جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جبهه آبادان

زمان مطالعه: 7 دقیقه

در حالی که در بیست و سومین روز جنگ در تحلیل کارشناسان خارجی خرمشهر و آبادان مهم‏ترین اهداف عراق برای اشغال محسوب می‏شد، (1) فرماندهی سپاه سوم عراق پس از گذشت دو روز از گرفتن سرپل نسبتا محدود در شرق کارون، به گسترش نیروهای لشکر 3 زرهی در شرق کارون پرداخت. اطلاعات سپاه وضعیت پیش‏روی نیروهای عراقی را در 22 / 7 / 1359 چنین گزارش کرده است:

»دشمن بعد از ایجاد پل روی کارون در دو محل دارخوین و سلمانیه (2) در دو روز گذشته، تلاش زیادی برای محاصره کامل آبادان و خرمشهر به کار گرفته و مخصوصا در تلاش است با قطع جاده ماهشهر – آبادان تنها راه زمینی ارتباطی آبادان و خرمشهر را قطع نموده، این دو شهر استراتژیک را به تصرف درآورد. امروز دشمن توان زیادی برای رسیدن به این جاده و همچنین رسیدن به آبادان به کار گرفت. به گزارش سپاه خوزستان: «دشمن به 3 الی 4 کیلومتری آبادان رسیده و جاده ماهشهر را زیر آتش توپخانه و خمپاره گرفته است. عصر امروز چند تانک دشمن تا 5 کیلومتری جاده آبادان – ماهشهر پیش‏روی کردند.» (3).

شهربانی آبادان نیز گزارش داد:

»صبح امروز دشمن از هر دو محور پیش رفته و وضع شدیدا بحرانی است و از ایستگاه 7 تا نزدیکی منطقه ایران گاز به 800 متری شهر رسیده است.«

چنان که در فصل قبل آمد، با نزدیکی و استقرار نسبی نیروهای عراقی در محدوده آبادان، دشمن در تاریخ 9 / 8 / 1359 اقدام به عبور از رودخانه بهمن شیر کرد که با شکست روبه‏رو گردید.

پس از آن که حرکت نیروهای عراقی در عبور از رودخانه بهمن شیر بر اثر حمله متقابل نیروهای مستقر در آبادان با شکست مواجه گردید و اقدام به عقب‏نشینی به شمال بهمن شیر کردند، جاده قفاص به صورت خط پدافندی این نیروها در شمال بهمن شیر در آمد. در فاصله کوتاهی پس از این واقعه برادر مرتضی قربانی به اتفاق تعداد کمی از برادران سپاهی و نیروهای مردمی در یک حرکت متهورانه موفق شدند از رودخانه بهمن شیر عبور کرده به نیروهای عراق حمله کنند. آنان در این حمله ضمن انهدام بخشی از نیروهای مستقر در کنار جاده قفاص تعداد 130 نفر از نیروهای عراقی را نیز به اسارت درآورند. این حمله سبب شد نیروهای عراقی تا میدان تیر آبادان – که بعدا به نام تپه‏های «شهید مدن» معروف گردید – عقب‏نشینی کنند. ایجاد این فضا – ما بین رودخانه بهمن شیر تا تپه‏های مدن – در آینده عملیات منطقه شرق کارون بسیار با اهمیت بود، چرا که اولا فضای لازم و مناسبی را جهت مانور برای نیروها ایجاد می‏کرد که چنین نیز شد و در آینده از همین فضا عملیات شهید مؤذنی (تپه‏های مدن) صورت گرفت، ثانیا امکان تدارکات از منطقه چوئبده و سپس اسکله قفاص میسر می‏گردید.

پس از انجام این عملیات بسیار حساس و کارساز و با توجه به اهمیت این محور در دسترسی به پل ایستگاه 7، مسئولان محور، تصمیم به ایجاد یک خط پدافندی در جلوی مخازن ایران گاز در 5 / 1 کیلومتری شمال شرقی تقاطع جاده ماهشهر – آبادان و اهواز – آبادان می‏گیرند. در اولین اقدام با استفاده از امکانات محدودی که جهاد سازندگی فارس و نجف آباد در منطقه آبادان مهیا کرده بودند خاکریزی به ارتفاع 5 / 1 متر در جلوی تأسیسات ایران گاز احداث می‏شود. این عمل که حدود یک ماه و نیم پس از شروع جنگ صورت می‏گیرد به عنوان نخستین قدم در پیدایش یک خط پدافندی منسجم و سازمان یافته در این محور قلمداد می‏گردد؛ محوری که در عملیات ثامن الائمه نقش مؤثری در رسیدن به پیروزی ایفا می‏کند. در بدو امر، سیزده انسان شهادت‏طلب به دور از هر گونه اسارت‏های مادی و تنها برای انجام تکلیف الهی به این منطقه وارد شده و در پشت خاکریز احداث شده مستقر می‏شوند. جالب آن که همین تعداد اندک

نیز تفکری جز حمله به نیروهای عراقی در سر نمی‏پرورانند و هر روز به امید حمله به عراق فعالیت‏های خود را آغاز می‏کنند. برادر محمد جعفر اسدی در آن زمان، زیباترین کلام را درباره خصوصیات این نیروها بیان می‏کند: (4).

