جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بررسی اهداف و مقاصد سیاسی عراق

زمان مطالعه: 7 دقیقه

تجزیه و تحلیل اهداف و مقاصد سیاسی (1) عراق از تجاوز به ایران و بازبینی آن پس از گذشت 19 سال از آغاز جنگ، تا اندازه‏ای ماهیت این اقدام و علل وقوع آن را آشکار می‏کند و در عین حال، می‏توان به عنوان یک شاخص مناسب برای ارزیابی پیروزی یا شکست عراق پس از تهاجم اولیه به ایران، مورد بهره‏برداری قرار گیرد. بررسی این مهم بنا به دلایلی چندان آسان نیست؛ پیچیدگی و دشواری این مسئله متأثر از ملاحظات گوناگونی است که مهم‏ترین آن، عدم دستیابی به محتوای مذاکرات انجام شده در درون سازمان حکومتی عراق و عدم آگاهی از علت تصمیم‏گیری رهبران این کشور برای حمله به ایران می‏باشد. علاوه بر این تداوم حیات نظام سیاسی حاکم بر عراق و حضور مقتدرانه صدام در رأس هرم قدرت، و همچنین، عدم انعقاد قرارداد صلح بین ایران و عراق، بخش مهمی از موانع موجود در بررسی «علل وقوع جنگ» را تشکیل می‏دهد که به سهولت برطرف نخواهد شد.

گذشته از این مشکلات، برای آگاهی از ساز و کارهای تصمیم‏گیری عراق و اهداف سیاسی – نظامی این کشور برای تجاوز به ایران، می‏توان «درک عراق از وضعیت سیاسی – نظامی ایران و منطقه» پس از سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب اسلامی و بازتاب آن در اظهارات مقامات رسمی حکومت عراق را مورد توجه و شناسایی قرار داد.

سال‏های بعد، انتشار برخی از اخبار درباره‏ی نشست‏های محرمانه سراسر دولت عراق تا اندازه‏ای اهداف آن‏ها را آشکار ساخت. روزنامه کریستین ساینس مانیتور بر اساس اطلاعات به

دست آمده از جلسات محرمانه بین سران حزب بعث که منجر به صدور بخشنامه‏ای شد و به دست محافل خبری در بیروت افتاد، می‏نویسد:

»با فرو ریختن نظام شاهنشاهی و در هم پاشیدن ارتش و تأسیسات اصلی آن، ایران قادر به اجرای نقشی که تاکنون به عهده داشت، نخواهد بود، بنابراین تنها کشوری که می‏تواند با استفاده از این موقعیت خلاء ایجاد شده را پر کند و در مورد مسائل امنیت خلیج (فارس) نقش اساسی ایفا کند، عراق است و این کار باید با برنامه‏ریزی، دقت، سرعت و مداومت کامل انجام گیرد.«

این روزنامه در گزارش خود درباره حل مشکل ژئوپلتیک عراق می‏افزاید:

»به عقیده حب بعث برای ایجاد یک موقعیت ژئوپلتیک جدید به وسیله عراق، زمینه از هر جهت فراهم است. لذا به منظور «تأمین» این موقعیت جدید توسط دنیای غرب، حمله نظامی[علیه]ایران با وارد آمدن یک ضربه مؤثر که بنا به ارزیابی آن‏ها به شکست ایران منتهی شود، لازم است.«(2).

طارق عزیز نیز چهار ماه قبل از آغاز تهاجم عراق به ایران، طی مقاله‏ای که در روزنامه کویتی الوطن به چاپ رسید، وضعیت حاکم بر ایران را چنین ترسیم کرد:

»1- تشتت نیروهای نظامی؛ 2-[تعدد]مراکز تصمیم‏گیری و وجود اختلاف میان رهبران سیاسی و مذهبی که هر کدام به یکدیگر اتهاماتی نسبت می‏دهند؛ 3- کشمکش‏هایی میان اقلیت‏ها و رهبران حاکم و عدم توانایی در حل مشکلات آن‏ها؛ 4- وجود هرج و مرج و ناامنی؛ 5- توقف[فعالیت]کارخانه‏های تولیدی، تزلزل اقتصادی، افزایش افراد بیکار و نبودن بسیاری از مواد غذایی در بازار؛ 6- آشفتگی[سیاست خارجی ایران]در روابط خود با کشورهای منطقه و جهان.«(3).

