روسیه، در حال حاضر کشوری است که ایران او را دوست خود میداند. اگر روابط مسکو با غرب بحرانی شود و روابط ایران با غرب نیز بهبود پیدا نکند، ممکن است زمینه برای روابط گستردهتر نظامی بین دو کشور فراهم شود. اختلافات ایران و روسیه در مورد تقسیم دریای خزر باعث تضعیف رویکردهای یکسان دو کشور، نسبت به ترکیه و (ناتو(، طالبان و تاجیکستان نشده است. ایران در مورد رفتار روسیه در چچن از خود خویشتنداری نشان داده است و روسیه در مورد نقش خود در عرضه فن آوری هستهای و غیره به ایران، در پی اثبات رفتار قانونی خود برآمده است. ایران که دیگر دارای هیچ گونه مرز زمینی با روسیه نیست، مسألهی ارضی مهمی با این کشور ندارد. مسائل امنیتی تهران در شمال، حول منازعاتی دور میزند که ممکن است منجر به ورود سیل پناهندگان (آذربایجان / ارمنستان) شود و یا جنگهای داخلی که ممکن است گسترش پیدا کنند (تاجیکستان) و یا امکان
برخورد میان دولتها بر منابع یا زمین (آسیای مرکزی(، وجود داشته باشد.
به طور کلی، سیاست ایران در این منطقه محافظه کارانه است و این کشور از مرزهای کنونی و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات حمایت میکند. هیچ گونه تهدید مهم امنیتی در چشم انداز آینده در این منطقه برای ایران متصور نیست.
دشوار است اگر نگوییم که به استثنای تهدید عراق، ایران هیچ مشکل امنیتی فوری یا جدی دیگری ندارد. افزون بر این، با توجه به جریانات داخلی در ایران، تمایل این کشور برای این که خطر افزایش نفوذ یا حمایت از عناصر خارجی را بر مبنای ایدئولوژیک بپذیرد، در حال کاهش است. بحث درباره نیاز ایران به سلاحهای هستهای، به نظر میرسد که از مسیر صحیح خارج شده است و این نگرش بازمانده از دورانی است که حکومت ایران خود را در محاصره دشمنان احساس میکرد و این تصور را داشت که همگان این کشور را خطا کار میدانند و درک درستی از آن ندارند و ایران، به هیچ نحو قادر به انتقال پیام خود به دیگران نیست. اینک هیچ یک از این شرایط وجود ندارد.
دسترسی به سلاحهای متعارف همچنان برای ایران دشوار است. این مشکل را میتوان با انجام اصلاحات اقتصادی و بهبود روابط با همسایگان و اروپا بر طرف کرد. ملاحظات دفاعی، چنین حکم میکنند که نیروهای متعارف، به ویژه از نظر تحرک و انجام عملیات مشترک، همچنان بهبود یابند. به دلیل مخارج مربوط به اجرای برنامه سلاحهای هستهای، تواناییهای مهم برای حفظ امنیت هنوز هم کافی نیستند. در عین حال، برنامه سلاحهای هستهای ممکن است ایران را از توجه به حرفهگرایی نظامی – که هنوز فاقد آن است – دور کند. این امر همچنین ممکن است مشکلاتی از نظر کنترل به وجود آورد و مسائلی را در رابطه با دکترین، مطرح سازد که ارتش تاکنون نشانه اندکی از درک آنها به دست آورده است. در پیش گرفتن برنامه سلاحهای هستهای، همراه با ایجاد توانایی متعارف کار آسانی نیست. هر نوع گرایش
برای جایگزینی نیروی هستهای به جای نیروهای متعارف بسیار خطرناک خواهد بود. در این رابطه پرسشی که مطرح میشود این است که توانایی شامل چه چیزی است: داشتن یک، سه یا دهها سلاح هستهای؟ چگونه توانایی ملی را میتوان بدون یک برنامه گسترده و در چارچوب پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای ایجاد کرد؟ هزینههای خروج از این پیمان که ناشی از واکنش کشورهای اروپایی و دیگران است، چه خواهد بود؟ همچنین، رهبران ایران باید از خود بپرسند که آیا در صورت دستیابی به سلاحهای هستهای، دیگر کشورها دست به اقدامی مشابه نخواهند زد و » تأثیر خالص » چنین واکنشهای زنجیرهای، بر امنیت ایران چه میتواند باشد؟
استدلالهایی که ایران برای کسب توانایی سلاحهای هستهای مطرح میکند، به مقابله با تهدید عراق و رفتارهای غیر قابل پیشبینی این کشور مربوط میشود. البته این نگرانی بجا میباشد. این استدلالها عبارتند از: درخواست برای ادامه تلاشها جهت کنترل برنامههای هستهای عراق، اتخاذ راهکاری تسلیحاتی که در چارچوب پیمان باشد، بهرهگیری از قدرتهای بزرگ برای کسب تضمینهای امنیتی، و تلاش برای یافتن راههایی به منظور محترم شمردن منافع دولت آینده عراق. (1).
1) خطرات در پیش گرفتن راهکاری که تنها اندکی با توانایی کامل هستهای فاصله داشته باشد در این است که در صورت عبور از آستانه، تنها به یک حرکت کوچک نیاز خواهد بود و این امر ممکن است تصمیم گیری را در قید و بند فشارهای داخلی و سیاست داخلی و نه الزامات استراتژیک قرار دهد.