جنگ در سال پنجم
شهریور 1363 تا شهریور 1364
عراق پنجمین سال جنگ را در وضعیتى آغاز کرد که پیش از آن سالانه نیمى از تولید ناخالص داخلى خود را، یعنى حدود 14 میلیارد دلار، صرف خرید جنگافزار کرده بود. (1) در همین سال 60 درصد از کل درآمد نفتى عراق به خرید جنگافزار و تکنولوژى ساخت سلاح اختصاص یافت. (2) اعتبارات و سلاحهاى ارسالى امریکا، شوروى، فرانسه، آلمان و انگلیس، و همچنین فروش بخشى از نفت صادراتى کویت و عربستان براى عراق، در مجموع وضعیتى را فراهم ساخت که بنابر گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا، تعادل نظامى را به سود عراق تغییر داد. (3) در حالى که بر اثر تحریم فروش سلاح به ایران، جمهورى اسلامى هیچ گونه تجهیزات مهم نظامى دریافت نکرده بود. (4) (5) برخى ارزیابىها حاکى از آن بود که عراق با دریافت تجهیزات جدید (6) از اعتماد به نفس بیشترى برخوردار شده است و
به خوبى در برابر حملات مکرر ایران مقاومت مىکند. (7) در عین حال، بنابر همین ارزیابىها عراق فاقد استراتژى دقیق و روشن بود و به نظر مىرسید روحیه سربازان عراقى نیز شکننده است. (8) متقابلا مهمترین ضعف عمده ایران کمبود تجهیزات و قطعات یدکى در زمینههاى مختلف ارزیابى مىشد. (9).
وضعیت نظامى ایران و عراق به نحوى آشکار بر استراتژى دو کشور سایه افکنده بود. عراق در حالى که در اندیشه حفظ منابع انسانى محدود خود بود، تلاش مىکرد ضمن حفظ مواضع دفاعى خود، از راههاى بینالمللى بر ایران فشار وارد کند تا شرایط خود را به ایران تحمیل نماید. عراق براى متقاعد ساختن جامعه بینالملل جهت وارد کردن فشار سیاسى و اقتصادى بر ایران، به دنبال «گسترش دامنه جنگ» بود. (10) در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا در این زمینه آمده است:
»هدف اصلى ارتش عراق پایان دادن فورى به جنگ است که این خود به معناى ایستادگى در برابر حملات زمینى ایران، دامن زدن به جنگ نفتکشها براى کاستن از برترى اقتصادى ایران و احتمال حمله به جزیره خارک مىباشد.» (11).
جمهورى اسلامى متقابلا به دلیل محدودیتهایى که در تأمین تجهیزات و تکنولوژى مورد نیاز خود داشت، همچنان متکى بر نیروى داوطلب بود. عناصر اصلى استراتژى ایران، مقاومت در برابر فشارها و تأکید بر خواستههاى برحق (12) خود با ادامه تهاجم مکرر به عراق و سیاست مقابله به مثل در برابر حملات عراق به نفتکشها بود. به موازات تشدید فشار به ایران و مشکلات موجود براى دستیابى به نیازمندىهاى نظامى و کسب پیروزى در صحنه جنگ، برخلاف گذشته تحرکات دیپلماتیک نیز مورد توجه قرار گرفت. کمیته روابط خارجى سناى امریکا مواضع ایران را در این دوره چنین ارزیابى مىکند:
»ایرانىها معتقدند که آنها هستند که مورد تجاوز قرار گرفتهاند و استحقاق مجازات متجاوز را دارند. تا همین اواخر به نظر نمىرسید که هیچ کس در ایران به چیزى کمتر از یک پیروزى قاطع نظامى فکر کند، اما در چند ماههى اخیر بعضى از اعضاى رهبرى ایران درباره ادامه جنگ دچار تردید شدهاند.» (10).
در عین حال پافشارى ایران بر تأمین اهداف خود، علىرغم برترى قابل توجه عراق، موجب گردید که به این موضوع توجه شود که «نباید احتمال یک پیشرفت غیرمنتظره از سوى ایران را نادیده گرفت.» (13) برخى از ناظران سیاسى در مصاحبه با هیئت اعزامى کمیته روابط خارجى سناى امریکا به منطقه، معتقد بودند که حمله برقآساى ایران قادر است این وضع را تغییر دهد. (14).
»گسترش دامنه جنگ» با توجه به تشدید جنگ نفتکشها به وسیله عراق در سال 1363 و مقابله به مثل ایران و توانایى احتمالى جمهورى اسلامى براى مسدود کردن تنگه هرمز، (15) مداخله غرب را ضرورى مىکرد و این مسئله به منزله ایجاد فرصتهاى جدید براى شوروى در ایران و منطقه ارزیابى مىشد. (16) به همین دلیل امریکایىها بر تلاشهاى دیپلماتیک براى پایان بخشیدن به جنگ تأکید داشتند. (4) (17).
»پیروزى ایران» به دلیل پیدایش فرصتهاى جدید براى صدور انقلاب، موجب نگرانى شدید امریکا و غرب بود. در واقع ظرفیت انقلابى ایران براى تحمل فشارها و ایجاد فرصتهاى استثنایى و بهرهبردارى از آن، نقطه ثقل پیشبینى تغییر احتمالى اوضاع در جنگ ارزیابى مىشد. براى همین علىرغم تقویت و حمایت همهجانبه از عراق، همچنان پیروزى ایران محتمل و با نگرانى دنبال مىشد.
در 25 مهر 1363 عملیات میمک (عاشورا) روى ارتفاعات میمک با هدف
آزادسازى قسمتى از اراضى اشغالى انجام شد. (18) این عملیات صرفنظر از نتایج آن، نشاندهندهى استقامت ایران در برابر فشارهاى عراق، با وجود حملات این کشور به جزیره خارک بود. عراق در این عملیات همانند عملیات خیبر، با تعداد معتنابهى گلولههاى حاوى گازهاى شیمیایى منطقه را گلولهباران کرد. (19).
