تهدید بالقوهی عراق قانع کنندهترین دلیل برای ایران است که دستیابی به بازدارندهی هستهای را مد نظر قرار دهد. همگان میدانند که عراق در پی کسب
توانایی هستهای بوده است و جنگ با ایران را دلیلی برای انجام این کار میداند. (1) عراق در پی آن بوده است که تا حد امکان این توانایی را حفظ کرده و برای آن بیفزاید و بدین منظور، این کشور در مواجهه با بازرسیهایی که تحت نظارت AEAI MOCSNU صورت گرفته است، از ارائه اطلاعات در این زمینه طفره رفته و یا اطلاعات کذب ارائه کرده است. (2) قسمت بزرگی از این توانایی هستهای عراق به ویژه دانش علمی و مهندسی آن، همچنان دست نخورده باقی مانده است و این امر، مبین آن است که احتمالا برنامهی سلاحهای هستهای عراق در آینده از سر گرفته خواهد شد. در همین حال، بعید است که محدودیتهای مالی مانعی عمده برای اجرای این برنامه باشند، زیرا که عراق از فروش نفت از طریق فرار از تحریمها و برنامهی » نفت در برابر غذا » ، درآمدهایی کسب میکند.
انگیزههای عراق برای دستیابی به سلاحهای هستهای نیز ممکن است کاهش نیافته باشد. نیروی نظامی متعارف عراق، گرچه به طور مشخص هدف تحریمها نبوده است، اما این نیرو از محدودیتها و تحریمها و نیز فقدان دسترسی به قطعات یدکی و نارساییهای آموزشی و عملیاتی رنج میبرد. در نتیجه احتمالا عراق دست کم در ابتدای کار وابستگی بیشتری به سلاحهای کشتار جمعی (WMD) پیدا خواهد
کرد. در این حال، عراق به طور قانونی، از داشتن موشکهایی با بردی فراتر از 150 کیلومتر محروم است در حالی که ایران، عربستان سعودی و سایر کشورها به موشکهایی دسترسی دارند که دست کم دو برابر این میزان برد را دارا هستند. سرانجام با توجه به ماهیت حکومت کنونی عراق که جانشین مشخصی برای آن در حال حاضر متصور نیست، تلاش این کشور برای دستیابی به سلاحهای هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی هرگز متوقف نخواهد شد. احتمال بیشتری وجود دارد که عراق بلند پرواز، که در پی دو جنگ (با ایران و کویت) سرخورده شده است، تحت حاکمیت صدام برای گرفتن انتقام دست به تهدید و باج گیری بزند به جای آن که بخواهد موضوع ضعف خود را به عنوان یک قدرت شکست خورده بپذیرد.
ایران حق دارد که در مورد واکنشهایی به جز بازدارندگی، در مقابل تهدید یک عراق هستهای مشکوک باشد. از این گذشته، عراق تمایل خود را به تولید و استفاده از سلاحهای شیمیایی – در صورتی که با خطر حمله تلافی جویانه مواجه نباشد – نشان داده است. سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی عراق، همچنان محفوظ باقی ماندهاند و صدام کم و بیش، به توسعه نیروهای موشکی خو السمود (3) – که به آسانی در صورت کاهش خرج، بر برد آن افزوده میشود – ادامه میدهد. (4).
عراق، همچنان مصمم است که تواناییها WMD خود را حفظ کند و UNSCOM، نشان داده است که حتی با بازرسیهای مداخله جویانه، برخی برنامهها را میتوان پنهان کرده (مقایسه کنید با برنامه سلاحهای بیولوژیکی BW عراق که در
سال 1995 یک پناهنده فاش کرد(، و تواناییهای باقی مانده را در همهی زمینهها حفظ کرد. این امر اعتماد ایران نبست به عراق را کاهش میدهد، چرا که این کشور باید خطرات ناشی از تهاجم عراق را بر اثر تغییر سیاست یا خستگی UNSC و یا این تصمیم مد نظر قرار دهد که بیشتر به بازدارندگی تکیه کند تا ادامهی سیاست خلع سلاح که بی تأثیر و به لحاظ سیاسی استرس زاست.
موضوعاتی که ایران و عراق در آنها اتفاق نظر ندارند، کم نیستند. مسألهی مبادله اسرای جنگی، غرامات جنگی، تعیین خطوط مرزی و توافق در مورد خود مرزها و نیز حمایت دو طرف، از گروههای مخالف طرف مقابل همچنان روابط را مسموم میسازد. (حملات تروریستی افراد و گروههای تحت حمایت دو کشور که گاهی منجر به حملات هوایی، توپخانه و موشکی از جانب ایران به مناطق شرقی عراق (از سال 1994)شده است(. این برخوردها ممکن است شدت پیدا کرده و منجر به مخاصمات جدی شوند. عراق هنوز خود را به دلیل نداشتن عمق استراتژیک در مقایسه با ایران در موضع ضعف و آسیب پذیر احساس میکند (پایتخت عراق به مرز نزدیک است در حالی که تهران چند صد کیلومتر از مرز فاصله دارد(. از این رو، عراق حق دارد که به دلیل عدم دسترسی قابل ملاحظه به آبهای خلیج فارس ناراضی باشد و برای بهبود این وضعیت، در آینده علیه کویت تحریکاتی را انجام دهد.
بنابراین، ایران برای دادن پاسخی محتاطانه به تهدیدی بالقوه و جدی، دلایل محکمی داراست؛ چه این تهدید هستهای باشد، چه بیولوژیکی و چه شیمیایی. (5).