مواضع عراقی‏ها در این مقطع از جنگ به دلیل شرایط منطقه‏ای و بین‏المللی و اوضاع سیاسی – نظامی حاکم بر ایران به دو مرحله کلی قابل تقسیم است:

در مرحله نخست (فروردین 1359(، به موازات تشدید درگیری‏های سیاسی در داخل کشور و همچنین تشدید خصومت میان ایران و امریکا و اعلام قطع رابطه امریکا با ایران، صدام بر آمادگی عراق برای حل تمام اختلافات خود با ایران با استفاده از زور تأکید کرد.(4) عراقی‏ها همچنین ضمن تأکید بر خروج ایران از جزایر سه گانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) و عربی بودن آن‏ها، با مسلح کردن عناصر ضد انقلاب در خوزستان، عملا مفهوم تجزیه خوزستان را مطرح کردند. در این مرحله، به نظر می‏رسید، دولت عراق بیشتر در پی

کسب موافقت و حمایت امریکا و ارتجاع منطقه برای تجاوز به ایران بود؛ چنان که در همین روند، عراقی‏ها در کودتای نوژه که عناصر ضد انقلاب ارتشی و سلطنت طلب آن را سازمان‏دهی کرده و از حمایت امریکا، مصر و عربستان نیز برخوردار بودند، مشارکت کردند.

در مرحله دوم (زمستان 1360(؛ به موازات درگیری‏های سیاسی در داخل کشور با محوریت بنی‏صدر و حضور فعال منافقین و چپ‏های امریکایی و تبدیل آن به درگیری نظامی همراه با انفجار مراکز حساس، ترور شخصیت‏های برجسته انقلاب و همچنین آغاز روند آزاد سازی مناطق اشغالی با اجرای عملیات ثامن الائمه (ع) و عملیات طریق‏القدس، عراقی‏ها با نگرانی نسبت به روند جدید، تجزیه ایران را به پنج منطقه به بهانه‏ی حمایت از خلق عرب! و خلق بلوچ! مورد تأکید قرار دادند و نیز آمادگی خود را برای پشتیبانی از گروهک‏های سیاسی و اعطای پناهندگی به آن‏ها اعلام کردند.

به طور کلی می‏توان نتیجه گرفت که با پیروزی انقلاب اسلامی (5) بنای استراتژی امریکا که بر دو ستون ایران و عربستان بنا شده بود، فرو ریخت. (6). نتایج ناشی از پیدایش این وضعیت به همان میزان که برای امریکا و غرب زیان‏آور و برای کشورهای منطقه موجب نگرانی و وحشت بود، برای عراق فرصت مناسبی بود تا با تشدید خصومت علیه ایران و فراهم سازی زمینه لازم برای اقدام نظامی علیه آن و نابودی انقلاب اسلامی و سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی (7) ضمن تأمین منافع آمریکا و غرب و ارتجاع منطقه، مشکل ژئوپلتیک خود را از طریق توسعه سواحل دریایی در شمال خلیج فارس، حل کند. موفقیت عراق در این مرحله می‏توانست خلاء قدرت را در منطقه پر کرده و با توجه به تسلط بر ذخایر نفت منطقه

و موقعیت برتر نظامی، رهبری جهان غرب را به دست گیرد.(8) سردار محسن رضایی درباره مقاصد سیاسی عراق می‏گوید:

»عراق با همسو کردن منافع خود با امریکا، سعی در پر کردن خلاء قدرت در منطقه را داشت. در ضمن بعضی از منافعی را هم که به طور تاریخی در پی کسب آن بود، دنبال می‏کرد، مانند[تسلط بر]اروند رود، توسعه سواحل در خلیج فارس، سلطه دریایی بیشتر در شمال خلیج فارس و افزایش نقش سیاست‏گذاری در منطقه و این که از نظر سیاسی بتواند در سرنوشت کشورهای عربی نقش بیشتری داشته باشد.«(9).