با فرارسیدن زمستان و احتمال اجراى عملیات جمهورى اسلامى – که در منطقه جنوب در موقعیت مناسب فصلى انجام مىگرفت – زمزمههاى تازهاى مبنى بر احتمال گسترش حملات عراق به نفتکشها و حمله به شهرها و اماکن غیرنظامى آغاز شد. وزیر اطلاعات عراق طى مصاحبههایى در آبان 1363 رسما اعلام کرد عراق اماکن غیرنظامى (20) را هدف حمله قرار خواهد داد. (21) یک افسر عالىرتبه عراق نیز اعلام کرد عراق سلاحهاى جدید دریافت کرده است تا به اهداف موردنظر در عمق خاک ایران حمله کند. (22).
این تهدیدات که بعدها تحقق یافت در عین حال که به منزلهى تشدید فشار به ایران و در نتیجه گسترش دامنه جنگ بود، نشاندهندهى ناکامى استراتژى عراق در مراحل پیشین نیز بود.
بنابراین اگر قصد عراق از ایجاد زیرساخت تولید گازهاى شیمیایى مقابله با حضور گسترده نیروهاى داوطلب بود و حمله به نفتکشها براى «محروم کردن ایران از درآمد ارزى» انجام مىگرفت، «حمله به اماکن غیرنظامى» با موشکهاى دور برد و افزایش حملات هوایى با هدف «فشار روانى – اجتماعى» مستقیم روى مردم و غیرمستقیم بر مسئولان و تصمیمگیرندگان براى فراهمسازى زمینههاى پایان دادن به جنگ بود. (23) سخنان صدام در این
باره تا اندازهاى اهداف رژیم عراق را آشکار مىسازد:
»ما دو راه بیشتر نداریم یا مصالحه و یا اینکه براى حل مسئله جنگ باید شهرهاى ایران را بزنیم.» (24).
متعاقب انفجار اولین راکت هواپیماهاى عراقى در تهران که کاملا دور از انتظار بود و نگرانىهاى بسیارى را به وجود آورد، برخى تحلیلگران هدف عراق از این اقدام را وادار ساختن ایران براى دست زدن به یک حمله زمینى زودرس ذکر کردند. (25) رادیو امریکا نیز به نقل از دیپلماتهاى مقیم تهران بر همین تحلیل تأکید کرد. (26) لطیف جاسم وزیر وقت اطلاعات عراق هم با اشاره به برخوردارى عراق از 400 جنگنده و بمبافکن اعلام کرد که هدف عراق از تهاجم به مردم بىدفاع در شهرها، مجبور ساختن ایران به مذاکره و پایان دادن به جنگ مىباشد. (27).
اقدام تلافىجویانه ایران در برابر عراق، طى این دوره، به شلیک 13 موشک زمین به زمین اسکاد به شهرهاى کرکوک و بغداد انجامید که یگان موشکى سپاه پاسداران اجراى این عملیات را به عهده داشت. اولین موشک ایران ساعت 20 / 3 بامداد پنج شنبه 23 / 12 / 1363 به بانک رافدین در بغداد اصابت کرد. شگفتى ناظران از این واقعه و تکذیب عراق نشاندهنده اهمیت و تأیید حملات موشکى ایران به بغداد بود. (28) عراقىها پس از وقوع چهار انفجار در بغداد، همچنان اصابت موشک به بغداد را تکذیب مىکردند و انفجار را حاصل اقداماتى خرابکارانه (29) اعلام مىکردند. حتى سخنگوى وزارت خارجه امریکا نیز گفت: چنین برداشت مىکنیم که انفجار بغداد یک انفجار داخلى بوده است! (30).
وقوع افنجارهاى پىدرپى در بغداد و سردرگمى مقامات عراق، اوضاع را در این شهر دستخوش تغییر کرد و دیپلماتهاى غربى روزها از تردد در شهر اجتناب مىکردند و شبها نیز در هراس و نگرانى به سر مىبردند. این حملات چند ماه ادامه یافت و در مجموع دو اقدام ایران اهداف عراق را عقیم کرد. نخست آنکه حملات موشکى ایران به بغداد و آمادگى نداشتن عراق براى رویارویى با این واقعه، وضعیت ناهنجارى را براى عراقىها در شهر بغداد به وجود آورد. عراقىها تصور نمىکردند ایران از توانایى لازم براى حمله موشکى به بغداد برخوردار باشد به همین دلیل کاملا غافلگیر شدند. در ثانى، سپاه پاسداران سیستم موشکى سام 2 (زمین به هوا) را به سرعت فعال کرد و به این ترتیب دفاع از تهران در برابر حملات هواپیماهاى عراقى تقویت شد.
فشار روانى حاصله از این وضعیت، اوضاع را به زیان عراق به چرخش درآورد. علاوه بر این، آغاز عملیات بدر در تاریخ 20 / 12 / 1363 در منطقه هورالهویزه، (31) عراق را در وضعیت دشوارى قرار داد. بدین معنا که از یک سو باید در خطوط مرزى به مقابله با تهاجم قواى نظامى ایران مىپرداخت و از سوى دیگر مشکلات روحى – روانى مردم و غربىها را در بغداد برطرف مىساخت.
انتخاب منطقه هور براى اجراى عملیات بدر صرفنظر از نتایج آن، با دشوارىهاى زیادى همراه بود. در حدفاصل عملیات خیبر (اسفند 1362) تا عملیات بدر تلاشهاى بسیارى براى انتخاب منطقه عملیاتى انجام گرفت، لیکن هیچ یک به نتیجه مطلوب نرسید. در این زمینه فرمانده کل سپاه مىگوید:
»ما در ادامه جنگ با عراق منطقهاى را پیدا کردهایم که داراى یک رشته نقاط ضعف و یک رشته نقاط قوت است. اگر ما برویم جایى دیگر که نقاط ضعف براى ما بیشتر است و نقاط قوت براى دشمن بیشتر، سرنوشت جنگ به صورت دیگرى خواهد بود. اگر نیروى زرهى داشتیم، امکانات داشتیم و آتش داشتیم، مىتوانستیم در دشتهاى عریض و عمیق مانور بکنیم.» (32).
