جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تشکیل خط شیر

زمان مطالعه: 4 دقیقه

ادامه درگیری و مقاومت نیروهای خودی در محدوده سلمانیه تا مارد در مرحله اول باعث کند شدن پیش‏روی و سپس توقف دشمن گردید. استراتژی عراق برای تصرف آبادان و رسیدن به جناح شمالی اروندرود که در هجدهمین روز عبور از کارون، به عبور از بهمن شیر انجامید، نشان دهنده پافشاری آنها در پیش‏روی در جناح شمالی نیز هست. اما آنچه در هفته اول (25 / 7 / 1359) باعث توقف عراق در جبهه شمالی گردید روحیه شهادت‏طلبی مردان بزرگی بود که پس از آفرینش حماسه‏های جاودان، به تشکیل خطی دفاعی در جناح جنوبی جبهه دارخوین انجامید که به خاطر شجاعت مردان آن به «خط شیر» معروف شد.

همان گونه که قبلا اشاره شده گروه‏های عملیاتی مختلفی در جناح شمالی سرپل عراق با دشمن درگیر شدند. حضور هر یک از آنها در توقف نیروهای متجاوز مؤثر بود اما آنها که تأثیر تعیین کننده‏ای داشتند گروه هجده نفره‏ای از مناطق بسیج تهران بودند که پس از حضور در دارخوین و توجیه شدن به موقعیت دشمن، در روستای سلمانیه حضور یافتند و به طرف مارد حرکت می‏کنند. درگیری آنها با دشمن، نشان دهنده حضور خالصانه امتی است که به ندای رهبر خود لبیک گفته و تولد «جنگ مردمی» را که بر «باورهای شیعی«

استوار است، سبب گشته است. (1) برخورد رزمندگان یاد شده در سه کیلومتری جنوب سلمانیه با دشمن به یک جنگ نابرابر تانک و نفر تبدیل شده و حماسه‏ای جاودان به وقوع می‏پیوندد که به شهادت مظلومانه پانزده نفر از یاران می‏انجامد. شهادت این مردان مرد و بازنگشتن آنها به عقب از صحنه درگیری شور و غوغایی در دل بچه‏هایی که یک گام عقب‏تر منتظر دشمن هستند ایجاد می‏کند و باعث می‏شود تحت تأثیر شهادت یاران خود، از پیش‏روی بیش‏تر دشمن، حتی یک قدم، جلوگیری کنند. یکی دو روز دیگر می‏گذرد و دشمن پس از تلاش بسیار از رسیدن به موفقیت محروم می‏شود. نیروهای جبهه خودی نیز در نهر خشکیده آبی که عمود بر رودخانه کارون است موضع گرفته و در حالتی چریکی و در استتار و پوشش کامل، در وضعی دشوار به انتظار دشمن می‏نشینند:

»اوایل آبان ماه با حدود سی نفر از نیروها آمدیم سلمانیه و محمدیه و سپس به طرف دشمن در جنوب محمدیه پیش‏روی کردیم. یک نهر آبی را دیدم که سمت راست آن کارون و سمت چپ آن جاده اهواز – آبادان بود. جلوی ما به طرف مارد، عراقی‏ها حضور داشتند. هنوز هیچ خط دفاعی جلوی دشمن تشکیل نشده بود. بچه‏ها را آوردیم در همان نهر آب و شروع کردند به کندن حفره‏های کوچک، کسی هم بلد نبود سنگر درست کند. اولین خط دفاعی تشکیل شد و ما اسمش را گذاشتیم «خط شیر«.» (2).

با گذشت چند روز، نهر خشکیده که مرور زمان آن را به دیواره‏ای به ارتفاع کمتر از یک متر تبدیل کرده است به خط پدافندی تبدیل می‏شود و به خاطر این که دارای هیچ عارضه اضافی از سطح زمین نیست و سراسر منطقه را بوته‏های گز یا علف تا ارتفاع هفتاد – هشتاد سانتی‏متر پوشانده است، برای دشمن بسیار ناشناخته و مرموز جلوه می‏کند. از آن به بعد بچه‏ها قدر یک فشنگ را می‏دانند و تیراندازی به صفر می‏رسد.

اما دشمن در راستای استراتژی خود، برای گسترش در این جناح همچنان تلاش می‏کند. زمانی با حرکت نیروهای پیاده و گاهی با نفوذ هلی‏کوپترهای شناسایی اقدام به شناسایی منطقه می‏کند ولی هر بار بدون دسترسی به نتیجه مشخصی باز می‏گردد. از این جاست که دفاع متکی بر «جنگ چریکی» و با رشد آن زمینه‏های «جنگ انقلابی» شکل می‏گیرد.