می‏توان گفت، دولت عراق در اولویت نخست، در اندیشه اشغال بخشی از خوزستان به ویژه مناطق نفت خیر آن و نیز لغو قرار داد 1975 میلادی الجزایر بود. رهبران عراق می‏پنداشتند که با تجزیه استان خوزستان، براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی آسان خواهد شد. (10) بعدها، آیت الله خامنه‏ای در مراسم گشایش کنفرانس بین‏المللی تجاوز و دفاع که پس از پذیرش قطع نامه 598، در تهران برگزار شد، در این زمینه فرمودند:

»این جنگ علیه انقلاب ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران و از بین بردن انقلاب اسلامی سازمان‏دهی شد.«(11).

بنابر شواهد و قراین موجود، عراق در آغاز سال 1359 (یعنی 13 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) از آمادگی لازم برای حمله به ایران و تأمین مقاصد سیاسی خود، برخوردار بود، ولی برای این اقدام نیاز به موافقت امریکا داشت که تأمین نشده بود.

چنانچه در فروردین 1359 و پس از قطع رابطه امریکا با ایران،عراق آمادگی خود را برای تهاجم نظامی به ایران اعلام کرد لیکن عدم موافقت امریکا مانع از اجرای آن شد.(12).

در این روند اجرای عملیات هوایی امریکایی‏ها در صحرای طبس به قصد آزادی گروگان‏های سفارتخانه، عراقی‏ها را در خصوص تشدید خصومت امریکا بر ضد ایران و احتمال اقدام نظامی به نتیجه رساند. (13) در ادامه چنین وضعیتی شکست عناصر نفوذی

ضد انقلاب در ارتش – در کودتای نوژه در تیر ماه 1359 – (14) نیز انگیزه دیگری بود تا شمارش معکوس برای آغاز تهاجم عراق به ایران آغاز شود. گزارش نشریه فیگارو از ملاقات برژینسکی و صدام برای توضیح میزان همسویی امریکا و عراق و نقش امریکایی‏ها در حمایت، تشویق و ترغیب عراق برای تجاوز به ایران در این زمینه بسیار گویا است:

»جریان جنگ ایران و عراق در واقع از ژوئن گذشته (تیر 1359(، زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات نمود و قول داد که از صدام حسین کاملا حمایت نماید و این امر را تفهیم نمود که امریکا با آرزوی عراق در مورد شط العرب[اروند]و احتمالا برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفتی نخواهد کرد و بالاخره کلیه اقدامات، به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد. پیش‏بینی‏ها چنین بود که اگر بغداد پیروز بشود، ایران بی‏ثبات می‏شود و رژیم جمهوری اسلامی از میان می‏رود و یک دولت طرف‏دار غرب جای آن به قدرت می‏رسد و در صورتی که عراق با شکست مواجه گردد، امریکا می‏تواند خود را به عنوان حامی و مدافع ایران قلمداد نماید.«(15).


1) کلاوز ویتس (در گذشته به سال 1831 میلادی(، یکی از برجسته‏ترین متفکران عرصه علوم دفاعی – نظامی با تأکید به این مفهوم که جنگ ادامه سیاست است ولی با ابزار دیگر، تسلط ضروری هدف سیاسی در جنگ بر سایر اهداف را بیان کرد. بر همین اساس، بررسی، تجزیه و تحلیل اهداف و مقاصد سیاسی عراق در آغاز بحث با هدف روشن ساختن ماهیت و ابعاد تجاوز عراق علیه ایران انجام گرفته است.

2) وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، (دفتر حقوقی، بهمن 1361(، ص 78.

3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خونین شهر تا خرمشهر، نوشته محمد درودیان (تهران، خرداد 1373(، ص 23.

4) پیشین، ص 20، مصاحبه صدام حسین با خبرگزاری‏ها.