در واقع محدودیتهاى موجود در زمینه امکانات زرهى، آتش و پدافند هوایى مانع از اجراى مانور در دشتهاى عریض و عمیق بود. ضمن اینکه فشار
روى سپاه براى اجراى عملیات گسترده با تضمین پیروزى بیش از گذشته، افزایش یافته بود. (33) بنابراین انتخاب منطقه هور براى اجراى عملیات بدر اساسا به این دلیل بود که «باید مىجنگیدیم» و اگر متوقف مىشدیم، کلاف سردرگم بنبست جنگ پیچیدهتر مىشد. (34) ضمن اینکه از یک سال گذشته به موازات افزایش فشارها و دشوارىهاى موجود براى دستیابى به پیروزى نظامى، برخى سپاه را – که میداندار جنگ بود – تشویق و ترغیب مىکردند که رسما به امام اعلام کند «نمىتوانیم بجنگیم» برادر رضایى در این زمینه مىگوید:
»بعضا از ما خواسته مىشد که اگر توانایى جنگ را نداریم، برویم به امام بگوییم که نمىتوانیم بجنگیم. این ایدهآل و آرزوى کسانى بود که احساس مىکردند واقعا نمىشود جنگید. این تفکر از کجا حاصل شده بود؟ از اینکه احساس ناتوانى در جنگ مىشد. پس ما باید به هر قیمتى شده مىجنگیدیم. توقف در جنگ فرورفتن در یک منجلاب را به دنبال داشت.» (35).
علاوه بر این، عامل دومى که در انتخاب هور نقش داشت، وضعیت زمین هور براى جنگ بود. در واقع با انتخاب هور معضل برابرى توان نیروهاى خودى و دشمن با عامل موقعیت و وضعیت زمین، تا حدودى حل مىشد. ضمن اینکه امکان گسترش عملیات با پیشروى در هور، در غرب رودخانه دجله و شمال غربى بصره و تهدید این شهر وجود داشت. (36).
عملیات بدر در موقعیتى بسیار دشوار و با امیدوارى زیاد آغاز شد (37) لیکن به دلیل هوشیارى و اطلاع دشمن از تاکتیک ایران براى اجراى عملیات در هور و همچنین آمادگىهایى که دشمن طى یک سال گذشته (پس از عملیات خیبر) به دست آورده بود و مهمتر از همه کاستىهاى خودى در زمینه پدافند هوایى و آتش توپخانه، با وجود پیشروى شجاعانه رزمندگان در مواضع
دشمن و حضور در غرب رودخانهى دجله، رزمندگان سرانجام پس از یک هفته نبرد، از بخش اعظم مناطق تصرف شده، عقبنشینى کردند.
عملیات بدر، تکامل یافتهى عملیات خیبر بود (38) لیکن به دلیل شکاف موجود بین خلاقیت و ابتکار عمل طراحان، فرماندهان و رزمندگان از یک سو و از سوى دیگر مقدورات و امکانات موردنیاز براى تحقق آن، زحمات یک ساله آنها به نتایج مطلوب نرسید. یکى از نشریات چاپ لندن در این زمینه نوشت:
»ایرانىها با کارایى بسیار نیروهاى خویش را به هنگام رسیدن به اراضى خشک استحکام بخشیدند، اما آنها نتوانستند مواضع خویش را حفظ کنند چون از پشتیبانى تدارکاتى، تسلیحاتى و یا پوشش هوایى کافى براى مقابله با ضدحمله عراق برخوردار نبودند. آنها از دو سال پیش نظیر این مواضع را داشتهاند ولى نتوانستهاند آنها را حفظ کنند. نبرد اخیر مقدورات و محدودیتهاى هر دو طرف را به خوبى نشان مىدهد. عراق از جنگافزارهاى بسیارى برخوردار بوده و یک نیروى هوایى عظیم دارد و…» (39).
در واقع اجراى عملیات در هور و درهم شکستن خطوط دفاعى عراق – که به حیرت عراقىها منجر شد – یکى از مشکلترین و خطرناکترین عملیات رزمى (40) و حاصل ابتکار عمل و خلاقیت قواى نظامى ایران بود زیرا بدون برخوردارى از این ویژگى، عبور از خطوط دفاعى و استحکامات عراق امکانپذیر نبود. (41) اما لازمهى حفظ مواضع تصرف شده، برخوردارى از تجهیزات دفاعى مناسب بود. (42) کاستىها و نقایص خودى در این زمینه و متقابلا برترى قابل توجه عراق سبب مىشد پس از اجراى پرحجم آتش توپخانه و فشار
هواپیماهاى عراقى همراه با به کارگیرى گازهاى شیمیایى، حفظ مواضع تصرف شده با دشوارى مواجه گردد و نیروهاى خودى به ناچار به مواضع اولیه مراجعت نمایند. (43) استفادهى عراق از سلاحهاى شیمیایى با عملیات خیبر به صورت گسترده آغاز شد و همچنان ادامه یافت. بىتوجهى محافل بینالمللى درباره نقض قوانین منع استفاده از سلاحهاى شیمیایى، به دلیل تمایلات موجود براى حمایت از عراق با هدف غلبه این کشور بر ایران، وضعیت تحملناپذیرى را به وجود آورد. در واقع تلفات ناشى از به کارگیرى این سلاحها و تأثیرات روانى آن، قدرت دفاعى ایران را تحتتأثیر قرار داده بود. عراق با درکى که از این مسئله داشت در عملیات بدر بیش از گذشته از سلاحهاى شیمیایى استفاده کرد. برابر آمار موجود تنها در طول 5 روز (از 22 تا 27 / 12 / 1363) عراقىها بیش از 30 بار انواع سلاح شیمیایى را استفاده کردند. (44) برخى از منابع نظامى فاش ساختند که عراقىها در کارخانهاى در حدود 10 کیلومترى جاده سامرا – بغداد در حال تولید سلاح شیمیایى مىباشند و همزمان با اوجگیرى عملیات بدر، دستور دو برابر کردن تولیدات کارخانه را که گازهاى خردل و تابون تولید مىکند، (45) صادر کردهاند. (46).
