جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رفتار عراق با اهداف غیر نظامی، مکان‏ها و اموال عمومی و خصوصی

زمان مطالعه: 7 دقیقه

به غارت بردن اموال عمومی و خصوصی و سپس تخریب مکان‏های عمومی و منطقه‏های مسکونی با وسائل و ابزار مکانیکی و مواد منفجره از دیگر موارد نقض قوانین انسانی و بین‏المللی، به ویژه کنوانسیون 1949 ژنو (قرارداد چهارم) بود که رژیم عراق در جریان جنگ تحمیلی انجام داد. این رژیم به غیر از به کارگیری آتش توپخانه و حمله‏های هوایی و موشکی به شهرهای بی‏دفاع ایران، غالب شهرها و روستاهایی را که در آغاز جنگ تحمیلی به تصرف خود درآورده بود، با خاک یکسان کرد، به طوری که در پاره‏ای از موارد، حتی هیچ گونه اثری از حیات گیاهان و جانوران نیز باقی نگذاشت. به همین دلیل، هنگامی که رزمندگان اسلام پس از ماه‏ها مبارزه، این مناطق را از وجود نظامیان عراق پاک‏سازی کردند، هیچ گونه اثری از 1300 روستای خوزستان ندیدند و از شهرهایی مانند آبادان، خرمشهر، قصرشیرین، دهلران، هویزه، موسیان، گیلان غرب، بستان، مهران، شوش، سوسنگرد و… سایه‏ای بیش باقی نمانده بود. (1).

قسمت‏هایی از گزارش هیئت بازدید کننده‏ی سازمان ملل متحد از برخی شهرهای مزبور و مشاهدات خبرنگاران خارجی از خرمشهر، گوشه‏ای از این روش غیرانسانی را بیان می‏کند:

»… در شهر موسیان، که در منطقه‏ی صاف و همواری قرار گرفته، هیئت اعزامی قسمت اعظم شهر را که با خاک یکسان شده بود، مشاهده کرد. برخی از ساختمان‏هایی که در قسمتی از شهر باقی مانده‏اند، آسیب‏های زیادی دیده که غیرقابل ترمیم‏اند. یکی از منازلی که هیئت مزبور از آن دیدن کرد، با مواد انفجاری ویران شده است. در مناطقی که به کلی از بین رفته‏اند، میزان خرابی به حدی است که مواد انفجاری با اثر زیاد یا دیگر وسایل و تجهیزات مهندسی می‏تواند این گونه ویرانی را پدید آورده باشند.

در قصرشیرین نیز افزون بر خرابی و ویرانی شهر در نتیجه‏ی بمباران و آتش مستقیم، وسایل دیگری، مانند مواد انفجاری شدید و وسایل مهندسی به کار برده شده است….

هیئت اعزامی، شهر هویزه را که با خاک یکسان شده بود، مشاهده کرد، در این شهر، تنها دو ساختمان باقی مانده است.» (2).

تخریب و انهدام مکان‏های دولتی و خصوصی به دست قوای عراقی، نقض ماده‏ی 55 مقررات سال 1907 لاهه است که مقرر می‏کند: «اشغال کننده باید حرمت بناهای عمومی یا بناهایی را که به مصارف عمومی می‏رسد، نگه دارد.«

همچنین در بند 2 ماده‏ی 54 این مقررات درباره حفاظت از اموال ضروری برای ادامه‏ی حیات جمعیت غیرنظامی، آمده است:

»حمله کردن، تخریب، بردن و برداشتن یا از حیز انتفاع انداختن اموال ضروری برای ادامه‏ی حیات جمعیت غیرنظامی و… ممنوع است.«

افزون بر این، پروتکل نخست 1977 منضم به کنوانسیون‏های ژنو مقرر می‏کند: «نه تنها اشخاص و اموال غیرنظامی نباید هدف واقع شوند، بلکه در شناسایی و حمله به اهداف نظامی، باید برای خودداری از تلفات و خسارات غیرنظامی که به تبع این حملات ایجاد می‏شوند و نیز برای کاهش آنها به کمترین حد، تمامی موارد احتیاطی در نظر گرفته شوند.«

خبرگزاری فرانسه و رویتر اقدامات خلاف مقررات رژیم عراق را چنین گزارش دادند:

»هنگامی که عراقی‏ها پس از هفته‏ها مبارزه شهر خرمشهر را به تصرف درآوردند، برای جلوگیری از نفوذ نیروهای ایرانی به این شهر از هیچ اقدامی فروگذار نکرده‏اند… بلدوزرها طی[به موازات]رود کارون، سه سنگر دالانی به طول 5 / 3 کیلومتر و به عرض 500 متر در میان میدان‏های مین احداث کرده و فضاهای باز را نیز با میله‏های آهنی پوشانده‏اند. تا از فرود چتربازها جلوگیری کنند.» (1).

