوی و برادر رشید به عنوان دو تن از طراحان اصلی عملیات ثامن الائمه، از محل تلاش اصلی نیروهای ارتش در عملیات توکل کاملا ابراز تعجب مینمایند و توجه خود را بیشتر به پلهای روی رودخانه کارون و قطع آنها، آن هم از جناحین، معطوف داشته و میگویند که از ابتدا ما به این نقطه ضعف سرپل عراق توجه داشته و میدانستیم با قطع این پلها، سرپل عراق از بین خواهد گرفت.
ضعف نیروهای ارتش در شکستن خطوط دشمن و رخنه در مواضع ارتش عراق، با توجه به حجم نیروهای مانوری و آتشهای پشتیبانی، میتوانست تداعی کننده مطالب بسیار مهمی از چگونگی نبرد با قوای ارتش عراق باشد. لذا فرماندهان سپاه پاسداران از ابتدای جنگ در عملیات شکستن خطوط دشمن خصوصا عبور از موانع با دیدی بسیار جامعتر برخورد نمودند به طوری که محورهای عملیاتی سپاه در اطراف سرپل علاوه بر احداث کانالهای مختلف، شناساییهای بسیار دقیق از مواضع دشمن در جهت موفقیت شکستن خطوط اولیه دشمن به عمل آوردند.
در پی عدم موفقیت عملیات توکل و در عملیات دیگر نیروهای ارتش در کرخه (پل نادری) و منطقه کرخه کور، فرماندهان سپاه این مطلب را با تمامی وجود درک نمودند که تفکر کلاسیک به دور از ابتکارات و خلاقیتها و عدم توجه به تواناییهای حقیقی نیروهای خودی یا به صورت دیگر نگرش سنتی و آکادمیک به جنگ از موانع موفقیت در نبرد محسوب میگردد و باید براساس واقعیتهای میدان نبرد، که خود در درون آن به مبارزه مشغول بودند، به مقابله با دشمن پرداخت و مهمترین این واقعیتها اولا توان الهی نیروهای مردمی در جنگ است و ثانیا از جایی باید دشمن را مورد هجوم قرار داد و به گونهای باید بر او یورش برد که ضعفهای نیروهای خودی را به حداقل رسانده و بتوان در مقابل تواناییهای دشمن خصوصا در ابعاد زرهی و آتش، به موفقیت دست یافت. پس از این که سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی با اتکا به فرامین رهبر انقلاب و سازماندهی نیروی عظیم مردمی نقش اصلی خود را در جنگ یافت، عمده طرحهای ارائه شده سپاه بر این اساس استوار است، لذا از عوامل مهمی که مسئولان سپاه را به این طرز تفکر رسانید و بنای طرحهای آنان قرار گرفت تجربیات برگرفته از نحوه عملکرد ارتش، خصوصا در ماههای اول جنگ، از جمله عملیات توکل است.
1) از 27 مهرماه 1359 یک فرماندهی به نام اروند در ماهشهر عملا شروع به کار کرد و هدایت عملیات منطقه خرمشهر و آبادان و ماهشهر و شادگان و دارخوین را در رابطه با نیروهای ارتش به عهده گرفت. فرماندهی اروند با فرمانده ژاندارمری کشور و با مشاورت جانشین رئیس ستاد مشترک بود.
2) منظور از سلیمانیه، همان سلمانیه در جبهه دارخوین است. در منابع و نقشهها به هر دو نام اشاره شده است. ولی در جبهه دارخوین فقط نام سلمانیه به کار گرفته میشد.
3) گفتنی است که به طور کلی از محور سلمانیه (جبهه دارخوین) هیچ عملیاتی صورت نگرفت و اصولا گروه رزمی 246 فاقد توان عملیاتی در این حد بود. و اشاره به عملیات توکل، عملیاتی است که تنها در جبهه ماهشهر شکل گرفت.
4) قبل از این که عدم موفقیت به نیروهای عمل کننده تیپ 37 زرهی مربوط شود باید علت اصلی شکست را در آشفتگی طرح عملیات که نقطه ضعف آن عدم تناسب مانور با توان یگان رزم است، جست و جو کرد.
5) نیروهای به کار گرفته شده در این عملیات براساس اطلاعات کتاب هشت سال دفاع مقدس به قرار زیر است:- تیپ 37 زرهی شامل عناصر سازمانی تیپ- یک گردان امداد ژاندارمری- گردان 246 تانک (منهای یک گروهان)- یک گردان پیاده از لشکر 21 حمزه- یک فرماندهی عملیات نامنظم شامل دو گروهان ژاندارمری- گردان 303 شامل گروهان ژاندارمری خرم آباد، شیراز، بندر لنگه و 15 نفر بر پی ام پی از لشکر 92 زرهی- یک آتشبار 105 میلی متری و یک آتشبار 130 میلی متری- یک گردان مختلط توپ خانه 105 میلی متری و 155 میلی متری- یک گروه توپ خانه شامل چهار آتشبار توپ خانه صحراییظاهرا بخشی از نیروی مورد اشاره شامل نیروهای آبادان و دارخوین هم میشود که اصلا وارد عملیات نشدند.