ابعاد گسترده ناشى از استفاده عراق از سلاحهاى شیمیایى، به تدریج توجه افکار عمومى را به خود معطوف کرد. سخنگوى وزارت خارجه امریکا رسما
اعلام کرد در بررسى مقدماتى متقاعد شدهایم که عراق از سلاحهاى شیمایى استفاده کرده است! (47) دبیر کل سازمان ملل (خاویر پرز دکوئیار) نیز پس از دیدار با نمایندگان ایران و عراق، استفاده از سلاحهاى شیمیایى را محکوم کرد. (48) در وضعیت جدید سرانجام شوراى امنیت طى بیانیهاى و با اجتناب از صدور قطعنامه، در 25 آوریل 1985 کاربرد سلاحهاى شیمیایى از سوى عراق را محکوم ساخت. (49) کشورهاى اروپایى نیز استفاده از این سلاحها را محکوم کردند. سه روز بعد در 28 آوریل 1985 عراق طى یادداشتى به سازمان ملل درباره صدور بیانیه اعتراض کرد و طارق عزیز وزیر خارجه وقت عراق در مصاحبهاى مطبوعاتى اعلام کرد:
»عراق براى دفاع از خاک خود هرگونه سلاحى را که در اختیار دارد به کار خواهد گرفت!» (50).
برخى از تحلیلگران بیانیه اخیر شوراى امینت را به منزله تشویق و ترغیب ایران براى گفتوگو دربارهى مذاکرات صلح در سازمان ملل، ارزیابى کردند.
تداوم جنگ در سال 1364 نشاندهندهى ناکامى استراتژى عراق براى از پا درآوردن ایران بود. صرفنظر از مقاومت ایران در برابر فشارهاى رو به گسترش عراق و تأثیر آن بر عقیم گذاشتن اهداف این کشور، بنابر ارزیابى تحلیلگران نظامى، عراق علىرغم برترى بسیارى که در زمینه تجهیزات نظامى به دست آورده بود، همچنان دچار ضعف و کاستى بود. در کاربرد این تجهیزات و نتیجهگیرى از عملیات بدر، برخى از منابع غربى ناتوانى عراق در هدفگیرى دقیق در حملات هوایى به تهران و به نفتکشها را به ضعف تاکتیکى خلبانان عراقى نسبت دادند. (51) آنتونى کردزمن معتقد است: «عراق فاقد ترکیب هواپیما و موشکهاى زیاد با شعاع عمل گسترده هوایى و قدرت حمل سلاح براى انجام حملات هوایى پرحجم علیه مردم ایران بوده است. ضمن اینکه عراق نتوانست حملات خود را دقیقا بر اهداف آسیبپذیر اقتصادى چون نیروگاهها و پالایشگاههاى نفتى متمرکز سازد.» (52) وى بر این باور است که «این ضعف و ناتوانى در رسیدن به اهداف استراتژیک، از فقدان
تکنولوژى ریشه مىگرفت. علاوه بر این، عراق از سازمان نظامى و فرماندهى مناسب برخوردار نبود. به همین دلیل حملات عراق همواره نتایج استراتژیک و سیاسى عمدهاى به دست نداد.» (53).
با فرارسیدن تابستان 1364 در حالى که تهدیدات عراق براى حمله مجدد به شهرها و اماکن غیرنظامى ادامه داشت، لطیف جاسم وزیر اطلاعات عراق طى مصاحبهاى تهدید کرد که عراق حملات خود علیه کشتیرانى در خلیج فارس را تشدید خواهد کر تا بدین وسیله ایران را وادار به نشستن بر سر میز مذاکره کند. (54) وزیر نفت عراق نیز پیش از این اعلام کرده بود عراق به نفتکشهایى که به بنادر ایران نزدیک شوند حمله خواهد کرد زیرا این بنادر شاهرگ اقتصاد ایران که ماشین جنگى این کشور را تغذیه مىکند، مىباشند. (4).
به نظر مىرسید عراق پس از عملیات بدر در مرحله جدیدى از حملات خود، به تأسیسات نفتى جزیره خارک که محل صدور نفت ایران بود، حمله خواهد کرد. این اقدام عراق به منزله بنیان نهادن گسترش دامنه جنگ ارزیابى شد. (55) آقاى هاشمى فرمانده عالى جنگ و رئیس وقت مجلس شوراى اسلامى با درکى که درباره اهداف عراق داشت، گفت:
»آنها مىخواهند ما را از خارک محروم کنند تا نتوانیم نفت صادر کنیم، ولى ما مىتوانیم در مقابل هر کشتى یک کشتى از آنها را بزنیم و مسئولیت هیچ کدام را به عهده نمىگیریم و به فرض اینکه به عراق امکاناتى بدهند که هیچ کشتىاى نتواند نفت ما را ببرد، ما تنگهى هرمز را به راحتى مىبندیم.» (56).
عراق سرانجام در 24 مرداد 1364 به پایانههاى نفتى ایران در خارک حمله کرد. گزارشهاى اولیه حاکى از انهدام پایانههاى T و H در دو سوى جزیره بود. بنابر گزارشهاى موجود، عراق در حمله به خارک از موشکهاى پیشرفته فرانسوى «آرما» استفاده کرد (57) که قادر به ردیابى رادار بودند. (58) این
اقدام عراق مشکلات جدیدى را براى صدور نفت ایران به وجود آورد.
همزمان با حملات عراق به پایانههاى نفت ایران در جزیره خارک، حملات هوایى عراق علیه مردم غیرنظامى در شهرها (مرحله دوم آن از خرداد 1364 آغاز شد) ادامه داشت. آقاى هاشمى فرمانده عالى جنگ وضعیت دشوار ایران را چنین ترسیم مىکند:
»ما الآن وضع امکانات و درآمدمان نمىکشد، به سختى خودمان را تجهیز و یا کالایى را فراهم مىکنیم. از نظر نظامى و امکانات مربوطه مشکلات داریم. الآن فشار اقتصادى مىآورند و نفت ما را نمىخرند. الآن ما در وضع ضعیفى حرکت مىکنیم و ظرف این دو ماه قدرت خرید ما مقدار زیادى پایین آمده، امکان فروش نفت در آن سطحى که مىخواهیم نیست. اینها در طول زمان براى کشور مشکل است.» (59).
هر اقدام نظامى ایران به طور طبیعى نتایجى را در بهبود وضعیت سیاسى – نظامى داشت، لیکن عدم دستیابى به پیروزى، عملا به تقویت موقعیت عراق مىانجامید و به منزله اثبات توانایى این کشور براى دفاع در برابر تهاجمات ایران ارزیابى مىشد. فرمانده عالى جنگ در همین زمینه مىگوید:
»تا یک ضربه مىزنیم شرایطمان بهتر مىشود، اما رکود که پیدا مىکند وضع کمکم بدتر مىشود.» (4).