5) در نشریه بررسی استراتژیک چاپ لندن سال 81 – 1980 در مورد ریشه درگیری ایران و عراق آمده است: «آغازگر جنگ عراق بود، لیکن از لحاظ کلی‏تر ریشه‏های درگیری را باید در انقلاب ایران و ستیزه‏جویی بین‏المللی آن و آرزوهای دیرینه صدام برای رهبری منطقه جست‏وجو کرد.«خبرگزاری پارس، «گزارش‏های ویژه«، 22 / 6 / 1360(.

6) مایکل لدین و ویلیام لوئیس در کتاب خود نوشته‏اند؛ «سقوط شاه نشانه فروریختگی بنای استراتژی ما (امریکا) در خلیج فارس گردید، استراتژی که ما آن را بر قدرت اقتصادی و سیاسی عربستان سعودی و نیروهای سیاسی و نظامی ایران پایه‏ریزی کرده بودیم. با محو رکن ایران، دیگر این استراتژی نمی‏توانست ایفای نقش کند.«(هزیمت یا شکست رسوایی امریکا، ترجمه احمد سمیعی، نشر ناشر، 1362، ص 301(.

7) روزنامه ستاره سرخ چاپ مسکو در مورد تصور عراق از نتایج ناشی از شکست نظامی ایران می‏نویسد: «رهبران عراق که تهاجم را در سطح وسیعی آغاز نمودند، تصور می‏کردند با شکست نظامی، رژیم ایران نیز دوام نیافته، قطعه قطعه خواهد شد.«(بولتن سفارت جمهوری اسلامی ایران، مسکو، 8 / 8 / 1359(.

8) خبرگزاری پارس، «گزارش‏های ویژه«، 2 / 7 / 1359، به نقل از رادیو لندن، 1 / 7 / 1359.

9) پژوهشکده علوم دفاعی – استراتژیکی دانشگاه امام حسین (ع(، مجله «سیاست دفاعی«، شماره 15 و 16، سال چهارم، تابستان و پاییز 1375، ص 8.

10) خبرگزاری رویتر به نقل از دیپلمات‏های خارجی در تهران در مورد هدف عراق چنین گزارش داد: «هدف اعلام نشده عراق در جنگ، سقوط حکومت جمهوری اسلامی ایران و تصرف منطقه نفتی خوزستان بوده است.«.

11) دبیرخانه کنفرانس بین‏المللی تجاوز و دفاع، بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، جلد اول، 1368، ص 1.

12) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، خرمشهر در جنگ طولانی، نوشته مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی (تهران، 1375(، صص 100 – 87 و مأخذ 1، صص 20 – 19.

13) فارین افرز چاپ امریکا در مورد درک عراق از اقدام امریکا می‏نویسد: «… یکی کوشش گروه نجات گروگان‏های امریکایی برای خارج کردن گروگان‏ها از ایران بود. عراقی‏ها از این اقدام چنین برداشت کردن که امریکا بار دیگر به اقدام نظامی به مراتب بزرگتری علیه ایران دست خواهد زد.«(خبرگزاری پارس، «گزارش‏های ویژه«، نشریه شماره 294، 17 / 10 / 1359، رادیو امریکا، 16 / 10 / 1359(.

14) شهید فکوری بعدها در نامه‏ای به امام خمینی برای تشریح وضعیت خانواده‏های معدومان کودتا و ضرورت حل معضلات آن‏ها برای ادامه اسکان در منازل سازمانی، مطالبی را به این ترتیب نوشته است که نشان دهنده میزان حضور و پراکندگی عناصر ضد انقلابی در درون ارتش می‏باشد: «معدومین نیروی زمینی که اکثرا از افسران زرهی و توپخانه، لشکر گارد سابق، لشکر 92 زرهی اهواز، لشکر 16 قزوین و لشکر 64 پیاده ارومیه بودند، از تیپ نوهد و نیروی هوایی نیز در کودتا شرکت داشته‏اند.«(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 14، 12 / 11/ 1359، ص 34(.

15) روزنامه انقلاب اسلامی، 17 / 9 / 1359.