در حالی که در بیست و سومین روز جنگ در تحلیل کارشناسان خارجی خرمشهر و آبادان مهمترین اهداف عراق برای اشغال محسوب میشد، (1) فرماندهی سپاه سوم عراق پس از گذشت دو روز از گرفتن سرپل نسبتا محدود در شرق کارون، به گسترش نیروهای لشکر 3 زرهی در شرق کارون پرداخت. اطلاعات سپاه وضعیت پیشروی نیروهای عراقی را در 22 / 7 / 1359 چنین گزارش کرده است:
»دشمن بعد از ایجاد پل روی کارون در دو محل دارخوین و سلمانیه (2) در دو روز گذشته، تلاش زیادی برای محاصره کامل آبادان و خرمشهر به کار گرفته و مخصوصا در تلاش است با قطع جاده ماهشهر – آبادان تنها راه زمینی ارتباطی آبادان و خرمشهر را قطع نموده، این دو شهر استراتژیک را به تصرف درآورد. امروز دشمن توان زیادی برای رسیدن به این جاده و همچنین رسیدن به آبادان به کار گرفت. به گزارش سپاه خوزستان: «دشمن به 3 الی 4 کیلومتری آبادان رسیده و جاده ماهشهر را زیر آتش توپخانه و خمپاره گرفته است. عصر امروز چند تانک دشمن تا 5 کیلومتری جاده آبادان – ماهشهر پیشروی کردند.» (3).
شهربانی آبادان نیز گزارش داد:
»صبح امروز دشمن از هر دو محور پیش رفته و وضع شدیدا بحرانی است و از ایستگاه 7 تا نزدیکی منطقه ایران گاز به 800 متری شهر رسیده است.«
چنان که در فصل قبل آمد، با نزدیکی و استقرار نسبی نیروهای عراقی در محدوده آبادان، دشمن در تاریخ 9 / 8 / 1359 اقدام به عبور از رودخانه بهمن شیر کرد که با شکست روبهرو گردید.
پس از آن که حرکت نیروهای عراقی در عبور از رودخانه بهمن شیر بر اثر حمله متقابل نیروهای مستقر در آبادان با شکست مواجه گردید و اقدام به عقبنشینی به شمال بهمن شیر کردند، جاده قفاص به صورت خط پدافندی این نیروها در شمال بهمن شیر در آمد. در فاصله کوتاهی پس از این واقعه برادر مرتضی قربانی به اتفاق تعداد کمی از برادران سپاهی و نیروهای مردمی در یک حرکت متهورانه موفق شدند از رودخانه بهمن شیر عبور کرده به نیروهای عراق حمله کنند. آنان در این حمله ضمن انهدام بخشی از نیروهای مستقر در کنار جاده قفاص تعداد 130 نفر از نیروهای عراقی را نیز به اسارت درآورند. این حمله سبب شد نیروهای عراقی تا میدان تیر آبادان – که بعدا به نام تپههای «شهید مدن» معروف گردید – عقبنشینی کنند. ایجاد این فضا – ما بین رودخانه بهمن شیر تا تپههای مدن – در آینده عملیات منطقه شرق کارون بسیار با اهمیت بود، چرا که اولا فضای لازم و مناسبی را جهت مانور برای نیروها ایجاد میکرد که چنین نیز شد و در آینده از همین فضا عملیات شهید مؤذنی (تپههای مدن) صورت گرفت، ثانیا امکان تدارکات از منطقه چوئبده و سپس اسکله قفاص میسر میگردید.
پس از انجام این عملیات بسیار حساس و کارساز و با توجه به اهمیت این محور در دسترسی به پل ایستگاه 7، مسئولان محور، تصمیم به ایجاد یک خط پدافندی در جلوی مخازن ایران گاز در 5 / 1 کیلومتری شمال شرقی تقاطع جاده ماهشهر – آبادان و اهواز – آبادان میگیرند. در اولین اقدام با استفاده از امکانات محدودی که جهاد سازندگی فارس و نجف آباد در منطقه آبادان مهیا کرده بودند خاکریزی به ارتفاع 5 / 1 متر در جلوی تأسیسات ایران گاز احداث میشود. این عمل که حدود یک ماه و نیم پس از شروع جنگ صورت میگیرد به عنوان نخستین قدم در پیدایش یک خط پدافندی منسجم و سازمان یافته در این محور قلمداد میگردد؛ محوری که در عملیات ثامن الائمه نقش مؤثری در رسیدن به پیروزی ایفا میکند. در بدو امر، سیزده انسان شهادتطلب به دور از هر گونه اسارتهای مادی و تنها برای انجام تکلیف الهی به این منطقه وارد شده و در پشت خاکریز احداث شده مستقر میشوند. جالب آن که همین تعداد اندک
نیز تفکری جز حمله به نیروهای عراقی در سر نمیپرورانند و هر روز به امید حمله به عراق فعالیتهای خود را آغاز میکنند. برادر محمد جعفر اسدی در آن زمان، زیباترین کلام را درباره خصوصیات این نیروها بیان میکند: (4).