در فضاى ناشى از تشدید فشارها تدریجا این سؤال مطرح مىشد که «چه مىخواهید بکنید؟» (60) امام خمینى براى رفع هرگونه تردید درباره ادامه جنگ، در ملاقات با مسئولان، بر «ادامه جنگ به صورت قاطع» تأکید کردند و چنین نقل شده است که ایشان فرمودهاند:
»حتى اگر یک خانه سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده مانده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد.» (61).
براساس ضرورتهاى یاد شده، بلافاصله پس از عملیات بدر، فرماندهان ارتش با مسئولیت فرمانده وقت نیروى زمینى ارتش، عملیات کمیل را در منطقه هور طرحریزى و آماده کردند. در این عملیات برادران ارتش قصد داشتند که از محور ضلع شرقى جزیره جنوبى تا نشوه و از آنجا با گسترش به
طرف شرق تا طلائیه و سپس کوشک پیشروى کنند. هدف نهایى این عملیات رسیدن به نزدیکى بصره از طریق غرب کانال ماهیگیرى بود. (62).
در این عملیات قرار بود یگانهاى سپاه تحت امر ارتش قرار گیرد و فرمانده سپاه نیز به عنوان معاون عملیات باشد. تأید بر شیوهاى مغایر با تجارب گذشتهى جنگ، تحت عنوان اصول کلاسیک و تأکید بر تدبیر فرماندهى به جاى بحث و بررسى که پیش از این انجام مىشد و سایر موارد، مشکلاتى را ایجاد کرده بود. نظر به اهمیت اجراى این عملیات، برادر رضایى به فرماندهان یگانهاى سپاه چنین نوشت:
»با برادر صیاد شیرازى که از طرف اینجانب هم مسئولیت دارد، مسائلتان را در میان بگذارید؛ هر تصمیمى ایشان بگیرد، واجبالاطاعه است و چون این عملیات مورد تصویب مسئولان بوده و به اطلاع شخص امام نیز رسیده است، لذا به برادران بگویید آبروى اسلام و سپاه و رزمندگان به عمل شما بستگى دارد.» (63).
با وجود محاسن بسیارى که براى اجراى عملیات کمیل به صورت ذهنى برشمرده مىشد (63) و علىرغم اینکه یگانهاى خطشکن سپاه براى نخستین بار به این شکل تحت امر ارتش قرار مىگرفتند، به علل مشکلاتى که در طرحریزى عملیات وجود داشت، پس از تعویقهاى مکرر (و سرانجام تعویق از فروردین به اردیبهشت(، در نهایت به دلیل عدم انطباق راهکارها با واقعیات، اجراى آن منتفى شد. (64).
سرانجام عملیات کمیل بسیار قابل توجه بود. پیش از این بسیارى از مسئولان و تصمیمگیرندگان جنگ تصور مىکردند که با واگذارى مسئولیت جنگ به ارتش و قرار دادن یگانهاى سپاه تحت کنترل ارتش، مسائل و مشکلات جنگ حل خواهد شد؛ به همین دلیل علىرغم آنکه ضعفها و کاستىهاى طرحریزى در عملیات کمیل مرتبا به فرمانده عالى جنگ اطلاع داده مىشد، لیکن چندان به آن توجه نشد.
با پیدایش وضعیت جدید در صحنه جنگ و ملاحظات سیاسى – اقتصادى که به وجود آمده بود، ضرورت اجراى عملیات مطرح گردید. سپاه و ارتش
طرحهاى پیشنهادى خود را ارائه کردند. برادران ارتش پس از آنکه عملیات کمیل انجام نشد، مناطق مختلفى مانند کوشک و شلمچه در جنوب و سیدکان در غرب را پیشنهاد کردند. (65) (66) سپاه براساس درکى که از روند تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر داشت، مشکل اساسى جنگ را در استراتژى و میزان اختصاص منابع و امکانات کشور، براى جنگ ارزیابى مىکرد. در چارچوب این تحلیل، شکست در عملیات بدر به منزله شکست در «استراتژى حرکت محدود و شتابزده» تعبیر مىشد. مشخصهى این استراتژى (67) کسب پیروزى با یک عملیات، بدون برخوردارى از برنامه درازمدت و در نظر گرفتن افزایش توان، گسترش سازمان رزم و محاسبه حرکتهاى احتمالى دشمن بود. (68).
فرمانده کل سپاه بر پایه این ملاحظات با فراخوانى فرماندهان مناطق پنجگانه سپاه، قرارگاهها و برخى یگانها به تهران، از آنها خواست صرفنظر از وضعیت موجود، طرحها و نظریات خود را براى ادامه جنگ پیشنهاد کنند، تا به شوراى عالى دفاع ارائه شود. (61).
به موازات اقدامات مذکور، توجه به تحرکات دیپلماتیک که از تابستان 1363 با سفر گنشر وزیر خارجه وقت آلمان به ایران آغاز شده بود با سفر آقاى هاشمى به کشورهاى سوریه، لیبى، چین و ژاپن در تابستان 1364 ابعاد جدیدى به خود گرفت. طى این مدت بحثهایى در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت خارجه در باب سیاست خارجى ایران تحت عنوان «سیاست درهاى باز» انجام گرفت. در یکى از همین جلسات بر این مسئله تأکید شد
که باید «روابط با هر کشورى عادى شود مگر دلیل خاصى آن را محدود کند.» (69) همچنین بیان شد که «لازمه دیپلماسى ارتباط است. اگر ما نباشیم در غیاب ما سرنوشت ما رقم زده مىشود. ولى اگر باشیم به قدر لیاقت و کارمان در تعیین سرنوشتمان دخالت خواهیم داشت.» (70).
وزیر خارجه ایران نیز در مجلس شوراى اسلامى در پاسخ به سؤال نمایندگان مجلس درباره سیاست خارجى ایران بر همین مسئله تأکید کرد.
