برتری سیاسی – نظامی عراق همراه با حمله سراسری و غافلگیرانه به خاک جمهوری اسلامی ایران، هرگونه احتمال ناکامی عراق را از میان برده بود. به همین دلیل، یکی از مباحث اساسی تحلیلگران و ناظران امور نظامی، علل ناکامی عراق بود. در این زمینه گرچه تاکنون بحث مستقل و مفصلی صورت نگرفته است ولی در بحثهای کارشناسی و تحقیقاتی که تاکنون به عمل آمده است، این موضوع به صورت اجمالی مورد اشاره و توجه قرار گرفته است که به آن اشاره میشود.
عراقیها در طرحریزی، هدفگذاری و سازمان دهی تجاوز به ایران، اساسا به تحولات سیاسی در داخل کشور به ویژه استان خوزستان نظر داشتند،و در ارزیابی توان نظامی ایران، امکان هرگونه مقاومت مؤثر را غیر عملی میدانستند. بنابراین، با بررسی رخدادها و واکنشهایی که در پی تجاوز به ایران صورت گرفت، میتوان دریافت که محاسبات عراق از
اوضاع داخلی و میزان مقاومت نیروهای نظامی ایران در هم ریخت و همین امر مرکز ثقل و نقطه آغاز ناکامی عراق بود. در واقع، قدرت اولیه تهاجمی عراق در برابر بسیج نیروهای انقلابی و مردمی به سمت جبههها، رنگ باخت و استراتژی تهاجمی ارتش عراق در خرمشهر و آبادان عملا با شکست روبهرو شد. به گونهای که ارتش عراق که برای اشغال خرمشهر تنها تیپ 33 نیروی مخصوص را در نظر گرفته بود، ناچار شد به تدریج نزدیک به دو لشکر نیروی نظامی به خرمشهر گسیل کند. علاوه بر این در سایر زمینهها نیز عراق دچار اشتباهاتی شد که گذرا به آنها اشاره میشود:
1- نخستین اشتباه عراق، اتخاذ استراتژی «جنگ محدود» بود که اساسا برای دستیابی به صلح کارآمد است نه برای تسلیم قطعی دشمن که در جنگ عمومی و قطعی طرحریزی میشود، به همین دلیل عراق برای تأمین مقاصد سیاسی و اهداف نظامی خود – که پیش از این برشمرده شد – لزوما به جنگ عمومی و قطعی نیاز داشت و یا در صورت فراهم نبودن امکان چنین جنگی میبایست از جنگ خودداری میکرد.
2- میان تدابیر تدارک نظامی عراق (سازمان، امکانات و طرحهای نظامی) و مقاصد سیاسی و اهداف نظامیاش ارتباط منطقی وجود نداشت (1) و بدین خاطر در تقسیم و تخصیص نیروهای خود در مناطق مختلف دچار اشتباه شد مانند تلاش عراق در اختصاص دادن پنج لشکر برای تأمین بغداد در جبهه میانی که موجب زمینگیر شدن این لشکرها شد؛ در این باره به نظر میرسد عراقیها با دو مشکل روبهرو بودند: نخست این که برای کلیه محورهایی که به بغداد و منطقه عمومی آن ختم میشد، باید نیروی احتیاط در نظر میگرفتند و مرز شرقی خود را از مهران تا قصر شیرین عمق میبخشیدند. این مسئله سبب شد، بخشی از ارتش عراق در جبهه میانی زمینگیر شود. همچنین، ارتش عراق میبایست کلیه محورهایی را که به کرکوک منتهی میشد (مانند نوسود – حلبچه – مریوان – پنجوین) مسدود کرده و از تعرض احتمالی معارضان به این مناطق جلوگیری میکرد، در نتیجه، به ناچار بخش دیگری از نیروهای ارتش عراق در این مناطق آرایش گرفتند. بدین ترتیب، عراق برای تأمین منطقه جنوب – که تمام اهداف این کشور را در بر میگرفت – تنها پنج لشکر در اختیار داشت که تحت امر سپاه سوم میبایست از مهران تا شلمچه و از معابر وصولی وارد
عمل میشدند که این استعداد با مأموریت مورد نظر تناسبی نداشت.
3- نداشتن تجربه عملیاتی و تاکتیکی سبب شده بود، حرکات ارتش عراق کند، ناهماهنگ و ارتباطات آن بسیار ضعیف باشد(2).
4- عراق در محاسبات نظامی خود نیروهای سپاه پاسداران و مقاومت مردمی را در نظر نگرفته بود اما حضور این نیروها و مقاومت مردمی منجر به گشایش جبهههای جدیدی شد که برای عراقیها قابل پیشبینی نبود، به همین دلیل نیروهایی را که برای اهداف دیگری در نظر گرفته بودند، به این درگیریها اختصاص دادند و همین مسئله منجر به کاهش توان ارتش عراق شد(3).
5- توقف ارتش در حال پیشروی عراق، عدم درک اهمیت سرعت مانور، عدم برخورداری از فرماندهی مؤثر نظامی برای هماهنگی عملیات زمینی، هوایی و دریایی و عدم بهرهبرداری از موفقیتهای اولیه به ویژه در روزهای نخست جنگ، بخش دیگری از اشتباهات عراق بود.
در نتیجه پیش فرضهای نادرست عراق، ناتوانی نظامی، عدم تجربه عملیاتی به اضافه تردید در تصمیمگیری (4) و نیز پیشبینی نکردن مقاومت مردمی در ایران،زمینههای کندی و ناهماهنگی در پیشروی اولیه نیروهای عراق در خاک ایران و سرانجام ناکامی آن ارتش را فراهم ساخت.
1) این عارضه عمدتا متأثر از درک غلط از اوضاع داخلی ایران به وسیله عراق و نیز تأثیرپذیری این کشور از ملاحظات سیاسی به ویژه خواستههای امریکا بود.
2) پیشین.
3) مأخذ 10.
4) صدام بعدها در مصاحبه با روزنامه اشپیگل چاپ آلمان درباره مشکلات عراق به هنگام تصمیمگیری گفت: «بیشتر اوقات ما به هنگام اخذ تصمیم دچار مشکلاتی هستیم که آیا باید به پیشروی ادامه دهیم یا نه؟ چقدر و چرا؟» همچنین یک عضو حزب بعث در سال 1981 میلادی مطالبی را بیان کرد که حائز اهمیت است. وی گفته بود: «صدام به تنهایی علی رغم توصیههای مقامات بلند پایه حزب بعث و افسران نظامی، اصرار داشت هدفهای نظامی عراق در جنگ با ایران محدود باشد.«(بولتن ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، مقاله «عراق جناح شرقی دنیای عرب«، مؤسسه برولینگز؛ 1984(.