»در آن روزها توقع نیروها در حداقل و روحیه آنان در اوج خود بود و اگر سه نفر نیرو هم در جایی مستقر بودند خواهان حمله به دشمن بودند و ما را بازخواست می‏کردند. بهترین تعبیر از این نیروها همان جمله مولا علی (علیه‏السلام) است که می‏فرمایند: «أین بدریون» که به واقع این نیروها همانند یاران پیامبر در بدر بودند و هیچ انتظار و توقعی به واسطه انجام تکلیف نداشتند.«

بدین صورت یک خط پدافندی متکی بر جاده آبادان – ماهشهر شکل می‏گیرد (5) و بی هیچ گونه هراسی از وجود رودخانه بهمن شیر به عنوان یک مانع عمده در پشت سر خود از بدو استقرار به دنبال یافتن راه‏هایی در نزدیک شدن به دشمن می‏گردند لذا پس از بیست روز استقرار در کنار مخازن ایران گاز و با توجه به انجام شناسایی از منطقه جلو، با کمک ایثارگران جهاد فارس، این برادران خاکریز دوم خود را در 800 متر جلوتر و بین جاده‏های آبادان – ماهشهر و آبادان – اهواز احداث می‏کنند؛ پدافندی که بر خلاف روش‏های متداول به جای برقراری رده‏های تأمینی در جلوی لجمن و ایجاد رده‏های پدافندی در پشت لجمن، اقدام به کم کردن فاصله با خط پدافندی دشمن می‏کند.

در این خاکریز 35 تن از برادران سپاه و نیروهای مردمی مستقر می‏شوند و بدین‏سان این خط پدافندی هر دو جاده مهم ماهشهر و اهواز را کنترل می‏کند. اما کار بدین جا نیز ختم نمی‏گردد، برادران مستقر در محور به خوبی می‏دانستند دشت صاف و بی‏عارضه بین آنان و دشمن متجاوز بزرگ‏ترین آسیب‏پذیری را برای آنان در انجام هر گونه عملیات به وجود آورده است و می‏بایست تا حد امکان خاکریز اول خود را به دشمن نزدیک کنند، از این رو برادران مسئول این محور، تصمیم جسورانه‏ای برای احداث خاکریز سوم در 500 متری نیروهای عراقی

می‏گیرند و جهادگران منطقه را برای یاری در اجرای این اقدام بزرگ به کمک می‏طلبند. کار بدین‏سان طرح‏ریزی گردید که نیروهای جهادگر شبانه با استفاده از کمپرسی‏های موجود به صورت عقب رفتن از روی جاده ماهشهر به مواضع عراق نزدیک شده و بار خاک خود را بر روی جاده خالی کنند تا یک دژ ایجاد گردد و سپس در پناه این دژ، دستگاه‏های بلدوزر و لودر خاکریزی را در منطقه به وجود آورند. این طرح با شجاعت مثال زدنی نیروهای جهاد در زیر رگبار نیروهای عراق انجام گردید و تا صبح علاوه بر ایجاد این دژ روی جاده، خاکریزی هم به طول 150 متر در 500 متری نیروهای عراقی احداث گردیده بود اما با روشن شدن هوا و شلیک مداوم تانک‏های عراقی در طول روز باعث شد تا ارتفاع خاکریز و دژ روی جاده به مقدار زیادی کاسته شود لذا شب بعد با استفاده از خمپاره‏های موجود منطقه که در اختیار برادر مهدی باکری (6) و برادر خلیلی بود مجددا اقدام به تقویت دژ و خاکریز کردند و بدین‏سان خاکریز سوم این محور تا صبح روز بعد احداث و تکمیل گردید. از جمله برادران بزرگواری که از جهاد سازندگی در این اقدام مهم شرکت داشتند می‏توان از شهید پارساپور، شهید ایمانیان و شهید حجتی نام برد.

پس از ایجاد این خاکریز، نیروهای شیراز هم وارد منطقه گردیده و در خط مستقر می‏شوند. از این زمان به بعد توان نیروهای مستقر در منطقه در قالب حفر کانال و انجام شناسایی‏های مداوم و کنترل حرکات دشمن جلوه‏گر می‏شود، که سبب موفقیت‏های این محور در عملیات ثامن الائمه می‏گردد. در این راستا سه کانال در منطقه احداث می‏گردد: یکی در زیر خطوط لوله نفت و در کنار جاده ماهشهر که تا حدود 150 متری نیروهای دشمن امتداد پیدا می‏کند؛ دومی در وسط منطقه و کانال سوم در کنار جاده اهواز – آبادان. برای این که دشمن متوجه این کانال‏ها نشود خاک‏های آن یا از منطقه بیرون برده می‏شد و یا در کنار کانال پخش می‏شد تا در ترکیب و ارتفاع زمین اختلافی

پیش نیاید. بدین صورت این کانال‏ها علاوه بر ایجاد راهی مطمئن برای شناسایی، مسیری مناسب هم برای اجرای عملیات فراهم می‏آوردند. علاوه بر این، در این محور برای کم کردن تأثیرات آتش دشمن و محدود کردن دیده‏بانی آنان، رزمندگان تعداد زیادی از لاستیک‏های موجود در آبادان را به منطقه می‏آوردند و شبانه بین خطوط خودی و دشمن رها می‏کردند تا نیروهای شناسایی با اتکا به آنان بتوانند مخفی شوند و در زیر نور منورهای عراقی‏ها اقدام به شناسایی کنند.