صرفنظر از کلیه ملاحظات، به نظر مىرسد ارزیابى جدید درباره قدرت رو به افزایش عراق (71) و مشکلات و دشوارىهاى ایران براى دستیابى به پیروزى، نقش بسیارى در ساماندهى مجدد سیاست خارجى ایران داشت. بنابر ارزیابىهاى موجود ارکان قدرت عراق بر سه عامل: «کمکهاى تسلیحاتى فرانسه، حمایتهاى مالى ارتجاع عرب در منطقه و همکارى تسلیحاتى شوروى با عراق» استوار بود. جمهورى اسلامى براى خنثى کردن و تضعیف این عوامل اقدامات جدیدى را شروع کرد. از جمله روابط جدید با فرانسه آغاز شد. این تماسها گرچه تأثیرى بر کاهش حمایت فرانسه از عراق نداشت ولى فضاى جدیدى را براى تحرکات دیپلماتیک ایران و تماس با اروپا فراهم کرد. توماس مک تاور (کارشناس نظامى) با توجه به روابط سیاسى – اقتصادى ایران با آلمان، فرانسه، بریتانیا و ژاپن، گفت: «به هر صورت این روابط علامت مثبتى است که مىتواند در آینده به تحولى مثبتتر منجر شود.» (72) همچنین گفتوگو با روسها به ویژه پس از روى کار آمدن گورباچف، موقعیت جدیدى
را براى ایران فراهم ساخت که به هنگام حمله عراق به تهران، آثار آن با حملات موشکى ایران به بغداد آشکار شد. ضمن اینکه روسها از تحویل موشک به عراق اجتناب کردند و براى حل مسئله افغانستان انتظارات خود را از ایران بیان داشتند. گرومیگو وزیر خارجه وقت شوروى حتى در اردیبهشت 1364 آمادگى شوروى براى نظارت بر مذاکرات صلح میان ایران و عراق را اعلام کرد.
سفر سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان به ایران بخشى از نتایج شکلگیرى روند جدید در سیاست خارجى ایران بود. همچنین ایران از بیانیهى سازمان ملل مبنى بر محکومیت به کارگیرى سلاح شیمیایى، در فروردین 1364، استقبال کرد که به گفتهى آقاى هاشمى براى اولین بار سازمان ملل به واقعیت جنگ توجه نشان داد. اینها تماما آثار و نتایج همین روند بود که تدریجا آشکار مىشد.
توجه جدیدى که در این مرحله به ایران شد به نظر مىرسد متأثر از چند موضوع بود. نخست آنکه با نگرش درازمدت به روند جنگ و اوضاع منطقه، تقویت و تجهیز عراق در هر صورت منشأ پیدایش نوعى نگرانى درباره رفتارهاى سیاسى و نظامى احتمالى عراق در آینده بود. ثانیا پیشبینىهاى موجود درباره از پاى درآمدن ایران با واقعیات انطباق نداشت (73) و جمهورى اسلامى همچنان براى اجراى عملیاتهاى محدود و گسترده در جبهههاى جنگ و اقدامات تلافىجویانه در برابر حملات عراق به نفتکشها و اماکن غیرنظامى، از توانایى لازم برخوردار بود. ضمن اینکه همچنان احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه و دستیابى ایران به پیروزى، قابل پیشبینى و موجب نگرانى بود. فراتر از این مسائل، بحثهاى جدیدى بود که چند تن از
نمایندگان در مجلس شوراى اسلامى تحت عنوان مجمع عقلا درباره برقرارى صلح انجام مىدادند (74) و در وزارت خارجه نیز بحثهاى دیگرى با عنوان «سیاست درهاى باز» در سیاست خارجى دنبال مىشد. این رخدادها به پیدایش تحلیلهایى جدید در رسانههاى خارجى دربارهى وجود گرایشهاى دوگانه در ایران در زمینهى ادامه جنگ منجر شد. هنرى کیسینجر وزیر خارجه اسبق امریکا و از طراحان و صاحبنظران سیاست خارجى آمریکا طى تحلیلى که در روزنامه واشنگتن پست در اسفند 1364 منتشر شد، نوشت:
»نفع امریکا در جلوگیرى از سقوط دول مقتدر عرب است که آن هم مستلزم عقیم گذاشتن ایران است. اما از طرفى ایران ضعیف نیز به نفع شوروى خواهد بود. ایران محور طبیعى براى اهداف روسیه در پیشروى به سوى اقیانوس هند است.
غرب باید از شکست عراق جلوگیرى کند، اما نه به نحوى که ایران از هم بپاشد. ایران یکپارچه که سیاست ملى معتدل را دنبال کند با منافع غرب هماهنگى خواهد داشت. سیاست منزوى کردن ایران تا موقعى درست است که تهران توسط متعصبهاى توسعهطلب رهبرى شود، لذا امریکا باید دروازهها را به روى تهران نبندد، اگر یک جو واقعیتگرایى بر تهران حکمفرما شود. (75).
به عقیده من سیاست عاقلانه امریکا باید دو طریق را به موازات هم بپیماید. ایستادگى در برابر توسعهطلبىهاى ایرانىها همگام با برقرارى یک رابطه سازنده، آنگاه که واقعیتها خودشان را نشان بدهند.» (76).
این نظریات کیسینجر علاوه بر اینکه مورد توجه و اشارهى بسیارى از تحلیلگران قرار گرفت، به تدریج آثار خود را در سیاست خارجى امریکا نمایان ساخت.
در ادامهى تلاشهاى سیاسى و دیپلماتیک، سفر آقاى هاشمى به سوریه و حل معضل گروگانگیرى هواپیماى امریکایى تى. دبلیو. اى (T.W.A) و سپس اظهارات ایشان در سفر به چین و ژاپن درباره ابعاد رابطه با امریکا بسیار مورد توجه قرار گرفت. برابر شواهد و قرائن موجود زمینهى شکلگیرى ماجراى موسوم به مک فارلین (77) و برقرارى رابطه پنهانى میان ایران و امریکا نیز از همین جا شروع شد.
مهمترین رخداد جنگ در ماه پایانى پنجمین سال جنگ، صدور حکم امام خمینى به سپاه براى تشکیل سه نیروى هوایى، دریایى و زمینى بود. بنا به گفتهى محسن رضایى این اقدام بیش از آنکه متأثر از درخواست سپاه باشد، بر پایه درک امام از اوضاع جنگ و ضرورتهاى موجود بود. (78) به نظر مىرسد امام با توجه به روند تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر و ضرورتهاى موجود براى تقویت سپاه، حکم تشکیل سه نیرو را صادر فرمودند. در عین حال این حکم نشاندهندهى انتظار امام از سپاه براى حل معضلات جنگ نیز بود.
