چنان که اشاره شد، منطقه عمومی غرب رودخانه کارون به عنوان آخرین منطقه اشغالی جبههی جنوب که همچنان در دست دشمن قرار داشت، برای انجام در روند سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی انتخاب شد. گفتنی است،برخلاف گذشته که در
زمینه انتخاب منطقه برای عملیات گاهی بین فرماندهان نظامی اختلافنظر به وجود میآمد، در مورد این منطقه اتفاق نظر کاملی وجود داشت،به همین دلیل، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین مقدمات اجرای عملیات بیت المقدس فراهم شد.
بر سرعت عمل در اجرای عملیات جدید از آن جهت تأکید میشد، که دشمن اطمینان داشت آزادسازی این منطقه – به عنوان آخرین منطقه اشغالی در جنوب – هدف عملیات بعدی جمهوری اسلامی است، لذا سهلانگاری در این زمینه،موجب میشد دشمن از آمادگی لازم برخوردار شده و دستیابی نیروهای خودی را به اهداف مورد نظر دشوارتر کند؛ ضمن این که دشمن از مدتها پیش اقدامات پدافندی خود در این منطقه افزوده بود.
با آن که فرماندهان نظامی، منطقه غرب کارون را برای عملیات انتخاب کرده بودند، ولی هنوز نگرانیهایی وجود داشت؛ سردار محسن رضایی در این باره میگوید:
»همچنان، از نظر تاکتیکی، این نگرانی وجود داشت که[آیا]با دشمن در پشت جاده اهواز – خرمشهر در مقابل ایستگاه حسینیه از چه موقعیتی به لحاظ استحکامات و استعداد برخوردار است؟ غلبه بر این نگرانی با به دست آوردن اطلاعات از عمق[منطقه استقرار]دشمن و همچنین پیدا کردن یک منطقه استراتژیکی – عملیاتی که کلید منطقه بود،برطرف شد. منطقه جنوب کوشک تا شمال ایستگاه حسینیه قلب منطقه بود که با تسلط بر این منطقه،میتوانستیم برای دشمن مشکل ایجاد کنیم. در این منطقه لشکر 3 به عنوان احتیاط،لشکر 11 و تیپ 48 در خرمشهر و لشکرهای 5 و 6 در شمال منطقه بودند. دو گانگی مأموریت احتیاطهای دشمن، ما را از اهمیت منطقه آگاه کرد. ما چنین پیشبینی میکردیم که در صورت دستیابی به این منطقه، میتوانیم: 1- عقبه لشکرهای 5 و 6 را تهدید کنیم (منطقه جفیر به منزله تمامی عقبه دشمن محسوب میشد(؛ 2- سهولت در پیشروی به سمت بصره؛ 3-برخورداری از موقعیت سرکوب نسبت به خرمشهر و انجام تک احاطهای در این منطقه.«(1).
1) مأخذ 49.