جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حمله به آثار و اموال فرهنگی

زمان مطالعه: 6 دقیقه

انگیزه‏ی واقعی حقوق بین‏الملل در حفاظت و حمایت اموال فرهنگی در جریان مخاصمات مسلحانه، بر این فکر مبتنی بوده است که آثار فرهنگی بخشی از دارایی مشترک بشریت است و در صورت لزوم باید با فنون متناسب نگهداری شوند. اهمیت مسئله برای علما و صاحب‏نظران، حتی پیش از جنگ جهانی دوم نیز روشن بوده است. (1).

پیش از سال 1945، تنها چند ماده از مقررات بین‏المللی به این امر اشاره می‏کرد، مانند ماده‏ی 27 مقررات 1907 که براساس آن، در صورت محاصره‏ی نظامی یا بمباران، باید تا حد امکان تمامی اقدامات ضروری برای مصون داشتن بناهای ویژه‏ی امور مذهبی، هنری، علمی و خیریه و نیز بناهای تاریخی به عمل آید و بدین منظور، مکان‏های مزبور باید قبلا با نشانه‏های نمایان ویژه

تعیین شوند. برای نخستین بار، کنوانسیون لاهه مورخ 14 مه 1954 حفاظت از آثار و میراث فرهنگی را در صورت بروز جنگ مطرح و تنظیم کرد. براساس این کنوانسیون، حفاظت موارد زیر را شامل می‏شود:

»اموال فرهنگی (بناها و نواحی‏ای که از نظر باستان‏شناسی اهمیت دارد، آثار هنری، مجموعه‏های علمی، آرشیو) و ساختمان‏ها یا مکان‏هایی که این اموال در آنها نگهداری می‏شوند (موزه، کتابخانه، مخزن و مأمن) و محله‏های تاریخی بعضی از شهرها… حفاظت نیز نگهداری و حفظ حرمت اموال فرهنگی را شامل می‏شود و دشمن باید از هر گونه اعمال خصمانه، سرقت، غارت یا برداشت متقلبانه از آنها خودداری کند.» (2).

همچنین بنابر توافق‏هایی که میان اعضای یونسکو (سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد) صورت گرفته است، مهم‏ترین آثار باستانی و تاریخی هر کشور جزء میراث فرهنگی بشریت محسوب می‏شود. کنوانسیون لاهه تمامی کشورها را ملزم می‏کند که در زمان جنگ، از آثار و اموال فرهنگی حفاظت به عمل آورند. رژیم عراق در این زمینه نیز مانند دیگر موارد، مقررات و کنوانسیون‏های بین‏المللی را نادیده گرفت و از همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران از جمله قلعه و موزه‏ی شوش، بقعه‏ی دانیال نبی (ع(، آثار سنگی شهر آپادانا در شوش، موزه‏های هفت تپه و آبادان، قلعه‏ی سلاسل و پل باستانی شوشتر را زیر آتش توپخانه و بمباران هوایی خود قرار داد.

همچنین، مسجد ملاعلی شاه دزفول، یکی از مسجدهای قدیمی شهر دزفول، بر اثر حملات مکرر موشکی عراق به شهر دزفول صددرصد ویران و تخریب شد. مسجد جامع دزفول نیز به دلیل آنکه در شیوه‏ی معماری آن به شرایط منطقه‏ای اقلیمی و آب و هوایی گرم و سوزان خوزستان توجه شده است و پایه‏ها و ستون‏های سنگی شبستان قدیمی آن نیز همانند مسجدهای نخستین اسلام طراحی شده است، یکی از مسجدهای جالب و مهم قرن اول هجری و از آثار مهم معماری قدیم به شمار می‏رود؛ بخش‏های شمالی و شمال شرقی این مسجد و بافت تاریخی آن نیز در حملات نظامی عراق به دزفول ویران شد. (3).

شهر دزفول از نظر کثرت آثار تاریخی و بقاع و آرامگاه‏های اسلامی شاید در ایران کم‏نظیر و همچون گوهر تابناکی است. دزفول نمونه‏ی استثنایی و ارزشمندی از شهرهای دوره‏ی اسلامی ایران و یکی از مراکز عمده‏ی فرهنگی اجتماعی خوزستان است که در جریان جنگ تحمیلی، بارها هدف حمله‏ی موشک‏های زمین به زمین عراق قرار گرفت و صدمات جبران‏ناپذیری به آن وارد شد.