»در آن روزها توقع نیروها در حداقل و روحیه آنان در اوج خود بود و اگر سه نفر نیرو هم در جایی مستقر بودند خواهان حمله به دشمن بودند و ما را بازخواست میکردند. بهترین تعبیر از این نیروها همان جمله مولا علی (علیهالسلام) است که میفرمایند: «أین بدریون» که به واقع این نیروها همانند یاران پیامبر در بدر بودند و هیچ انتظار و توقعی به واسطه انجام تکلیف نداشتند.«
بدین صورت یک خط پدافندی متکی بر جاده آبادان – ماهشهر شکل میگیرد (5) و بی هیچ گونه هراسی از وجود رودخانه بهمن شیر به عنوان یک مانع عمده در پشت سر خود از بدو استقرار به دنبال یافتن راههایی در نزدیک شدن به دشمن میگردند لذا پس از بیست روز استقرار در کنار مخازن ایران گاز و با توجه به انجام شناسایی از منطقه جلو، با کمک ایثارگران جهاد فارس، این برادران خاکریز دوم خود را در 800 متر جلوتر و بین جادههای آبادان – ماهشهر و آبادان – اهواز احداث میکنند؛ پدافندی که بر خلاف روشهای متداول به جای برقراری ردههای تأمینی در جلوی لجمن و ایجاد ردههای پدافندی در پشت لجمن، اقدام به کم کردن فاصله با خط پدافندی دشمن میکند.
در این خاکریز 35 تن از برادران سپاه و نیروهای مردمی مستقر میشوند و بدینسان این خط پدافندی هر دو جاده مهم ماهشهر و اهواز را کنترل میکند. اما کار بدین جا نیز ختم نمیگردد، برادران مستقر در محور به خوبی میدانستند دشت صاف و بیعارضه بین آنان و دشمن متجاوز بزرگترین آسیبپذیری را برای آنان در انجام هر گونه عملیات به وجود آورده است و میبایست تا حد امکان خاکریز اول خود را به دشمن نزدیک کنند، از این رو برادران مسئول این محور، تصمیم جسورانهای برای احداث خاکریز سوم در 500 متری نیروهای عراقی
میگیرند و جهادگران منطقه را برای یاری در اجرای این اقدام بزرگ به کمک میطلبند. کار بدینسان طرحریزی گردید که نیروهای جهادگر شبانه با استفاده از کمپرسیهای موجود به صورت عقب رفتن از روی جاده ماهشهر به مواضع عراق نزدیک شده و بار خاک خود را بر روی جاده خالی کنند تا یک دژ ایجاد گردد و سپس در پناه این دژ، دستگاههای بلدوزر و لودر خاکریزی را در منطقه به وجود آورند. این طرح با شجاعت مثال زدنی نیروهای جهاد در زیر رگبار نیروهای عراق انجام گردید و تا صبح علاوه بر ایجاد این دژ روی جاده، خاکریزی هم به طول 150 متر در 500 متری نیروهای عراقی احداث گردیده بود اما با روشن شدن هوا و شلیک مداوم تانکهای عراقی در طول روز باعث شد تا ارتفاع خاکریز و دژ روی جاده به مقدار زیادی کاسته شود لذا شب بعد با استفاده از خمپارههای موجود منطقه که در اختیار برادر مهدی باکری (6) و برادر خلیلی بود مجددا اقدام به تقویت دژ و خاکریز کردند و بدینسان خاکریز سوم این محور تا صبح روز بعد احداث و تکمیل گردید. از جمله برادران بزرگواری که از جهاد سازندگی در این اقدام مهم شرکت داشتند میتوان از شهید پارساپور، شهید ایمانیان و شهید حجتی نام برد.
پس از ایجاد این خاکریز، نیروهای شیراز هم وارد منطقه گردیده و در خط مستقر میشوند. از این زمان به بعد توان نیروهای مستقر در منطقه در قالب حفر کانال و انجام شناساییهای مداوم و کنترل حرکات دشمن جلوهگر میشود، که سبب موفقیتهای این محور در عملیات ثامن الائمه میگردد. در این راستا سه کانال در منطقه احداث میگردد: یکی در زیر خطوط لوله نفت و در کنار جاده ماهشهر که تا حدود 150 متری نیروهای دشمن امتداد پیدا میکند؛ دومی در وسط منطقه و کانال سوم در کنار جاده اهواز – آبادان. برای این که دشمن متوجه این کانالها نشود خاکهای آن یا از منطقه بیرون برده میشد و یا در کنار کانال پخش میشد تا در ترکیب و ارتفاع زمین اختلافی
پیش نیاید. بدین صورت این کانالها علاوه بر ایجاد راهی مطمئن برای شناسایی، مسیری مناسب هم برای اجرای عملیات فراهم میآوردند. علاوه بر این، در این محور برای کم کردن تأثیرات آتش دشمن و محدود کردن دیدهبانی آنان، رزمندگان تعداد زیادی از لاستیکهای موجود در آبادان را به منطقه میآوردند و شبانه بین خطوط خودی و دشمن رها میکردند تا نیروهای شناسایی با اتکا به آنان بتوانند مخفی شوند و در زیر نور منورهای عراقیها اقدام به شناسایی کنند.
