روابط ایران با ترکیه، گرچه در زمان شاه صمیمانه بود اما هرگز گرم نبود. در زمان حکومت جمهوری اسلامی نیز این روابط به سردی میگرایید اما هیچ گاه خیلی بحرانی نشد. یکی از دلایل این امر آن بود که ترکیه تصمیم گرفته است در برابر تحریکات ایران از خود خویشتنداری نشان دهد. دلیل دیگر این است که دو کشور، هیچگونه درگیری مهمی چه در زمین و چه در سایر موارد با یکدیگر ندارند. ایران نسبت به عضویت ترکیه در ناتو، بی اعتماد است ولی چون در هر دو کشور در رابطه با عراق منافع مشترکی دارند این بی اعتمادی تعدیل شده است. رقابت بحث برانگیز دو
کشور در شمال، اغلب مسکوت مانده است و حالت غیر مستقیم دارد. بی اعتمادی مشترک دو کشور در گذشته، نسبت به شوروی پس از پایان جنگ سرد تداوم پیدا نکرد. اینک ایران، روسیه را یک متحد نظامی احتمالی میداند؛ گرچه تاکنون به نتیجه قطعی نرسیده است و این اتحاد را به طور صریح علیه ترکیه تلقی نمیکند. واقعیت این است که ایران بر ترکیه که احتمالا مهمترین همسایه این کشور است تمرکز کافی نکرده است (یک خلاء عمده در سیاست خارجی ایران عبارت است از نبود اطلاعات یا عدم مطالعه و شناخت از اتحادیهی اروپا (EU) و پویشهای آن است. در آیندهای نه چندان دور، ایران ممکن است خود را هم مرز با EU بیابد(. اگر رابطهی ایران با ترکیه، رقابتی مسکوت و بدون هیچ گونه درگیری عمده باشد، در چه زمینههایی ممکن است این رابطه بحرانی شود؟
– فعالیت خرابکارانهای ایران در ترکیه: (1) بعید است که این جریان بیش از پیش گسترش یابد و احتمالا زمان این گونه فعالیتها سپری شده است. تنها موردی که به طور استثنا میتوان به آن اشاره کرد، این ادعاست که ایران از PKK حمایت میکند. (در ذیل توضیحات بیشتری ارائه میگردد(.
– حمایت ترکیه از آذربایجان، در رابطه با الحاق این بخش از ایران به آن کشور: این موضوع تا حدودی در زمان ریاست جمهوری ایلچی بی، در اوایل دههی 1990 اتفاق افتاد. حساسیت ایران نسبت به این مسأله، با توجه به عملکرد اقتصادی ثبات اجتماعی این کشور متغیر است.
– صفبندی ایران و سوریه در برابر ترکیه و اسراییل: از یک سو همکاری نظامی ترکیه با اسراییل و روابط ایران با سوریه از سوی دیگر، این نظر را تقویت میکند که دو اتحاد منطقهای وجود دارد که ممکن است سرانجام بر سر فلسطین، منابع آب و
یا شمال با یکدیگر برخورد کنند. در این راستا، محور اسراییل – ترکیه – آذربایجان مطرح میشود که برخی از مقامات ایرانی معتقدند این اتحاد جدید در جهت محاصره یا مهار ایران تلاش میکند و با ناتو نیز مرتبط است. بنابراین، میتوان گفت که حمایت ایران از PKK، واکنش این کشور برای افزایش فشار به ترکیه است. (با این حال، تلاشهای مشابه سوریه که کار ساز نبودند، سابقهای امید بخش را در این زمینه به وجود نمیآورند(.
چگونه ممکن است که هر یک از این سناریوها منجر به رویارویی نظامی بین ایران و ترکیه شود؟ حمایت ایران از PKK، ممکن است باعث بروز برخی زد و خوردهای مرزی (مانند آنچه در 1999 رخ داد(، بمب گذاریها و افزایش تنشها شود. این امر ممکن است باعث شود ترکیه به ایران التیماتوم بدهد، همانگونه که در سال 1998، ترکیه به سوریه التیماتوم داد.
به دشواری میتوان تصور کرد، ایران به ترکیه که یک قدرت نظامی قابل توجه و عضو ناتو است، درگیری نظامی پیدا کند. همچنین، درگیری نظامی بین ایران و ترکیه ناشی از رقابت در قفقاز به نظر بعیدتر میرسد. شاید بهتر باشد پرسش برعکس مطرح شود: سلاحهای هستهای ایران چه نقشی در روابط بین ایران و ترکیه بازی خواهند کرد؟ این سلاحها عامل بازدارنده برای چه چیزی خواهند بود؟ در برابر چه چیزی میخواهند از کشور دفاع کنند؟ و با چه چیزی میخواهند برابری کنند؟ این سلاحها میخواهند چه چیزی را جبران بکنند؟
ایران به ترکیه هیچ گونه درگیری ندارند که در آن به ابزار نظامی نیاز باشد. مانورهای دیپلماتیک هر دو کشور، جو روابط را آرام نساخته است و هر یک را با منافع کشورهای دیگر پیوند داده است که نتیجهی آن، از دست دادن کنترل بر برداشتها و مدیریت بحرانهاست. با توجه به این موضوع نیز نمیتوان دلیلی بر کمترین نیاز و یا توجیهی برای دستیابی به سلاحهای هستهای یافت.
1) طرح این مورد ادعایی بیش نیست و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.