بدین ترتیب با گسترس دامنه جنگ از زمین به دریا و شهرها، از یک سو ادامه جنگ با دشوارىهاى بسیار همراه بود و از سوى دیگر موانع پایان دادن به جنگ با توجه به برترى عراق، به نحوى آشکار افزایش یافته بود. حال جاى این سؤال وجود دارد که:
»ایران در چنین وضعیتى چگونه مىتوانست با تغییر توازن نظامى به سود خود، جنگ را پایان دهد؟«
1) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمهى احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، چاپ دوم 1376، ص 315.
2) پیشین، ص 443.
3) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش رسمى کمیته روابط خارجى سناى امریکا، پس از سفر به منطقه«، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363، ص 22.
4) پیشین.
5) نشریه المجله چاپ انگلیس در آوریل 1985 عوامل اصلى عدم تعادل قدرت نظامى ایران و عراق را چنین ذکر کرد: 1- برترى کامل عراق در نیروى هوایى: عراق داراى 600 فروند هواپیماى بمبافکن و تهاجمى شامل توپولف، میگ 21، میگ 23 و میگ 27، سوخوى 7، سوخوى 20، میراژ اف – 1 و سوپراتاندارد مىباشد و در حالى که ایران حدود 60 تا 70 فروند هواپیماى جنگى دارد. 2- برترى عراق در زمینه سلاحهاى زمینى به ویژه تانک و نفربر زرهى و توپ. 3- نیروهاى ایران از داشتن عوامل کمکى و پشتیبانى لجستیکى و فرماندهى مناسب در هر عملیات تهاجمى محروم مىباشند. (وزارت ارشاد اسلامى، «بررسى مطبوعات جهان«، شماره 839، 20 / 3 / 1364، المجله 16 آوریل 1985 برابر 27 / 1 / 1364(.
6) نیویورک تایمز چاپ امریکا در شماره 27 / 7 / 1363 طى گزارشى نوشت: سلاحهاى سنگین عراق اخیرا نسبت به سال گذشته به میزان قابل توجهى افزایش یافته است.
7) مأخذ 3.
8) مأخذ 3، ص 2.
9) مأخذ 3، ص 38.
10) مأخذ 3، ص 13.
11) مأخذ 3، ص 25.
12) یکى از کارشناسان امور ایران طى تحلیلى از اوضاع جنگ در مصاحبه با رادیو امریکا گفت: «ایران خواستار شناخته شدن این حقیقت است که عراق متجاوز اصلى بوده است و این مسئله براى دولت ایران مهم است.» (خبرگزارى جمهورى اسلامى، «گزارشهاى ویژ«، شماره 1، 1 / 1 / 1367، به نقل از شیرین هانتر، معاون مؤسسهى استراتژیک در دانشگاه جرج تاون(.
13) مأخذ 3، ص 24.
14) مأخذ 3، ص 27.
15) مأخذ 3، ص 12.
16) مأخذ3، ص 3.
17) طى بررسى جامعى که دو تن از کارشناسان مجله میدل ایست چاپ لندن انجام دادند و در میان سناریوهاى مختلف شامل «ادامه جنگ فرسایشى«، «تشدید جنگ«، «نه جنگ نه صلح«، همچنان ادامه وضعیت «نه جنگ نه صلح» به میزان 40% ارزیابى شد. (فوریه 1985، ترجمه روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، شهریور 1364، ص 23(.
18) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، اسفند 1375، ص 98.
19) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 218، 2 / 8 / 1363، باختران.
20) در اینجا مفهوم حمله به اماکن غیرنظامى، حمله موشکى یا بمباران هوایى شهرها و تأسیسات بود. عراق براى نخستین بار پس از ناکامى اولیه در تهاجم به ایران، حملات موشکى به شهر دزفول را آغاز کرد، بعدها این حملات به سایر شهرها از جمله تهران گسترش یافت.
21) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 216، 30 / 7 / 1363، روزنامهى داگنس نیهتر، چاپ سوئد.
22) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 253، 7 / 9 / 1363.
23) روزنامه وال استریت ژورنال در این باره نوشت: «عراق پس از 2 سال که در مواضع غیردفاعى قرار گرفته بود و امیدوار بود فشار بینالمللى ایران را به گفتوگوهاى صلح وادار سازد، به این نتیجه رسید که به ادامهى فشار به ایران نیاز دارد و تدارک تازه سلاحهاى پیشرفته فرانسوى و روسى به عراق اطمینان داد که مىتواند فشار را با حمله به مناطق غیرنظامى ادامه دهد و به نتایج حاصله از این فشار دست یابد.» (خبرگزارى جمهورى اسلامى «گزارشهاى ویژه«، 22 / 12 / 1363، وال استریت ژورنال، 21 / 12 / 1363(.
24) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 353، 17 / 12 / 1363، رادیو بغداد، 16 / 12 / 1363.
25) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 360، 24 / 12 / 1363، روزنامهى گاردین چاپ انگلستان، 23 / 12 / 1363.
26) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 354، 19 / 12 / 1363، رادیو امریکا، 18 / 12 / 1363.
27) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 69، 7 / 3 / 1363، روزنامه واشنگتن پست، 6 / 3 / 1363.
28) بنابر اظهارات یک دیپلمات غربى به سفیر ایران در چین، عراق با تهاجم وسیع به شهرهاى ایران در نظر داشته است ایران را به قبول صلح وادار سازد، ولى موشکهاى ایران این محاسبه را دچار تأخیر کرده است و عراق در تلاش براى به دست آوردن موشکهایى است که تهران را مورد هدف قرار دهد. (دفتر سیاسى سپاه پاسداران، «رویدادها«، شماره 40، 31 / 1 / 64(.
29) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 360، 24 / 12 / 1363، رادیو امریکا، 23 / 12 / 1363.
30) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 361، 25 / 12 / 1363، خبرگزارى یونایتدپرس، 24 / 12 / 1363.
31) مأخذ 16، ص 94.
32) سند شماره 1283 / گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه: «عملیات بدر«، گزارش راویان قرارگاهها و لشکرهاى سپاه در عملیات بدر، جلسه فرمانده کل سپاه پاسداران با فرماندهان یگانها، 30 / 11 / 1363، قرارگاه خاتمالانبیاء (ص(.
33) در مباحث پیشین اجمالا به این موضوع اشاره شد.