»… تمامی نواحی مسکونی خرمشهر به وسیله بلدوزرها، با خاک یکسان شده و در این زمین‏ها، تعداد زیادی میله‏ی آهنی برای جلوگیری از فرود چتربازان ایرانی نصب شده است… عراقی‏ها پس از عقب‏نشینی، راه‏آهن را منفجر و در نزدیکی سوسنگرد تمامی دهکده‏ها و شهر را با خاک یکسان کرده‏اند.» (3).

اینها تنها گوشه‏ای از عملکرد ارتش عراق در تخریب مکان‏های عمومی و خصوصی است که مأموران اعزامی سازمان ملل متحد بر آن صحه گذاشته‏اند و همچنین رسانه‏های خبری غرب به رغم سانسور خبری و گزارش‏های یک طرفه

و جانبدارانه از رژیم عراق، گاهی به گزارش پاره‏ای از حقایق در این زمینه می‏پرداختند و به صراحت اعلام می‏کردند که ارتش عراق به تخریب مناطق مسکونی اقدام کرده است که پیش از این، به دو نمونه از آن اشاره شد.

آنچه در زیر می‏آید مشاهدات عینی دو تن از اسیران عراقی است که در اسناد سری ارتش عراق درج شده است. این اسناد پس از آزادی خرمشهر، به دست نیروهای رزمنده ایرانی افتاد. گفتنی است که این مشاهدات با گزارش‏های خبرنگاران خارجی کاملا مطابقت دارد.

سرباز احتیاط جمعی یکی از واحدهای لشکر دهم ارتش عراق می‏گوید:

»فرمانده این لشکر، سرهنگ هشام الفخری بود. (وی در سال‏های بعد به درجه ژنرالی رسید و فرمانده سپاه چهارم ارتش عراق شد.) در نخستین روزهای جنگ، که روستاهای بی‏دفاع مرزی ایران یکی پس از دیگری به تسخیر ارتش عراق درمی‏آمد و بسیاری از ساکنان روستاها در دشت و بیابان آواره می‏شدند، هشام الفخری دستور ویرانی روستاها را یکی پس از دیگری صادر می‏کرد. من در قریه‏ی شیخ حسن بودم که این سرهنگ دستور داد بلدوزرها تمام این قریه را با خاک یکسان کنند.» (4).

اسیر عراقی دیگری بیان می‏کند:

»وقتی صدام حسین دستور داد قصرشیرین را ویران کنند، من در آنجا بودم. افراد نظامی ما هر چه توانستند از قصرشیرین به تاراج بردند. آنها حتی تیرهای برق را برای سقف سنگر و مصارف دیگر بردند و گردان تخریب لشکر 7، قصرشیرین را ویران کرد.» (5).

ارتش عراق همچنین در اقدامی هماهنگ و حساب شده، تمام تأسیسات برق، به ویژه دکل‏ها را در مناطق آبادان و خرمشهر منهدم کرد. (6) اسناد سری ارتش عراق در خرمشهر مبنی بر تخریب تأسیسات مؤید این ادعاست:

پاسخ گروهان ششم مهندسی صحرایی جمعی گردان 3 مهندسی از تیپ هشتم زرهی ارتش عراق مبنی بر انهدام دکل‏های برق در مناطق تعیین شده (7) و انهدام دیگر تأسیسات مانند راه‏آهن، پل‏ها، کارخانه‏ها و تخریب و انهدام لوله‏های نفت از دیگر اقدامات ارتش عراق در مناطق اشغالی محسوب می‏شد. نامه‏ی تیپ 26 زرهی ارتش عراق مبنی بر انهدام لوله‏های نفت، تنها نمونه‏ای از اقدامات رژیم عراق بود. (8).