از اقدامات مهم این محور میتوان از کسب اطلاعات دقیق از وضعیت خطوط، موانع و استحکامات دشمن نام برد که با اعزام نیروهای شناسایی و دیدهبانی مداوم، حاصل میشد. برادر اسدی درباره شناسایی دشمن در این محور میگوید:
»ما دشمن را کاملا شناخته بودیم. حتی از نوع شلیک خمپاره در مییافتیم که آیا مسئول قبضه شلیک کرده و یا کس دیگر، تعداد سنگرهای تیربار، محل دقیق آنان، ساعت تعویض نگهبانان و تمامی اطلاعات ریز دشمن را ما در طول استقرار در منطقه کسب کرده بودیم.«
علاوه بر اقدامات فوق، در این محور باید به ایجاد تپههای دیدهبانی و ایجاد کانال در پشت خاکریز خط اول و بین خاکریز اول تا دوم با دستگاههای کانال کن که جهاد سازندگی در عملیات تپههای مدن (شهید مؤذنی) آنها را به غنیمت گرفته بود اشاره کرد که این عمل ضمن پایین آوردن آسیبپذیری نیروها امکان تقویت خط را در زمانهای بحرانی فراهم کرد.
به تدریج بر اثر فعالیتهای مداوم نیروهای مستقر در منطقه، این محور شکل مشخصتری مییافت. منطقه خودی بین دو جاده ماهشهر و آبادان به عنوان منطقه مسئولیت محور ایستگاه 7 درآمده بود، ضمن این که پدافند از دو جاده ماهشهر و اهواز سبب آن میگردید که قسمتی از فضای غرب جاده اهواز – آبادان تا جاده قدیم اهواز – آبادان و قسمتی از شرق جاده آبادان – ماهشهر نیز در حیطه مسئولیت این محور قرار گیرد. با شکلگیری ستاد عملیاتی جنوب، کار در این محور انسجام و هماهنگی بیشتری یافت.
چنان که در آغاز فصل در بررسی اخبار مربوط به پیشروی عراق به سمت آبادان گفته شد، ضرورت دفاع منسجم در برابر لشکر 3 زرهی عراق باعث گردید در آغاز، به صورت ناپیوسته، و با گذشت چند هفته حدفاصل رودخانه کارون تا جاده آبادان – اهواز و امتداد آن تا جاده آبادان – ماهشهر (جناح جنوبی این جاده) خط منسجمی ایجاد گردد. طول این خط (خط دفاعی آبادان) تقریبا 14 کیلومتر بود و در جناح راست خود (در پیشروی دشمن در جاده ماهشهر) به جبهه ماهشهر ختم میگردید.
جناح غربی خط دفاعی آبادان در محدوده کارون، «جبهه فیاضیه» و تقاطع این خط با جاده اهواز، «جبهه ایستگاه 12» نام داشت.
خط دفاعی آبادان در طول حیات نزدیک به یک ساله خود (19 / 7 / 1359 تا 5 / 7 / 1360(بستر حوادث بزرگی بود که نتیجه آن تربیت بهترین فرماندهان دوران دفاع مقدس است، ضمن این که مقاومت یک ساله در این منطقه منجر به اجرای عملیات ثامن الائمه گردید که سرفصل شکست مفتضحانه قادسیه صدام است.
1) رادیو لندن در 22 / 7 / 1359 در تحلیلی گفت: «دستیابی به شهرهای خرمشهر و آبادان از مهمترین اهداف عراق است، در غیر این صورت موفق نخواهد شد عبور و مرور کشتیها را در اروندرود کنترل نماید. مقاومت ایرانیان عراق را مأیوس ساخته است. این یأس زمانی به اوج خود رسید که ایرانیها تأسیسات شهر فاو را از بین بردند. ضعف عراقیها موجب شده آنها پس از مدتها کندروی، اینک فرمان حمله شدید را به سربازان خود بدهند.«(روزنامه انقلاب اسلامی، 22/ 7 / 1359(.
2) محل اصلی پلهای عراق در روستای قصبه و سپس حفار بوده است، اما در اطلاعیههای آن مقطع جنگ، به اشتباه از پل عراق در مارد اسم برده میشد.
3) مأخذ 1، ص 414.
4) سردار اسدی از فروردین 1360 مسئول محور ایستگاه 7 شد.
5) این خط دفاعی به «ایستگاه 7» معروف شد.
6) برادر مهدی باکری بعدها به فرماندهی لشکر 31 عاشورا منصوب گردید، و در عملیات بدر در غرب رودخانه دجله به شهادت رسید.