جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارزیابی واکنش دفاعی ایران

زمان مطالعه: 8 دقیقه

واکنش اولیه نظامی ایران در برابر عراق، بیشتر، حملات گسترده هوایی به شهرهای عراق و درگیری در دریا بود که در مقایسه با واکنش زمینی، تا اندازه‏ای برجسته می‏نمود و این درک و تصور را به وجود آورد که استراتژی جنگی ایران، «جنگ عمومی» است. این باور اساسا متأثر از نحوه سازمان‏دهی حملات هوایی و دریایی ایران به مراکز استراتژیک عراق در 24 ساعت اول بود. در هر صورت، واکنش اولیه ایران سبب شد، کلیه تحلیل‏های موجود درباره ناتوانی نظامی ایران تغییر کند.

نیروی زمینی به دلیل کاهش نیروی انسانی، دچار ضعف و سستی بود، (1) و نظر به این که سرنوشت جنگ در زمین تعیین می‏شود و نقطه برتری عراق نیز در جنگ زمینی بود، لذا مرور – هر چند اجمالی – عملکرد نیروی زمینی ارتش در منطقه جنوب، با استناد به گزارش منتشره از نیروهای زمینی ارتش، (2) ضروری است.

بنابر گزارش‏های نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، تیپ 2 از لشکر 92 زرهی همراه با تیپ زرهی 37 شیراز در غرب رودخانه کرخه در مجموع هفت روز مقاومت کردند. (3).

نیروهای تیپ 37 شیراز در این مقاومت نقش برجسته‏ای داشتند، به گونه‏ای که اسرای دشمن نیز به آن اعتراف کردند. تأخیر در انتقال لشکر 16 زرهی قزوین یکی از مسائل مهم در عدم مقابله مؤثر با پیشروی دشمن بود.

تیپ 3 از لشکر 92 که در منطقه «الله اکبر» استقرار داشت تنها یک روز در برابر دشمن مقاومت کرد و در روز دوم سازمان تیپ عملا متلاشی شد. افراد این تیپ در مجموع سه روز در پدافند فعال شرکت داشتند. پیشروی نیروهای دشمن در هفته اول جنگ به سمت اهواز – که با شبیخون برادران سپاه به فرماندهی شهید غیور اصلی (4) مجبور به عقب‏نشینی شده بودند – پس از متلاشی شدن سازمان این تیپ انجام گرفت.

تیپ 1 از لشکر 92 زرهی در منطقه حسینیه (کیلومتر 25 در شمال خرمشهر) مستقر

بود. گردان 151 دژ و همچنین نیروهای منطقه 3 دریایی خرمشهر نیز در این محور در منطقه مأموریتی خود استقرار داشتند. نیروهای دشمن در این محور با عبور از کیلومتر 25 (حسینیه، در روز سوم مهر نیروهای خودی را عقب راندند و به این ترتیب، خرمشهر از شمال محاصره شد. نیروهای دشمن همچنین از منطقه جنوب غربی به سمت اهواز پیشروی کردند که سرانجام در منطقه «نورد» متوقف شدند. بنابراین گزارش، یگان‏های تحت امر لشکر 92 زرهی حداقل یک روز و حداکثر شش روز مقاومت کردند.

تلقی و درک نیروهای نظامی از اهداف دشمن، در واکنش نیروهای ایران تأثیر تعیین کننده‏ای داشت؛ فرمانده وقت نیروی زمینی بر این باور بود که هدف عراق تصرف گلوگاه خوزستان و استقرار در ارتفاعات شمال اندیمشک می‏باشد، لذا تمام تلاش نیروهای خودی به حفظ گلوگاه معطوف شد. شهید سرلشکر فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش نیز اعتقاد داشت، اهواز گلوگاه است و باید توان ارتش را برای حفظ آن متمرکز کرد. در این میان، خرمشهر و آبادان تقریبا از دست رفته تصور می‏شد، به ویژه این که نیروهای نظامی مشخصی جز گردان 151 دژ و دو گردان زرهی و مکانیزه برای دفاع از منطقه اختصاص نیافته بود.

این نوع برداشت‏ها نشان دهنده نداشتن تصوری مشخص و یکسان از اهداف و تلاش اصلی دشمن در جنوب بود که در نتیجه، عدم اتخاذ تصمیم یکسان و واکنش مشخص برای رویارویی با دشمن را در پی داشت. این وضعیت، زمینه را برای تداوم پیشروی دشمن فراهم کرد. حال آن که در صورت درک اهداف و تلاش اصلی دشمن و عکس‏العمل مناسب، امکان ممانعت از پیشروی دشمن بهتر از آنچه انجام شد، امکان‏پذیر بود.