ایران اصرار دارد که در واکنش به گسترش سلاحهای هستهای، عدم گسترش را
به دستیابی » متقابل » ، ترجیح دهد. با این حال، صرفنظر از حمایت رسمی از برنامهی عدم گسترش، ایران انرژی زیادی برای تقبیح بی عدالتی موجود در NPT و مهمتر از همه وضعیت ابهام آمیز اسراییل، به عنوان » کشور آستانهای » – که آمریکا تقریبا برای محکوم کردن آن کاری انجام نمیدهد – صرف میکند. دیپلماسی تهران با اصرار لجوجانه عراق که آشکارا بر حفظ توان بالقوهی خود، در تولید WMD تأکید میکند، هم خوانی ندارد. برای مثال، همکاری ایران با عراق، در زمینهی دور زدن تحریمهای بینالمللی، از طریق فروش نفت عراق (و بهرهمند شدن ایران از طریق واسطهگری(، تنها ادامهی خریدهای عراق برای حمایت از برنامههای WMD این کشور را آسان میکند. افزون بر این، حمایت تشریفاتی ایران از UNSCOM و جانشین بالقوهی آن UNMOVIC، نشان میدهد این کشور از تهدید بالقوهی هستهای عراق چندان احساس خطر نمیکند. درخواستهای مکرر ایران مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از خلیج فارس هر چند از لحاظ سیاسی قابل درک است، اما این موضوع بدان معنی نیست که UNSCOM به دلیل حضور نیروهای آمریکایی، امکان انجام وظیفه پیدا کرده است. حضور آمریکا عامل بازدارندهای برای ماجراجوییهای بیشتر عراق است.
بعید است عراق از برنامههای WMD خود دست بکشد و یا پیگیریهای خود را در زمینه تولید سلاحهای هستهای متوقف کند. حذف صدام حسین، ممکن است باعث تغییر این سیاست شود، اما همچنان دلایل محکمی برای دستیابی عراق به سلاحهای هستهای وجود خواهد داشت و این موضوع باعث میشود تا این کشور مادامی که با ایران و کویت درگیر است و خود را آسیبپذیر حس میکند و دارای جامعهای شکننده است که آن را به سمت ایفای نقش منطقهای فعالتری سوق میدهد، ابزارهای دفاعی و نفوذ خود را تقویت کند. عراق در برنامههای هستهای خود از همسایگانش جلوتر است و آن گونه که عراق تصور میکند این همسایگان نیز
برای استفاده از این سلاحها جهت ایجاد توازن، از انگیزهی کافی برخوردارند.
ایران باید، این نکته را در نظر بگیرد که چه اقداماتی میتواند بر این مسأله تأثیر گذار باشد؟ نخستین اقدام برای آغاز این حرکت میتواند حمایت بیشتر از تلاشهای خلع و سلاح سازمان ملل باشد. راه حل دیگر، حل و فصل برخی موضوعات دو جانبه، از طریق مصالحه است. تلاش برای متقاعد کردن کویت برای اعطای امکان دسترسی بیشتر عراق به آبهای خلیج فارس رهیافت ضروری دیگری است که باید در پیش گرفت. همچنین، وارد کردن عراق در سیاست و نهادهای خلیج فارس نیز میتواند به عنوان انگیزهای برای رفتار بهتر عراق مد نظر قرار گیرد.
از جنبهی نظامی ایران باید نخست در پی ایجاد نیروهای متحرکی باشد که بتوانند به سرعت در جبهههای متعدد استقرار یابند. این نیروها باید برای پیشامدهای احتمالی آموزش ببینند. همچنین، مناطق مرزی مشترک بین دو کشور باید از طریق عقد موافقت نامهی مشترک، غیر نظامی اعلام شود، اما تحت مراقبت قرار داشته باشد. استحکامات دفاعی در آن سوی این مناطق باید بهبود یافته و جمعآوری اطلاعات شکل یکپارچهای پیدا کند. دوم این که ایران باید به طور کلی به تلاشهای خود در زمینهی اطلاعات نظامی بیافزاید. سوم این که ایران باید هماهنگی میان نیروهای خود را افزایش داده و وضعیت دفاع هوایی خود را بهبود بخشد. چهارم، نیروهای موشکی ایران باید بتوانند عامل بازدارندهی متعارفی در برابر حملات متعارف عراقیها باشند و سرانجام این که ایران باید تا آنجا که با مفاد رژیم NPT مغایر نباشد، در زمینه راهکار سلاحهای هستهای تلاش کند.
مسألهی عراق برای ایران بسیار دشوار و حساس است: چگونه ایران برای مقابله با تهدید هستهای احتمالی عراق اقدام کند بی آنکه اوضاع وخیمتر شود و یا هنجارهای مرتبط با پیمانهایی که داشتن این سلاحها را مجاز نمیدانند (و تعهدات رسمی خود ایران(، خدشهدار نشود؟
1) برای مثال Tim Trevan, Saddam,s Secrets (Harper Collins: London, 1998(, pp.36, 45, 334 and Richard Butler, the Greatest Threat (public Affairs: New York ,2000(, p.118.
2) به ویژه Gary Milhollin,”Saddams Nuclear shopping Spree, The New Yorker, B December 1999,p.44.
3) Al – Sammoud.
4) در این زمینه به گزارش ذیل رجوع کنید. Steven Lee Myers, “Iraq is Said to Test Ballistic Weapon”, The International Herald Tribune, 3 July 2000,pp.1,6.
5) Mohammad Javad zarif and Mohammad Reza Alborzi, “Weopons of Mass Destruction in Irans Security Paradigm: The Case of chemical Weapons”, Iranian Journal of Internatinal Affairs, vol Xl No.4, Winter 1999, pp.511- 523.