این اقدامات نقض مقررات ماده‏ی 53 قرارداد چهارم ژنو بود؛ زیرا طبق این ماده:

»انهدام اموال منقول یا غیرمنقولی که انفرادا یا اشتراکا به اشخاص یا دولت یا شرکت‏های عمومی یا سازمان‏های اجتماعی یا تعاونی تعلق دارد، از سوی دولت اشغال کننده ممنوع است، مگر در مواردی که انهدام آنها به دلیل عملیات جنگی ضرورت حتمی دارد.«

ارتش عراق در همان روزهای نخست جنگ، که طرف فاتح و پیروز قلمداد می‏شد، هیچ گونه ضرورت نظامی را در نظر نمی‏گرفت، روستاها و شهرهای اشغالی را تخریب و بدین ترتیب مقررات و قوانین بین‏المللی، به ویژه کنوانسیون چهارم 1949 ژنو و پروتکل الحاقی نخست 1977 منضم به کنوانسیون‏های 1949 ژنو را نقض کرد.

پس از هجوم وحشیانه‏ی نیروهای ارتش متجاوز عراق به مناطق مرزی ایران و اشغال ده‏ها شهر و روستای کشورمان، رژیم عراق با تشکیل ستادهایی به نام «ستاد غنائم» در شهرهای اشغالی، به غارت اموال مردم اقدام کرد؛ موضوعی که جز نقض مقررات بین‏المللی مفهوم دیگری نداشت.

مواد 333 و 53 قرارداد چهارم ژنو به صراحت، غارت اموال منقول و غیرمنقول را که انفرادا یا اشتراکا به اشخاص یا دولت یا شرکت‏های عمومی یا سازمان‏های اجتماعی یا تعاونی متعلق است، به دست دولت اشغال کننده ممنوع کرده است.

همچنین، اصل الزام دولت اشغال کننده به حفظ حرمت اموال نیز در ماده‏ی 46 مقررات سال 1907 لاهه با صراحت عنوان شده است. محاکم داخلی کشورهایی که معاهده‏ی چهارم سال 1907 لاهه را که مقررات اخیر به آن منضم می‏باشد، تصویب نکرده‏اند، نیز بر این اعتقادند که مفاد آن از جمله قواعد عرفی است که هر کشور متخاصمی باید آن را رعایت کند. (9).

از ماده‏ی 46 مقررات سال 1907 لاهه چند نتیجه به دست می‏آید:

1) ضبط هر نوع اموال خصوصی، نقض مقررات لاهه و در حکم سرقت محسوب می‏شود. براساس توافق بیشتر کشورها در رویه‏ی قضایی، با نقض

مقررات لاهه، شیئی که در سرزمین اشغالی اخذ و ضبط می‏شود، از نظر حقوق داخلی کشور متضرر، شیئی مسروقه محسوب می‏شود.

2) غارت به معنی تصاحب شخصی اموال خصوصی دیگران، براساس ماده‏ی 47 مقررات لاهه ممنوع شده است. (10).

اسنادی که پس از فتح خرمشهر در مقرهای ارتش عراق باقی مانده بود و به دست رزمندگان ایران افتاد، بیانگر نقض قوانین و مقررات حقوقی بین‏الملل بشردوستانه به دست قوای ارتش عراق در جنگ بود. (11).

بی‏گمان، بخش اعظم آنچه در خرمشهر به تاراج رفت، همه از اموال مردم بی‏دفاع و مظلوم خرمشهر بود؛ مردمی که دشمن متجاوز به آنها فرصت نداد، حتی مواد اولیه‏ی مورد نیاز خود را از شهر خارج کنند. (12).

درباره غارت اموال خصوصی، قاعده‏ی بنیادین این است که دولت اشغالگر به مالکیت خصوصی در سرزمین‏های اشغالی احترام بگذارد. (13) این در حالی است که نیروهای اشغالگر عراق پس از تصرف شهرها و روستاهای مرزی، اموال عمومی و خصوصی را غارت کردند؛ اقدامی که نقض صریح ماده‏ی 53 قرارداد چهارم ژنو بود. طبق ماده‏ی 53، اموال خصوصی افراد مصون از تعرض است، مگر آنکه ضبط و تصرف آنها برای پیشبرد و عملیات جنگی لازم باشد یا ضرورت اجتناب‏ناپذیر نظامی این عمل را مجاز کند.

