جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سلاح‏های هسته‏ای در چه صورت می‏توانند مفید باشند

زمان مطالعه: 5 دقیقه

سلاح‏های هسته‏ای ممکن است:

1 – عامل بازدارنده‏ای، برای برنامه‏های هسته‏ای دولت‏های دیگر باشند (عراق و پاکستان(.

2 – عامل بازدارنده‏ای برای دخالت دولت‏های خارجی باشند (اسراییل و آمریکا(.

3 – نارسایی‏ها و نابرابری‏های موجود سلاح‏های متعارف را جبران کنند.

4 – به عنوان یک ابزار دیپلماتیک عمل کنند (به منظور ارعاب، بهبود جایگاه، یا جبران ضعف‏های دیپلماتیک(.

این سلاح‏ها، حتی ممکن است عامل بازدارنده‏ای در برابر سلاح‏های هسته‏ای

دیگر کشورها باشند – حتی اگر بین دو کشور دارنده این سلاح‏ها نابرابری وجود داشته باشد – این موضوع باید از نظر دولتی که در پی بازداشتن حمله دولتی دیگر است، حیاتی و مشروع تلقی شود. برای مثال، دفاع از میهن را می‏توان به عنوان هدفی نسبتا بدیهی برای بازدارندگی قائل شد. با این حال، گسترش بازدارندگی، فراتر از منافع اصلی (حیاتی و مشروع(، کاری بسیار دشوارتر است. براساس این نظر، ایران می‏تواند مانع تهدید سلاح‏های هسته‏ای عراق یا تهدید مشابهی از جانب اسراییل یا ایالات متحده شود؛ و این امر مستلزم طی فرایندی طولانی می‏باشد. با این وجود، لزوما ایران به صورت خود به خود دست به چنین کاری نخواهد زد. ایران برای داشتن بازدارندگی مؤثر، بیشتر به توانایی نیاز دارد که عملیاتی و مؤثر باشد. استفاده از تهدیدهای هسته‏ای برای بازداشتن قدرت‏های خارجی از استفاده از نیروهای متعارف، بستگی به برنامه‏ای خاص دارد، اما تلاش برای پایین آوردن آستانه استفاده (استفاده زود هنگام) از قدرت هسته‏ای به صورت جدی، امری خطرناک خواهد بود. در چنین شرایطی، مسأله این است که بازدارندگی باید متوجه کدام کشور باشد؟ آیا ایران را باید از استفاده‏ی اولیه از سلاح‏های هسته‏ای علیه دشمنی بسیار قوی‏تر بازداشت و یا این که از مداخله دشمنان فرضی این کشور جلوگیری کرد؟

در مورد استفاده از سلاح‏های هسته‏ای در برابر تهدیدهای متعارف چه باید گفت؟ این امر خطرات بیشتری در بر دارد. به نظر می‏رسد که سلاح‏های هسته‏ای دو طرف درگیری (همچون عراق و ایران(، باعث خویشتن‏داری آنها در هر سطحی از برخورد خواهد شد، ولی شواهد موجود درباره آخرین درگیری‏ها میان هند و پاکستان در 1999، این نظریه را تأیید نمی‏کند. در برخوردهای متعارف اگر طرف بازنده در پی به دست گرفتن مجدد ابتکار عمل برآید، احتمال می‏رود که درگیری، به جنگی تمام عیار تبدیل شود. در عین حال، این نگرانی وجود دارد که ممکن است دکترین و موضعی که بر پایه استفاده‏ی زود هنگام از سلاح‏های هسته‏ای در برابر

تهدیدی متعارف پی‏ریزی شده، هر نوع واقعه‏ای را به جنگ تمام عیار تبدیل کند.

همچنین، سلاح‏های هسته‏ای دربرابر تسری بی ثباتی از کشورهای همجوار، خراب کاری و ارعاب، به نسبت بی فایده هستند. در چنین مواردی تهدید به استفاده از سلاح‏های هسته‏ای، در حقیقت نامتناسب و فاقد اعتبار است و بیشتر این خطر وجود دارد که آستانه‏ی استفاده از این سلاح‏ها کاهش یابد و به ابزارهایی همه منظوره، برای هر سطح از درگیری – و نه ابزاری استثنایی – تبدیل شوند.

