عراق، هم زمان با تصرف کامل غرب کارون در حدفاصل سلمانیه تا خرمشهر (حدود 20 تا 25 کیلومتر در حاشیه غربی کارون) و عبور لشکر 3 زرهی ارتش عراق از کارون در منطقه مارد، در فاصله 80 کیلومتری شمال این منطقه مانور مشابهی را توسط لشکر 5 مکانیزه انجام داد. هدف از این مانور تصرف کامل جناح غربی کارون از خرمشهر تا اهواز بود، در اخبار روز 20 / 7 / 59 اطلاعات سپاه اهواز گزارش داد:
»ارتش عراق حدود 600 نفر نیرو در کنار کارون، نزدیک بیوض (حدود 40 کیلومتری جنوب اهواز) پیاده کرده و مقادیر زیادی قایق در کنار کارون آماده گذاشته که احتمالا قصد عبور از کارون و حرکت به سمت اهواز را دارند.» (1).
ستاد مشترک ارتش نیز در همین روز گزارش داد:
»نیروهای عراقی که از کارون عبور کردهاند، به سه شاخه تقسیم شدهاند: یک شاخه قصد حمله و محاصره اهواز (با عبور از خط دفاعی سلمانیه) و شاخه دیگر قصد محاصره و حمله به آبادان را دارند…» (2).
هر چند گزارش فوق ناتمام آمده است، اما منظور از شاخه سوم، تلاش عراق برای گسترش به سمت ماهشهر است. این دو خبر نشان دهنده شدت اتفاقاتی است که در آینده نزدیک در حدفاصل سلمانیه (90 کیلومتری اهواز) تا بیوض و فارسیات (30 تا 40 کیلومتری اهواز) روی خواهد داد. از این روی رزمندگان و فرماندهانی که به جبهه دارخوین (حدفاصل این دو نقطه بحرانی) اعزام میشوند توجیه میشوند که با عراق در شرق و غرب کارون و در منطقهای به طول 50 تا 60 کیلومتر درگیر خواهند شد.
با رسیدن دشمن به رودخانه کارون در منطقه بیوض و فارسیات، لشکر 5 مکانیزه که این مأموریت را به عهده داشت ناچار بود اقدامات بعدی خود را هماهنگ با پیشروی لشکر 3 زرهی در منطقه سلمانیه – مارد انجام دهد لذا جبهه جدید (دارخوین) ضمن تهدید و تحمل فشار از سلمانیه (خط شیر(، به طور مداوم ناچار بود از رسیدن عراق به کارون، حدفاصل فارسیات تا سلمانیه نیز جلوگیری کند.
به طور کلی اهمیت نظامی جبهه دارخوین را میتوان در ابعاد زیر بررسی کرد:
1- عراق تلاش میکرد سرپل خود به سمت شمال را گسترش دهد، لذا جبهه دارخوین در خط دفاعی سلمانیه و محمدیه (خط شیر) فشار زیادی را تحمل میکرد.
2- عراق تلاش میکرد با توجه به محاصره اهواز از جنوب (منطقه دب حردان در 24 کیلومتری اهواز) و همچنین رسیدن به حاشیه کارون در بیوض و فارسیات، در این منطقه هم از کارون عبور کند. در صورت موفقیت دشمن در این مانور، راههای مواصلاتی جبهه دارخوین به اهواز مسدود میشد و در حقیقت محاصره آبادان در شرق کارون تا اهواز امتداد مییافت، لذا جبهه دارخوین باید خط دفاعی دیگری نیز در جبهه شمالی خود (مانند سلمانیه) ایجاد میکرد.
3- عراق تلاش میکرد در جناح غربی کارون حدفاصل اهواز تا خرمشهر نیروهای خود را به رودخانه کارون برساند و جبهه دارخوین در محدوده مأموریتی خود (حدود 40 کیلومتر در حاشیه کارون) موظف بود از این امر جلوگیری کند. این تهدید همواره تا عملیات بیت المقدس ادامه مییابد.
4- روستاهای دارخوین و کفیشه مرکز ثقل فشار عراق در رسیدن به کارون و سپس عبور از آن برای تصرف سه راه مهم شادگان – آبادان – ماهشهر بود که منطقه از طریق آن به اهواز وصل میگردید.
5- جبهه دارخوین میتوانست تهدید عمدهای علیه سرپل عراق در استراتژی «آزادسازی آبادان از محاصره» ایجاد کند، چنان که با اجرای عملیات «فرمانده کل قوا» و محدود نمودن عرض سرپل، زمینه مناسبتری برای رسیدن به مانور عملیات ثامن الائمه ایجاد گردید.
جبهه دارخوین نه تنها تا اجرای عملیات ثامن الائمه (آزادسازی آبادان از محاصره) مهم و تعیین کننده بود بلکه به دلیل حفظ سرپل بسیار مناسب در غرب کارون که نقطه قوت طرح مانور عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر) بود، همواره از ارزش و اهمیت روزافزون برخوردار بوده است.
1) مأخذ 1، ص 378.
2) پیشین.