شهر تاریخی شوشتر نیز چندین بار، هدف حملات هوایی دشمن قرار گرفت که بر اثر آن، بناهای بسیاری از جمله قلعه‏ی سلاسل خسارت‏های فراوانی دید. مجموعه‏ی بزرگ قلعه‏های سلاسل شوشتر با تأسیسات نظامی، زیرزمین و سردابه‏های خود با شرایط زندگی تابستانی خوزستان متناسب است. با توجه به سبک معماری و شواهد معماری، در انتساب این مجموعه به پیش از اسلام تردیدی نیست؛ زیرا متون و منابع جغرافیایی از تصرف این دژ به دست سپاهیان اسلام خبر داده‏اند. احتمالا، شهرت این قلعه به سلاسل از این امر ناشی می‏شود که در سال 365 هجری قمری حاکم شوشتر این دژ را پس از ویرانی، مجددا بازسازی کرد. پس از آن، در دوره‏های دیگر، نیز بازسازی شد و آنچه از آثار آن باقی مانده بود، با بمباران هوایی عراق نابود گردید.

شهر شوش و آثار و اموال فرهنگی آن هم بارها، هدف اصابت توپخانه و حمله‏های هوایی دشمن قرار گرفت که آخرین بقایای کاخ و کوشک عهد ساسانی موسوم به ایوان کرخه بر اثر این حمله‏های وحشیانه به تلی از خاک تبدیل شد. (4).

در حالی رژیم عراق حمله‏های توپخانه‏ای، هوایی و موشکی ویرانگر خود را به شهرهای ایران گسترش داد که در بسیاری از آنها اموال فرهنگی گرانبها قرار داشت. این حمله‏ها در حالی انجام شد که ضرورت نظامی‏ای وجود نداشت. در بند 1 ماده‏ی 4 قرارداد 1954، درباره احترام به اموال فرهنگی آمده است که طرف‏های قرارداد ملزم‏اند در صورتی که اموال فرهنگی در سرزمین آنها قرار گرفته باشد یا در سرزمین طرف دیگر، باید در حفظ و نگهداری آنها کوشش کنند؛ بدین نحو که از این اموال استفاده نکنند و به هنگام جنگ مسلحانه، آن را در معرض تضییع و تفریط قرار ندهند و از تخریب آنها خودداری کنند.

همچنین هر چند قرارداد مربوط به حمایت از میراث جهانی، فرهنگی و طبیعی، که کنفرانس عمومی یونسکو تدوین کرده (5)، مستقیما برای حمایت از اموال فرهنگی در زمان جنگ تدوین نشده، اما این حمایت در آن در نظر گرفته شده است. طبق تبصره 3 ماده‏ی 6 این قرارداد:

»هر یک از دولت‏های عضو قرارداد متعهد می‏شوند، هیچ گونه اقدامی انجام ندهند که مستقیم یا غیرمستقیم به میراث فرهنگی و طبیعی در نظر گرفته شده در مواد 1 و 2 قرارداد که در سرزمین دولت دیگر عضو این قرارداد قرار گرفته است، خسارت وارد آورد.» (6).

در ماده‏ی 6 قرارداد 1954 لاهه آمده است: «طبق مقررات ماده‏ی 16 اموال فرهنگی را می‏توان به نشانه‏های ویژه مجهز کرد تا تشخیص آنها آسان شود.«

اما برای رژیمی که تمامی تلاش خود را بر آزار مردم به منظور تخلیه‏ی شهرها معطوف کرد، آمبولانس‏ها و بیمارستان‏ها را هدف حمله قرار داد، مراکز تجمع مردم در مسجدها و تکیه‏ها و نماز جمعه را بمباران کرد، مناطق مسکونی شهرها را هدف حمله‏ی موشکی کور قرار داد. آیا علامت‏گذاری و مشخص کردن اموال فرهنگی جز تسهیل برای نابودی آن اموال فایده‏ی دیگری دارد؟

هیئت اعزامی یونسکو که به درخواست ایران و برای بازدید از خسارات وارد شده بر میراث فرهنگی به ایران سفر کرده بود، با مشاهده‏ی همین شواهد در استان‏های درگیر جنگ تصدیق کرد که لازم است در مورد توانایی‏های اجرایی کمیسیون (یونسکو) بحث و بررسی جدی‏تری صورت گیرد. (7).