توانایی سلاح‏های هسته‏ای خود به خود باعث بازدارندگی نمی‏شود. بازدارندگی قابل باور، بر اثر ایجاد یک نیروی عملیاتی مؤثر به دست می‏آید و ابزاری همه منظوره به شمار نمی‏آید. سلاح‏های هسته‏ای را نمی‏توان جانشین سلاح‏های متعارف کرد. سلاح‏های هسته‏ای ممکن است باعث شوند توجه دولتمردان ایران به توانایی‏های متعارف – که بیشتر برای مواجه با تهدیدهای احتمالی، انعطاف‏پذیرتر و مناسب‏ترند – کاهش یابد و برای جلب منابع کمیاب هزینه‏های دفاعی، این کشور وارد رقابتی بی امان شود. به علاوه، سلاح‏های هسته‏ای نه تنها انعطاف‏پذیر نیستند، بلکه ارزان قیمت نیز نیستند و هزینه طول عمرشان را نیز باید در کنار مخارج مربوط به نیروهای نظامی متعارف تحمل کرد. اگر این امر رخ دهد، از اهمیت سلاح‏های انعطاف پذیرتر کاسته خواهد شد و تنها راه باقی مانده برای ایران، انتخاب میان استفاده زود هنگام از سلاح‏های هسته‏ای، و موارد اندک دیگر می‏باشد. بنابراین، یافتن موردی که یک کشور دارنده سلاح هسته‏ای، قادر به تبدیل این سلاح‏ها به اهرم دیپلماتیک کارا (در برابر طرف‏های مقاوم و مصمم باشد(، بسیار دشوار است. همچنین روشن نیست که ایران بتواند به گونه‏ای مستقل به سلاح‏های هسته‏ای دست یابد و یا در واقع بتواند از این رهگذر به استقلال بیشتری برسد. افزون بر این، مشخص نیست، ایران در نتیجه تبدیل شدن به یک قدرت هسته‏ای بتواند نفوذ و یا جایگاه خود را ارتقا بخشد. همانند بودن جایگاه یک قدرت بزرگ

با جایگاه یک کشور دارنده‏ی سلاح‏های هسته‏ای، همواره مبهم بوده است و از زمان دستیابی پاکستان به این گونه سلاح‏ها این موضوع بسیار کم رنگ شده است.

سرانجام، از آنجا که هدف از دستیابی به سلاح‏های هسته‏ای افزایش امنیت است، باید نشان داد که این هدف در واقع » اثر خالص » (1) این نوع سلاح‏ها می‏باشد. برای انجام این امر، باید به سلاح‏های هسته‏ای، به عنوان چاره‏ای اساسی برای مشکلات امنیتی ایران نگریست، نه این که آنها را عاملی برای پیچیده کردن این مشکلات دانست. سلاح‏های هسته‏ای، به عنوان ابزارهایی انعطاف ناپذیر در بهترین حالت می‏توانند بخش بسیار کوچکی از مشکلات امنیتی ایران را حل کنند و باید جوانب منفی آنها را نیز در نظر داشت. گذشته از واکنش دیپلماتیک سایر کشورها به خروج ایران از NPT، پس از تولید زیرزمینی سلاح‏های هسته‏ای، چنین رویدادی برای کشورهای منطقه چه معنایی خواهد داشت؟

این رویداد، ترکیه و عربستان سعودی را به چتر امنیتی ایالات متحده بیشتر وابسته خواهد کرد و احتمالا انگیزه‏ی آنها را برای در پیش گرفتن اقدامی مشابه، افزایش خواهد داد. عراق نیز در صورتی که از قبل به یک قدرت هسته‏ای تبدیل نشده باشد، بهانه‏ای برای ساخت سلاح‏های هسته‏ای پیدا خواهد کرد. اسراییل و پاکستان هم مجبور خواهند شد توانایی‏های جدید ایران را در برنامه‏ریزی خود مورد توجه قرار دهند. واکنش ایالات متحده، اتحادیه اروپا و روسیه نیز مثبت نخواهد بود.