از اقدامات مهم این محور می‏توان از کسب اطلاعات دقیق از وضعیت خطوط، موانع و استحکامات دشمن نام برد که با اعزام نیروهای شناسایی و دیده‏بانی مداوم، حاصل می‏شد. برادر اسدی درباره شناسایی دشمن در این محور می‏گوید:

»ما دشمن را کاملا شناخته بودیم. حتی از نوع شلیک خمپاره در می‏یافتیم که آیا مسئول قبضه شلیک کرده و یا کس دیگر، تعداد سنگرهای تیربار، محل دقیق آنان، ساعت تعویض نگهبانان و تمامی اطلاعات ریز دشمن را ما در طول استقرار در منطقه کسب کرده بودیم.«

علاوه بر اقدامات فوق، در این محور باید به ایجاد تپه‏های دیده‏بانی و ایجاد کانال در پشت خاکریز خط اول و بین خاکریز اول تا دوم با دستگاه‏های کانال کن که جهاد سازندگی در عملیات تپه‏های مدن (شهید مؤذنی) آنها را به غنیمت گرفته بود اشاره کرد که این عمل ضمن پایین آوردن آسیب‏پذیری نیروها امکان تقویت خط را در زمان‏های بحرانی فراهم کرد.

به تدریج بر اثر فعالیت‏های مداوم نیروهای مستقر در منطقه، این محور شکل مشخص‏تری می‏یافت. منطقه خودی بین دو جاده ماهشهر و آبادان به عنوان منطقه مسئولیت محور ایستگاه 7 درآمده بود، ضمن این که پدافند از دو جاده ماهشهر و اهواز سبب آن می‏گردید که قسمتی از فضای غرب جاده اهواز – آبادان تا جاده قدیم اهواز – آبادان و قسمتی از شرق جاده آبادان – ماهشهر نیز در حیطه مسئولیت این محور قرار گیرد. با شکل‏گیری ستاد عملیاتی جنوب، کار در این محور انسجام و هماهنگی بیش‏تری یافت.

چنان که در آغاز فصل در بررسی اخبار مربوط به پیش‏روی عراق به سمت آبادان گفته شد، ضرورت دفاع منسجم در برابر لشکر 3 زرهی عراق باعث گردید در آغاز، به صورت ناپیوسته، و با گذشت چند هفته حدفاصل رودخانه کارون تا جاده آبادان – اهواز و امتداد آن تا جاده آبادان – ماهشهر (جناح جنوبی این جاده) خط منسجمی ایجاد گردد. طول این خط (خط دفاعی آبادان) تقریبا 14 کیلومتر بود و در جناح راست خود (در پیش‏روی دشمن در جاده ماهشهر) به جبهه ماهشهر ختم می‏گردید.

جناح غربی خط دفاعی آبادان در محدوده کارون، «جبهه فیاضیه» و تقاطع این خط با جاده اهواز، «جبهه ایستگاه 12» نام داشت.

خط دفاعی آبادان در طول حیات نزدیک به یک ساله خود (19 / 7 / 1359 تا 5 / 7 / 1360(بستر حوادث بزرگی بود که نتیجه آن تربیت بهترین فرماندهان دوران دفاع مقدس است، ضمن این که مقاومت یک ساله در این منطقه منجر به اجرای عملیات ثامن الائمه گردید که سرفصل شکست مفتضحانه قادسیه صدام است.


1) رادیو لندن در 22 / 7 / 1359 در تحلیلی گفت: «دست‏یابی به شهرهای خرمشهر و آبادان از مهم‏ترین اهداف عراق است، در غیر این صورت موفق نخواهد شد عبور و مرور کشتی‏ها را در اروندرود کنترل نماید. مقاومت ایرانیان عراق را مأیوس ساخته است. این یأس زمانی به اوج خود رسید که ایرانی‏ها تأسیسات شهر فاو را از بین بردند. ضعف عراقی‏ها موجب شده آنها پس از مدت‏ها کندروی، اینک فرمان حمله شدید را به سربازان خود بدهند.«(روزنامه انقلاب اسلامی، 22/ 7 / 1359(.

2) محل اصلی پل‏های عراق در روستای قصبه و سپس حفار بوده است، اما در اطلاعیه‏های آن مقطع جنگ، به اشتباه از پل عراق در مارد اسم برده می‏شد.

3) مأخذ 1، ص 414.

4) سردار اسدی از فروردین 1360 مسئول محور ایستگاه 7 شد.

5) این خط دفاعی به «ایستگاه 7» معروف شد.

6) برادر مهدی باکری بعدها به فرماندهی لشکر 31 عاشورا منصوب گردید، و در عملیات بدر در غرب رودخانه دجله به شهادت رسید.