در مجموع، عدم آمادگی جنگی ایران به دلیل فقدان قرارگاه فرماندهی عملیات در مناطق مرزی و عدم استقرار کلیه یگان‏های نظامی در طول مرز، کاملا آشکار بود. به عنوان مثال ایران هیچ گونه آرایش نظامی در مناطق بسیار حساس نزدیک خرمشهر و آبادان نداشت و حتی اعلامیه‏های نظامی عراق حاکی از آن بود که ارتش عراق در یکی دو روز نخست جنگ با مقاومت چندانی روبه‏رو نشد. بنابراین، تمام شواهد نشان می‏داد، این عراق بود که با آمادگی لازم و به کارگیری نیروهای نظامی، تهاجم همه جانبه‏ای را علیه ایران سازمان داد در حالی که ایران حتی از آمادگی دفاعی کافی نیز برخوردار نبود.(5).

با این حال، به نظر می‏رسد که آتش توپخانه و حملات هوایی نیروی هوایی ایران و نیز فعالیت هلی‏کوپترهای هوانیروز در پشتیبانی آتش و لجستیکی، در مقایسه با تحرکات نیروی

زمینی ارتش از برجستگی خاصی برخوردار بودند، به گونه‏ای که علاوه بر اعتراف عراقی‏ها، (6)، رسانه‏های خارجی نیز بر این امر صحه گذاشتند. نیروی دریایی ارتش ایران نیز به لحاظ برتری بالایی که در برابر عراق داشت با تحرکات آفندی در دریا، عملا عرصه دریا را برای نیروهای عراقی به شدت محدود کرد. به ویژه عراق به دلیل محدودیت سواحلش در خلیج فارس قادر به حضور فعال در دریا نبود. این که نیروهای عراقی در مناطق مرزی ایران موفق به پیشروی شدند، نمایانگر وجود کاستی‏ها و نقص‏هایی (7) در نیروی زمینی ارتش بود. در اینجا به چند نمونه از این ضعف‏ها اشاره می‏شود:

1- در گذشته، استراتژی دفاعی ایران اساسا بر حمایت‏های نظامی، لجستیکی و مشاوره‏ای امریکایی‏ها متکی بود، به همین دلیل، با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج ایران از مدار سیاست‏ها و منافع غرب و نیز مبارزه با امریکا و همچنین تصفیه عناصر خائن در رأس ارتش، عملا استراتژی پیشین کارآمدی لازم را از دست داد و در این فاصله (از پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ(، استراتژی جدیدی نیز شکل نگرفت. این ضعف چنان اهمیتی داشت که نمی‏توان تأثیراتش را بر دست نیافتن تلاش‏های نظامی ایران به نتیجه‏ای مطلوب از جمله مقابله با پیشروی نیروهای عراقی نادیده گرفت.

2- افزایش حملات هواپیماهای ارتش ایران به خاک عراق، به ویژه بغداد، انعکاس وسیعی داشت، ولی با توجه به پیشروی ستون‏های نظامی عراق در عمق سرزمین جمهوری اسلامی، عملا بر پیشروی عراقی‏ها تأثیری نگذاشت. در واقع، حملات هوایی ایران هیچ ارتباطی با مقابله در برابر پیشروی نیروهای زمینی عراق و پشتیبانی از مقاومت نیروهای خودی در زمین نداشت، حال آن که در این زمینه – با توجه به ضعف‏های اولیه

نیروی هوایی ارتش عراق – نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی می‏توانست تلفات بسیاری بر نیروهای عراق در میدان‏های نبرد وارد سازد. (8).

3- با آن که از مدت‏ها پیش بنی‏صدر به عنوان فرمانده کل قوا فعالیت می‏کرد و اطلاعات نسبتا فراوانی از احتمال تهاجم عراق در اختیار داشت، امااقدام مناسبی در این زمینه انجام نداد. به همین دلیل با وجود آمادگی کشور برای مقابله و بسیج امکانات، فرماندهی و مدیریت به نحو مناسبی اجرا نشد.