بیان این مطالب، بدان معنی نیست که تنها کشورهایی که از اتخاذ راهکار کسب توانایی هسته‏ای صرف نظر می‏کنند که فاقد مشکل امنیتی جدی هستند یا تحت پوشش نوعی چتر امنیتی قرار دارند. به عنوان مثال: مصر، کشوری است که انگیزه

ملموسی برای کسب این توانایی در اختیار داشته است ولی از چنین کاری خودداری کرده است. موقعیت ایران نیز از این نظر مانند مصر است. این کشور قدرت بزرگی است که در رویارویی با یک قدرت کوچک‏تر (عراق(، می‏تواند برای مقابله با تهدید سلاح‏های هسته‏ای منطقه‏ای، از راه دیپلماسی عمل کند و یا دیگر راه‏های جایگزین را مد نظر قرار دهد. از این لحاظ، دیپلماسی ایران در قبال عراق و بحث بر سر سلاح‏های هسته‏ای (درگیر و دار میل به کاهش یک تهدید جدی و میل به منتفع شدن از آن(، به عنوان توجیهی برای برنامه‏های هسته‏ای این کشور قرار دارد.

حتی در نبود یک تهدید امنیتی مشخص و فوری، کشوری که خود را در محاصره دشمنان و یا فاقد دوست می‏داند، ممکن است در پی دست یافتن به سلاح‏های هسته‏ای برآید تا در صورت وخیم‏تر شدن احتمالی محیط امنیتی‏اش، از خود حفاظت کند. باید تأکید کرد که ایران در موقعیتی مشابه کشورهای اسراییل یا هند و پاکستان (قبل از آزمایش‏های اتمی 1998) قرار ندارد. این کشورها پیمان NPT را امضا نکرده‏اند، گرچه جزو کشورهایی هستند که اعلام نکرده‏اند دارای سلاح‏های هسته‏ای هستند. بنابراین، آنها به عنوان » کشورهای آستانه‏ای » (2) شناخته می‏شوند. این ویژگی اسراییل، اجازه می‏دهد تا با بهره‏برداری از وضعیت ابهام آمیز خود به مزایایی دست پیدا کند یعنی از توانایی‏های هسته‏ای خود به عنوان عامل بازدارنده نهایی – بدون پذیرش اندازه و گستره‏ی این توانایی – استفاده کند. اما ایران به عنوان یکی از طرف‏های NPT نمی‏تواند این گونه عمل کند، زیرا به عنوان یک عضو NPT، از حق خود برای تولید سلاح‏های هسته‏ای دست کشیده است. برای تهران که از تحریم‏های بین‏المللی بیم دارد، استفاده از توانایی زیر زمینی در جهت مقاصد دیپلماتیک، دشوار خواهد بود. بنابراین، راهکار حفاظتی ایران، باید متوجه یک

تهدید مشخص بوده و این فکر را مد نظر داشته باشد که تحت چه شرایطی ممکن است بخواهد یا نیاز داشته باشد که از پیمان خارج شود؟ (این مسأله پرسش‏هایی در پی دارد. از جمله این که چه عاملی ممکن است خروج ایران را از پیمان آسان سازد و واکنش اعضای شورای امنیت و دیگر کشورها نسبت به این موضوع و بالاتر از همه، نوع راهکاری که ایران می‏تواند در چارچوب پیمان اتخاذ کند، چه خواهد بود(؟

به عنوان آخرین تفسیر مقدماتی، گفتنی است که ایران تنها کشوری نیست که از بی عدالتی موجود در NPT، ناراضی است. شاید ایران به عنوان یک کشور انقلابی نسبتا جدید، احساسات پرشورتری نسبت به این موضوع داشته باشد. با این حال، روشن نیست که گسترش بیشتر سلاح‏های هسته‏ای، این بی عدالتی را بر طرف کند. این موردی است که در آن ارزش‏های نظم و عدالت ممکن است با هم تعارض پیدا کنند و انتخاب اخلاقی به هیچ وجه روشن نیست؛ چرا که این ارزش‏ها در این چارچوب نمی‏گنجد. (3).


1) Net effect.

2) thres.

3) 1997 ,Bull.