در ماده‏ی 8 قرارداد 1954 لاهه چنین مقرر شده است:

»اموال فرهنگی غیرمنقول را که اهمیت زیادی دارند، می‏توان تحت حمایت ویژه قرار داد، مشروط بر آنکه:

الف) با مراکز صنعتی یا با هر هدف نظامی مهم که نقطه‏ی حساس باشد،

مانند فرودگاه، ایستگاه رادیویی، مؤسساتی که برای دفاع ملی کار می‏کنند، بندر، ایستگاه نسبتا مهم راه‏آهن یا راه‏های ارتباطی مهم به حد کافی فاصله داشته باشد.

ب) مورد استفاده نظامی قرار نگیرد.» (8).

مسجد جامع عتیق اصفهان با گنبد بزرگ و مرتفعی که پایه‏گذاری آن به نیمه‏ی قرن دوم هجری برمی‏گردد، یکی از بارزترین بناهای سطح شهر اصفهان و کاملا قابل شناسایی است و هیچ یک از شرایط یاد شده بر آن مترتب نبود، شلیک راکت هواپیما – دو بار در یک روز – بر این بنا چه معنایی داشت؟ البته شهرهای تاریخی اصفهان، کرمانشاه، همدان و ارومیه بارها، هدف حمله‏های هوایی دشمن قرار گرفتند و به بخش‏های زیادی از آثار تاریخی آنها خسارت وارد شد. در جریان نخستین تجاوز دشمن به سرزمین ایران اسلامی، بازار شهر کرمانشاه، تکیه‏ی معاون الملک که دارای نقاشی‏هایی از وقایع مذهبی روی کاشی است و نفاست و ارزش فرهنگی فوق‏العاده‏ای دارد، تکیه‏ی بیگلربیگی، تپه‏ی هگمتانه در شهر همدان و بازار شهر ارومیه، هدف حمله قرار گرفتند و آسیب‏هایی جدی به آنها وارد شد. (8).

تمام این اعمال تجاوزکارانه برخلاف موازین و مقررات پروتکل نخست 1977 صورت گرفت. طبق ماده‏ی 53 این پروتکل: «در مقررات قرارداد 1954 لاهه طی مخاصمات جنگی این اقدامات ممنوع است:

الف) هر نوع عمل خصومت‏آمیز علیه بناهای تاریخی، آثار هنری یا مکان‏های فرهنگی که میراث فرهنگی و ذهنی ملت‏هاست.

ب) استفاده از مکان‏های فرهنگی، مدارس، دانشگاه‏ها، عبادتگاه‏ها، مسجدها و… به منظور انجام اقدامات نظامی علیه دشمن ممنوع است. به عبارت دیگر، این مکان‏ها نباید به عنوان سنگر، انبار مهمات و… مورد استفاده قرار گیرند.

ج) اموال را موضوع تلافی و جبران قرار دادن.«

اما این قوانین (قرارداد 1954 لاهه) در طول هشت سال جنگ و حملات نظامی عراق به کشور ایران هیچ کارآیی نداشت. براساس مواد فصل نخست

مقررات اجرایی همین کنوانسیون و پیرو درخواست ایران، سازمان یونسکو تعیین کمیسر کل اموال فرهنگی را پیشنهاد و فرد مورد نظر خود را از میان فهرست بین‏المللی نام شخصیت‏ها انتخاب کرد، اما طرف مقابل نسبت به این کنوانسیون پای‏بند نبود و به حمله‏های خود به شهرهای ایران ادامه داد که طبعا، اموال فرهنگی نیز از این حمله‏ها در امان نماندند و خسارت‏های فراوانی را متحمل شدند. آنچه برای رژیم عراق اعتبار نداشت، مقررات بین‏المللی بود، حتی کنوانسیون‏هایی که این رژیم از اعضای آن به شمار می‏رفت.


1) مأخذ 57، ص 148، به نقل از دو ویشر، حفاظت بین‏المللی از اشیاء هنری و بناهای تاریخی، نشریه‏ی حقوق بین‏المللی و تطبیقی، 1953.

2) مأخذ 57، ص 149.

3) سید احمد موسوی، میراث فرهنگی و جنگ تحمیلی: سازمان میراث فرهنگی، 1377، ص 33.

4) همان، ص 55.

5) قرارداد مزبور از 17 / 12 / 1975 تا 6 / 9 / 1983 اعتبار یافت و تاکنون 77 دولت به آن پیوسته‏اند.

6) در مواد 1 و 2 قرارداد، اموال فرهنگی و طبیعی مشخص شده است.

7) دبیرخانه کنفرانس بین‏المللی تجاوز و دفاع، بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع، جلد 2 «مقاله‏ی جنگ تحمیلی و میراث فرهنگی» نوشته‏ی مهدی حجت، تهران: 1368، ص 373.

8) همان، ص 377.