4- سرعت پیشروی اولیه عراقی‏ها در برخی از محورها نمایان‏گر عدم آمادگی برای مقابله با تهاجم دشمن بود، حال آن که ارتش عراق هر گاه با اندکی مقاومت روبه‏رو می‏شد، از شتاب و سرعت اولیه خود می‏کاست، در این خصوص؛ می‏توان از مقاومت تیپ 37 زرهی شیراز در محور فکه یاد کرد که به دلیل اهمیتش حتی دشمن زبان به اعتراف گشود.

5- ضعف آموزش نظامی و از هم پاشیدگی مدیریت کلان ارتش موجب شد که به تناسب امکانات و یگان‏های زرهی مستقر در منطقه جنوب کشور، مانور زرهی مناسب در برابر دشمن انجام نشود. حتی بعدها نیز این ضعف ادامه یافت تا آن جا که ارتش قصد کرد با ستون کردن تانک روی جاده ماهشهر – آبادان در هوای روشن دست به عملیات بزند که کمترین نتیجه آن، انهدام امکانات و تجهیزات نظامی بود!

6- ناتوانی در اجرای اصول جنگ و روش‏های کلاسیک (9) به هنگام مقاومت در برابر نیروهای عراقی و بعدها در عملیات آفندی علیه ارتش عراق، بخش دیگری از ضعف‏های ارتش بود که ناکامی‏هایی را در پی داشت.

7- استقرار نیروهای دشمن در مواضع نامناسب و توجیه نبودن آن‏ها به منطقه، فرصت مناسبی را برای اجرای عملیات ایذایی در شب فراهم ساخته بود، اما این امر به هیچ وجه

مورد توجه نیروهای کلاسیک قرار نگرفت و بیشتر این عملیات‏ها را نیروهای مردمی و انقلابی اجرا می‏کردند. عدم رویارویی با دشمن به شیوه چریکی به این دلیل بود که در آیین نامه‏های ترجمه شده از منابع ارتش امریکا، چنین عملیات‏هایی پیش‏بینی نشده بود و ارتش ایران نیز در این زمینه آموزش لازم را ندیده بود.

8- کمبود نیرو و عدم سازمان دهی مناسب نیز به چشم می‏خورد، ارتش نه تنها روند تحولات نظامی دشمن را پس از انقلاب به درستی مورد توجه قرار نداد، بلکه توانایی لازم را نیز برای سازمان‏دهی نیروهای مردمی نداشت، لذا پس از شروع جنگ، نیروهای منقضی خدمت سال‏های قبل جذب شدند.(10) و البته با این تعداد نیرو (80 هزار تن) امکان سازماندهی پنج لشکر پیاده وجود داشت، لیکن اقدام مناسبی در این زمینه انجام نگرفت و تنها نیروهای فدائیان اسلام به فرماندهی شهید مجتبی هاشمی و نیروهای ستاد جنگ‏های نامنظم به فرماندهی شهید چمران که در آبادان و سوسنگرد – الله اکبر و کرخه کور – مستقر بودند، از نظر لجستیک و فرماندهی تحت امر ارتش قرار گرفتند.

با این حال، ایران در برخی زمینه‏ها از برتری قابل توجهی در برابر عراق برخوردار بود. مانند عمق استراتژیک شهرهای ایران، وجود ارتش بزرگ و به جا مانده از قبل که به سیستم‏های تسلیحاتی مدرن مجهز بود، وجود نیروهای مسلح نیمه آموزش دیده، وجود شور انقلابی که در تقویت روحیه نیروهای نظامی ایران بسیار مؤثر بود، در اختیار داشتن مقدار فراوانی تکنولوژی بسیار پیشرفته و وجود ذخایر نسبتا مناسب ارزی که با افزایش قیمت نفت تا اندازه‏ای بهبود یافته بود.(11).