در خط تازه شکل گرفته «شیر» سنگرسازی شروع می‏شود. دفاع مظلومانه در برابر هجوم پشه‏های نابکار و هوای شرجی، بسیار سخت‏تر از انفجار گلوله‏های خمپاره 120 میلی متری است که بدون هدف توسط دشمن شلیک می‏شود. سنگرهایی که دهانه‏هایی کوچک دارد و رزمندگان سینه‏خیز داخل آن مستقر می‏شوند. سنگرهای معروف به «خانه روباهی» که به اندازه نصف قد بچه‏ها داخل زمین فرورفته است به شاخه‏های خرما پوشیده می‏شود و این حضور، تولد روزهای بزرگ را نوید می‏دهد:

»سنگرهای خط شیر، میعادگاه خواص بود و حرف از عشق و دلدادگی، و سیره یاران تبعیت از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) بود. خوردن، خوابیدن، عبادت و نماز شب، ظرف شستن و در رزم‏های شبانه پیش قدم بودن، نگهبانی در حال و هوای خط مقدم و ده‏ها و صدها خصوصیت دیگر، چیزهایی بود که در میان بچه‏های سنگرنشین به چشم می‏خورد. به سنگرها که وارد می‏شویم، در نیمه شب که هوا شرجی بود و پشه‏ها غوغا می‏کردند، نماز شب خواندن چیزی مثل نماز جماعت شده بود. آتش دشمن سنگین بود و خروج از سنگر ممنوع، و آنها ناچار بودند در هوای دم کرده سنگری که ارتفاع آن از یک متر و نیم تجاوز نمی‏کرد، شب را به عبادت یا آماده‏باش بگذرانند و گپ‏های باصفا داشته باشند. خواب آنها هم اول صبح بود که پشه‏ها خسته می‏شدند و هوا هم

کمی رحم می‏کرد و رو به خنکی می‏رفت. حضور در چنین فضای معنوی و رزق حلال خوردن و دور بودن از هر نوع گناه و معصیت، از یاران حسین (علیه‏السلام(، خط شکنانی ساخته بود که هیچ چیزی جلودار آن نبود. عملیات‏های بزرگ بستان، فتح المبین و بیت المقدس نتیجه این سنگر نشینی خالصانه است.» (3).

»خط شیر» تجلی تدین و دین باوری بسیجیانی است که اراده کردند برای امام خود «شیعه تنوری» باشند.


1) هم زمان با شکل‏گیری جبهه‏های سه‏گانه در شرق کارون، شهر مظلوم خونین‏شهر شاهد شدیدترین درگیری و «مقاومت مردمی» در قدم به قدم این سرزمین سوخته است. در این صفحه درخشان تاریخ ایران، «زنان» نقش برتری نسبت به دیگران دارند که می‏تواند چون «مدالی از نور» بر سینه ایرانیان، تا ابد نورافشانی کند. یکی از خواهران بزرگوار در بیان مقاومت در خونین‏شهر این گونه روایت می‏کند: «خواهران دو دسته شدند، عده‏ای برای مهمات و تعدادی برای بیمارستان، ما به بیمارستان رفتیم. پشت سر هم مجروح می‏آوردند. دست و پاها و بدن‏های پاره پاره که در پتو و حصیر پیچیده بودند. اوایل جرأت نمی‏کردیم به آنها دست بزنیم، ولی کم‏کم عادت کردیم.خواهران هر کاری نیاز بود و قادر بودند انجام می‏دادند. تخلیه مجروحین، پرستاری، کار در آشپزخانه بیمارستان، نظافت بیمارستان، نگهبانی. زهره امینی در هفته اول جنگ پدر شهیدش را به دست خود دفن کرد و روز یازدهم مهر هم بدن قطعه قطعه شده برادرش را که در مدرسه دریابد رسایی به شهادت رسید. مدت‏ها در سردخانه، کارمان درست کردن تابوت برای عزیزان خودمان بود. در جوار پیکرهای خون آلود و قطعه قطعه شده…«(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «خرمشهر در جنگ طولانی«، صص 395 تا 404(.

2) پیشین.

3) سیدعلی بنی‏لوحی، شور عاشقی، ص 15، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ بیستم، 1382.