هدف دیگر جهاد دفاعى، دفع تجاوز و ستم از مسلمانان است؛ خواه متجاوز کافر باشد و خواه مسلمان. اگر متجاوز کافر و غیر مسلمان باشد، بر همهى مسلمانان فرض است که براى دفاع از مظلوم به دفع تجاوز قیام کنند. به طورى که دفاع از مسلمانان در فلسطین اشغالى، از سوى امام راحل (ره) به عنوان یک استراتژى ثابت و پایدار براى مسلمانان تبیین شده است.
اما اگر متجاوز یک طایفه یا یک ملت مسلمان باشد، در اینجا بر همهى مسلمین لازم است نخست به اصلاح بین دو گروه مسلمان بپردازند و چنانچه اصلاح ممکن نشد، باید با گروهى جهاد کنند که تجاوز را آغاز کرده است. قرآن کریم در این باره مىفرماید:
و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما على الاخرى فقاتلوا التى تبغى حتى تفى الى امر الله. (1).
»هر گاه دو طائفه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ پرداختند، آنها را با هم آشتى دهید، اما اگر یکى از آن دو گروه، بر دیگرى به ظلم و ستم تاختن آورد، با گروهى باغى مقاتله کنید تا به فرمان خداوند بازگردد و تسلیم شود.»
بنابراین باغى کسى است که تجاوز را علیه مسلمانان آغاز کند و نصیحتها و وساطتها، در منع او از تجاوز مؤثر واقع نشود. در این صورت مسلمانان باید با او مقاتله کنند تا تسلیم امر حق شود و دست از تجاوز بردارد امام راحل (ره) بر اساس
همین آیهى قرآن در رابطهى با جنگ تحمیلى رژیم عراق علیه ایران اسلامى فرمودند:
»بر کدام مملکت اسلامى پوشیده است که این معنا که صدام به ما بغى کرده است و طغیان کرده است و ظلم کرده است و هجوم کرده است….. در عین حالى که مىبینند که او طغیان کرده است و هجوم کرده است بر یک مملکت اسلامى، بدون جهت، بدون یک حجت، با او اعلام موافقت مىکنند یا بعضى پشتیبانى مىکنند… بر همهى دولتهاى اسلامى به نص قرآن واجب است که مقابله کنند با دولت عراق تا برگردد به ذکر خدا و امر خدا.» (2).
موضع امیرالمؤمنین على «علیهالسلام» در جنگ صفین، شاهد دیگرى بر این مطلب است.وقتى از امام درباره تأخیر حمله در جنگ صفین سئوال مىشود، مىفرماید:
فو الله ما دفعت الحرب یوما الا و انا اطمع ان تلحق بى طائفة فتهتدى بى و تعشوا الى ضوئى و ذلک احب الى من ان اقتلها على ضلالها و ان کانت تبوء باثامها. (3).
»سوگند به خدا! من حمله را هیچ روز به تأخیر نیانداختم، مگر این که طمع داشتم گروهى به من ملحق گردند و به وسیلهى من هدایت شوند و در پرتور نور من، بینایى یابند و این وضعیت پیش من، محبوبتر است تا این که آنها را بر گمراهیشان بکشم، گرچه کشتهشدنشان نتیجهى گناه خودشان باشد.»
البته این مهلت در صورتى جایز است که باغیان براى ضربه زدن به سپاه اسلام تجدید قوا نکنند؛ در این صورت تأخیر جایز نیست. اما مهلت براى اندیشیدن، همانگونه که مولاى متقیان «علیهالسلام» فرمودند، کار پسندیدهاى است.
1) سورهى حجرات، آیهى 9.
2) صحیفه نور، ج 13، ص 124.
3) نهجالبلاغه، خطبهى 54.