1) آقای هاشمی رفسنجانی در کنفرانس بین‏المللی «دفاع و تجاوز» در این زمینه می‏گوید: «با از بین رفتن رژیم سابق، ارتش ایران که توسط کارشناسان و مستشاران امریکایی و انگلیسی آموزش می‏دید و هدایت می‏شد، مدیریت خود را از دست داد و تخصص‏های بالایی که در ارتش وجود داشت، در ایران هنوز آماده بهره‏برداری نبود. علاوه بر این، بسیاری از سران ارتش خود از مهره‏های امریکا و ضد انقلاب بودند. بنابراین، با وجود امکانات فراوان در ایران، این امکانات برای مردم و انقلاب به صورت نقد و آماده بهره‏برداری نبود، در حالی که همه عوامل برای عراق آماده بود. در ایران به زمان نیاز داشتیم تا انقلاب و نیروهای مخلص ارتش که طبقات پایین‏تر و پیکره اصلی ارتش بودند، بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. ما هنوز مشغول تصفیه ارتش بودیم. افراد ارتش فرار کرده و بسیاری از آنان محبوس بودند و جای کارشناس امریکایی را که از ایران رفته بودند، کسی نگرفته بود. تعداد زیادی از قراردادهای تسلیحاتی که مکمل قدرت ارتش بود، در همان روزهای قبل از انقلاب توسط بختیار لغو شده بود و بسیاری از امکانات بدون پشتیبانی مانده بود و نیروی نظامی دیگری نیز هنوز در ایران شکل نگرفته بود«(دبیرخانه کنفرانس بین‏المللی تجاوز و دفاع، بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، جلد اول، تهران، چاپخانه سپهر، 1368، ص 46(.

2) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران گزارشی را تحت عنوان «دفاع مقدس» در اسفند 1371 منتشر کرد که در این بحث مورد بهره‏برداری قرار گرفته است.

3) البته اسرای دشمن اظهار می‏دارند، ظرف چهار روز به ساحل رودخانه کرخه رسیدند.

4) شهید غیور اصلی از برادران ارتش بود که به سپاه پیوست و مسئولیت آموزش سپاه خوزستان را بر عهده گرفت.

5) مأخذ 9، ص 54.

6) اسرای عراقی در اعترافات خود، حجم آتش توپخانه را مناسب و باعث تلفات در نیروهای عراقی ذکر کرده‏اند تلاش هلی‏کوپتر و وارد کردن تلفات در برخی محورها به واحدهای زرهی عراقی به ویژه در محور عین خوش، امام‏زاده عباس و در گیلان غرب نیز مورد تأکید اسرا بود. همچنین روزنامه انقلاب اسلامی 17 / 7 / 1359 به نقل از روزنامه لوماتن چاپ فرانسه در مورد نیروی هوایی می‏نویسد: «ورزیدگی و هوشیاری نیروی هوایی ایران تعجب همگان را برانگیخته است.«.

7) سرلشکر محسن رضایی فرمانده وقت سپاه می‏گوید: «برای دفاع از بخش‏های جنوبی خوزستان باید در شمال حسینیه متمرکز می‏شدیم تا در دو جبهه اهواز و خرمشهر بتوانیم دفاع کنیم. متاسفانه، تجزیه و تحلیل دقیقی از جنگ نداشتیم لذا در عین حالی که ارتش عراق در راه بود، همچنان آرایش ما به طور سنتی و با رعایت پوشش مرز بود تا با درک دقیق از اهداف عراق و احتمالات، بنابراین، نیروهای کلاسیک ما در گسترش عملیاتی و تاکتیکی دچار نقص و کاستی بودند و تلاش اصلی ارتش عراق را تشخیص ندادند، ضمن این که معابر را مسدود نکردند و از گسترش گردانی مناسب هم برخوردار نبودند. بنابراین، نیروهای کلاسیک در سطح استراتژی و سطوح عملیاتی و تاکتیکی دچار ضعف و کاستی بودند.«.

8) ویلیام اف هیکمن یکی از فرماندهان نیروی دریایی امریکا در مقاله «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده ایران در سال 1982 میلادی» از انتشارات مؤسسه برنامه مطالعات سیاست خارجی بروکینگز، در این باره معتقد است: «حملات نیروی هوایی ب هدف‏های دور از مناطق درگیری به دلیل ارزش‏های سیاسی و روانی آن، تصمیم عاقلانه‏ای بود زیرا انجام دادن عملیاتی از قبیل پوشش هوایی برای نیروی زمینی به وجود هم آهنگی نیروها نیاز داشت و ایران در آن اوضاع فاقد آن بود.«(ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20 / 12 / 1363(.

9) در این زمینه در کتاب ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد سوم، بهار 1373، ص 166 آمده است: «اصلا «ارتش جمهوری اسلامی در شرایطی با تجاوز عراق و ادامه آن روبه‏رو شد که اجرای برنامه‏های کلاسیک نظامی مقدور نبود««.

10) روزنامه انقلاب اسلامی، مهر ماه 1359، مقاله روزها بر رئیس جمهور چه می‏گذرد؟، نوشته ابوالحسن بنی‏صدر.

11) مأخذ 9، صص 56 – 55.