جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارزیابی عملیات (4)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

با شکسته شدن محاصره آبادان، تحول جدیدی در جنگ به وجود آمد؛ زیرا ناکامی دشمن در جنگ از همین نقطه آغاز شد. به بیان دیگر، دشمن – در وضعیت‏های مختلف – چنین می‏پنداشت که لازمه تغییر معادله نظامی به سود خود، افزایش فشار نظامی به ایران برای تحمیل خواسته‏های خود و آغاز مذاکرات صلح می‏باشد، لذا بیش از همه، به تکمیل محاصره آبادان و اشغال آن توجه داشت. در مقابل، نیروهای خودی نیز – بر اساس فرمان امام – بیشتری تلاش خود را برای شکستن محاصره آبادان متمرکز کرده بودند که در این میان، دو عملیات به فرماندهی بنی‏صدر با شکست مواجه شد و سرانجام، با عملیات پیروزمندانه ثامن الائمه (ع) فرمان امام تحقق یافت و استراتژی دشمن نیز در نقطه ثقل آن، درهم شکست. سردار محسن رضایی در این زمینه می‏گوید:

»استراتژی دشمن از مشخصه سیاسی و امنیتی برخوردار بود. عراق در انتظار تحول در اوضاع داخلی بود، اگر به نتیجه نمی‏رسید، مسلما روی آبادان عمل می‏کرد. بنابراین ما وقتی روی آبادان عمل کردیم. در واقع استراتژی دشمن را در نقطه اصلی آن در جبهه نظامی با شکست مواجه کردیم.«(1).

اعتماد به نفس و افزایش روحیه نیروهای خودی هم از عوامل مؤثر در پیروزی، هم بخشی از نتایج به دست آمده در این عملیات بود؛ در حالی که دشمن به دلیل حضور در مناطق اشغالی در شرق رودخانه کارون و سلسله عملیات‏های محدودی که در همین منطقه انجام گرفته بود، دچار نوعی فرسایش روحی شده بود. نیروهای خودی با روحیه‏ای مضاعف – به ویژه پس از شکسته شدن طلسم نفاق در کشور – از آمادگی مناسبی برای بیرون راندن متجاوزان از سرزمین‏های اشغالی برخوردار شدند. سردار رضایی در این باره می‏گوید:

»نیروهای ما متوجه شدند که می‏توانند بجنگند و از طرف دیگر فهمیدند با جنگ انقلابی می‏توانند خارج از قواره کلاسیک جنگ را ادامه دهند.«(2).

در واقع، اعتماد به نفس نشان دهنده موفقیت استراتژی جدید نیروهای انقلابی در صحنه عمل بود، ولی هر گونه ناکامی احتمالی نیز در این عملیات می‏توانست سرنوشت جنگ و حتی حیات سیاسی کشور را با خطر روبه‏رو کند.

تجارب نظامی مهمی نیز در این عملیات به دست آمد؛ پس از عملیات ثامن الائمه (ع(، فرماندهان سپاه در جلسه‏ای که به منظور ارزیابی عملیات در 7 مهر 1360 بر پا شد، به بررسی ویژگی‏های این عملیات پرداختند. برادر غلامعلی رشید در این جلسه گفت:

»بنا به تجربه قبلی، در طراحی این عملیات چند فاکتور در نظر گرفته شد: اول تهاجم یکپارچه و همه جانبه در کل محورها؛ دوم حمله شبانه؛ سوم قیچی کردن دشمن در دو پل؛ چهارم تک پشتیبانی تا حدودی فریبنده در محور خرمشهر. در واقع، باید از این عوامل به عنوان محسنات این عملیات یاد کرد. دشمن که آمادگی مقابله با چنین تهاجمی را نداشت، لذا رعب و هراس در نیروهای عراقی از یک سو و دست پاچگی و عدم کنترل و هدایت فرماندهی از سوی دیگر، گریبان‏گیر دشمن شد.«(3).

شهید حسن باقری یک ویژگی خوب این عملیات را بیان جزئیات طرح مانور برای همه فرماندهان سپاه تا رده دسته خواند. برادر رحیم صفوی نیز بخشی از ویژگی‏های مثبت این عملیات را تلاش خستگی‏ناپذیر نیروهای پیاده برای رسیدن به مواضع دشمن و هدایت و رهبری خودجوش فرماندهان گردان‏ها و گروهان‏ها برای مقابله با دشمن برشمرد.(4).

همچنین، اجرای عملیات در شب – که بعدها به عنوان یک اصل جدا نشدنی تا پایان جنگ در اجرای عملیات‏های نیروهای خودی مورد توجه قرار گرفت – در این عملیات بازدهی بسیار خوبی داشت. برادر رشید در این مورد می‏گوید:

»اگر عملیات را در روز شروع می‏کردیم، نیروی زرهی دشمن به لحاظ برتری کمی و کیفی که نسبت به واحدهای پیاده خودی داشت، مانع از پیشروی رزمندگان می‏شد. دشمن در شب قدرت مانور ندارد و از سویی چون تمامی نیروهای مهاجم ما را پیاده نظام تشکیل می‏دادند، به راحتی توانستیم پیشروی کنیم.«(5).

با این حال، عملیات ثامن الائمه (ع) دارای نقایصی هم بود؛ از جمله، با توجه به آشفتگی نیروهای دشمن در منطقه سرپل، نیروهای خودی در صورت برخورداری از توان نظامی و سرعت عمل لازم می‏توانستند با تصرف عقبه‏های دشمن تعداد بیشتری از آنان را کشته و مجروح کرده و یا به اسارت در آورند. همچنین، اصل تعقیب دشمن ایجاب می‏کرد که نیروهای خودی با عبور از رودخانه کارون، آن‏ها را در غرب رودخانه – که فاقد استحکامات و مواضع بود – منهدم و در صورت امکان، سرپل مناسبی را تصرف و تأمین کنند.

به طور کلی عملیات موفقیت‏آمیز ثامن الائمه (ع(، سرآغاز استراتژی جدید نیروهای انقلابی برای آزادسازی مناطق اشغالی بود. دشمن که با خیالی آسوده در مناطق اشغالی استقرار یافته بود، بر اثر ضربه وارده در این عملیات دچار وحشت و اضطراب شد و در آستانه هزیمت و شکست قرار گرفت. از این زمان به بعد، در حالی که دشمن در اندیشه حفظ سرزمین‏های اشغالی بود و نیروهای خودی نیز برای آزادسازی این مناطق تلاش می‏کردند، عدم درک

دشمن از تحولات برخاسته از استراتژی جدید، منجر به غافلگیری آن‏ها شد که از عوامل مؤثر در دستیابی آسان رزمندگان اسلام به پیروزی‏های بعدی بود.


1) مأخذ1، 27 / 4 / 1374.

2) مأخذ 33.

3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، فصلنامه تاریخ جنگ، شماره 9، زمستان 1373، ص 43.

4) پیشین، ص 37، ص 47.

5) پیشین، ص 47.