در همین باره یک اسیر عراقی گفت:

»افراد ما هر چه در بندر خرمشهر بود، به سرقت بردند؛ در این بندر گندم، شکر، قند، سیمان، تیرآهن، قالی، الوار، لوازم برقی و اتومبیل‏های فراوانی به غارت رفت. البته، دستور تاراج این شهر از طرف مقامات بزرگ حزب بعث صادر شده بود. خانه‏های خرمشهر هم مانند دیگر مراکز غارت شد.» (14) اسنادی که در مقرهای ارتش عراق پس از فتح خرمشهر به دست آمد، صحت گفته‏های این اسیر عراقی را تأیید می‏کند. (15).

در خرمشهر، فرماندهی ستاد غنائم بر عهده‏ی سرتیپ ایاد شعبان بود. افراد این ستاد با همکاری شهرداری بصره توانستند در مدت سه ماه، تمام

مغازه‏های خرمشهر را تخلیه کنند و لوازم گران‏قیمت خانه‏های این شهر را به غارت ببرند؛ غنائمی که بیشتر آنها در اختیار دولت صدام حسین قرار گرفت. (14).

البته افزون بر خرمشهر، دولت عراق اموال خصوصی و دولتی شهرهای قصرشیرین، نفت‏شهر، مهران، دهلران، هویزه، بستان، سوسنگرد و… را بلافاصله پس از اشغال به تاراج برد. این در حالی بود که غارت اموال عمومی و دولتی و سازمان‏ها… هیچ گونه ضرورتی برای پیشبرد عملیات جنگی نداشت، حتی در صورتی که برای رفع نیازهای مستقیم جنگی به تصرف این اموال نیاز بود، باید دولت اشغالگر به پرداخت غرامت به صاحبان اموال اقدام می‏کرد. خودداری از این امر زمینه‏ی مسئولیت مستقیم دولت اشغالگر را فراهم می‏کند. قطعا با توجه به شواهد، اصل ضرورت وجود نداشته است؛ بنابراین، اموال به غارت رفته در حکم سرقت و چپاول و ممنوع بود. (16).

دولت اشغال کننده افزون بر اینکه باید به حق حیات و آزادی اهالی سرزمین‏های اشغال شده احترام می‏گذاشت، به مراقبت از اموال عمومی دولت اشغال شده و اموال خصوصی افراد نیز موظف بود. رژیم عراق، نه تنها هیچ گونه مراقبتی از اموال دولتی و خصوصی به عمل نیاورد، بلکه طی برنامه‏ریزی حساب شده‏ای یا به کارگیری عوامل دولتی و نظامیان خود به غارت اموال عمومی و خصوصی مناطق اشغالی نیز پرداخت.

قطعا این عمل برای رژیم عراق مسئولیت بین‏المللی دارد.این اصول با صراحت از طرف دادگاه داوری آلمان و پرتغال در رأی مورخ 30 ژوئن 1930 در قضیه‏ی ادعاهای پرتغال علیه آلمان بیان شده است. طبق این رأی، دولت اشغال کننده در خصوص اعمالی که برخلاف حقوق بین‏الملل انجام می‏دهد و آنها را به دستور مقامات نظامی یا کشوری یا اجازه‏ی آنها در سرزمین اشغالی اعمال می‏کند، مسئولیت خواهد داشت.


1) مأخذ 26، ص 15.

2) آرشیو اسناد جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، گزارش گروه اعزامی دبیر کل سازمان ملل از مناطق تخریب شده، 31 اردیبهشت تا 5 خرداد 1362.

3) مأخذ 26، ص 16.

4) مأخذ 10، ص 33.

5) مأخذ 10، ص 144.

6) مأخذ 9، ص 253.

7) مأخذ 9، ص 254.

8) برای اطلاع بیشتر به کتاب خرمشهر در اسناد ارتش عراق صفحات 235 و 263 مراجعه شود.

9) شارل روسو، حقوق مخاصمات مسلحانه، جلد 1، ترجمه‏ی سید علی هنجنی، تهران: دفتر خدمات حقوقی بین‏المللی، 1369، ص 183 و 184.

10) همان، ص 184.

11) مأخذ 9، ص 208.

12) مأخذ 9، ص 205.

13) مأخذ 57، ص 183 و 184.

14) مأخذ 6.

15) مأخذ 8، ص 175.

16) مأخذ 57، ص 184.