34) سند 15309 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مصاحبه راویان جنگ با فرمانده کل سپاه، نوار شمارهى 17377، 3 / 5 / 1365، ص 21 و 22.
35) پیشین، ص 22.
36) مأخذ 28، ص 25.
37) سردار محسن رضایى در این زمینه مىگوید: «تحلیل ما این بود که دشمن جهت اصلى را جزایر و طلائیه مىداند، لذا رفتیم روى العزیر تمرکز قوا دادیم و زمین را محدود گرفتیم. جاده زدیم به جاده شمال و با احداث پل خیبرى براى پشتیبانى، تلاش کردیم ضعفهاى قبلى را جبران کنیم.«(دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 13 / 7 / 74(.
38) سردار محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، دانشکده فرماندهى و ستاد و سپاه پاسداران (دورهى عالى جنگ(، 20 / 2 / 1375.
39) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، بولتن «تحولات یکساله جنگ تحمیلى در مطبوعات جهان«، شهریور 1363 تا شهریور 1364 (به نقل از فایننشال تایمز، 1 آوریل 1985(، ص 35.
40) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «مایکل جانسون، کارشناس ارشد ارتش امریکا«، تیر 1364، ص 4.
41) یک کارشناس ارشد ارتش امریکا درباره این عملیات مىگوید: در حقیقت این عملیات به عنوان یکى از مشکلترین و خطرناکترین عملیات رزمى تلقى شد و روى آنان که هنوز فکر مىکنند ایرانیان یک مشت بىدست و پاى آموزش ندیدهى فناتیک هستند، اثر معکوس مىگذارد.
42) سپاه در این عملیات ارزش و اهمیت آتش توپخانه را بیش از گذشته درک کرد. بدین معنا که در سازمان سپاه باید توپخانه گسترش یابد و در عملیات نیز توپخانه ارتش تحت امر عملیاتى سپاه قرار گیرد تا آتش در اختیار فرماندهى باشد. در عملیات بدر این نقض موجب گردید در مناطقى که یگانهاى سپاه درخواست آتش پشتیبانى مىکردند، حمایت لازم از آنها صورت نگیرد.
43) برادر محسن رضایى در این زمینه مىگوید: «عملیاتى که در هور انجام دادیم، یک هفته کامل کنار دجله بودیم. در عملیات خیبر جاى پاى خوبى به دست آوردیم. همه اینها نشان مىداد زمین و طرح و مانور و همه مسائل بسیار خوب انتخاب شده و در جهت استراتژى انجام گرفته است. اما از پیروزى به دست آمده نمىتوانستیم استفاده بکنیم. مشکل ما ضعف استفاده خودمان از پیروزىها بود. (دشمن به دلیل تفوق استراتژیک به ما اجازه نمىداد) ما به اندازه کافى آن سه روز اول زمان داشتیم که بتوانیم پل عزیر را ببندیم کافى بود 2 گردان نیروى دیگر داشتیم، کافى بود 200 قایق دیگر مىدادیم به لشکر ولى عصر (عج) و یا…» (مصاحبه با راویان جنگ، نوار شماره 17378 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 21 و 22(.
44) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، گذرى بر پنجمین سال جنگ تحمیلى، شهریور 1364، ص 51.
45) برابر مندرجات کتاب سوداگرى مرگ نوشته کنت. آر. تیمرمن که به نقل از منابع اطلاعاتى انگلیس و امریکا نوشته شده است، عراقىها در این کارخانه هر ماه 60 تن گاز خردل تولید مىکردند. تولید گاز تابون و ساروین تازه آغاز شده بود و طبق برنامه در طول یک سال تولید ماهانه آن به 8 تن بالغ مىگردد. عراقىها نیازمندىهاى خود را از آلمان، هلند، انگلیس و بازار مشترک تأمین مىکردند. (سوداگرى مرگ، ص 379(.
46) پیشین، ص 171.
47) مأخذ 34، ص 63، 7 / 1 / 1364.
48) مأخذ 34، ص 64، 7 / 1 / 1364.
49) مأخذ 34، ص 189.
50) مأخذ 34، ص 50.
51) مأخذ 32.
52) آنتونى کردزمن و آبراهام. آر. واگنر، درسهایى از جنگ مدرن (جلد دوم: جنگ ایران و عراق(، ترجمهى: حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 229 (منتشر نشده(.
53) پیشین، ص 225.
54) مأخذ 34، ص 156.
55) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 187، 1 / 7 / 1363، جان هیوز، 31 / 6 / 1363.
56) روزنامهى اطلاعات، 8 / 10 / 1363.
57) این موشک بسیار پیچیده و پیشرفته بود و شرکت سازندهى آن از انتشار هرگونه عکس درباره آن خوددارى کرد و در سیاههى طبقهبندى شده تسلیحات عراق که سازمان اطلاعات ارتش فرانسه در اوت 1990 تهیه و ارائه کرد، جاى آن خالى بود. (سوداگرى مرگ، ص 421(.
58) مأخذ 1، ص 49.
59) سند شماره 0221 / گ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: «مسائل اساسى جنگ و سپاه پس از عملیات بدر«، آذر 1365، گزارش جلسه قرارگاه خاتم، 16 / 6 / 1364، ص 9.
60) مأخذ 48.
61) مأخذ 48، ص 10.
62) مأخذ 48، ص 12، برادر علایى 4 / 3 / 1364.
63) مأخذ 48، ص 15.
64) مأخذ 48، ص 24 و 25.
65) مأخذ 48، ص 27.
66) البته به دلیل آنکه برادران ارتش در این مقطع بررسىهاى خود را جداگانه انجام مىدادند و پیشنهاد مىکردند، اطلاعات یاد شده براساس گزارشهایى است که در جلسات مشترک مطرح مىشد و اطلاع دقیقى از کم و کیف آن در اختیار این مرکز نیست.
67) آقاى هاشمى قبل از عملیات بدر درباره این استراتژى مىگوید: «ما بعد از فتح خرمشهر یک سیاستى را اتخاذ کردیم که یک جایى را از دشمن بگیریم که در صورت ادامه جنگ، براى دشمن اهمیت داشته باشد و نتواند تحمل کند. در این صورت اگر جنگ هم متوقف بشود، مىتوانیم امتیازاتى از دشمن بگیریم.» (سند شماره 0221 / گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ،» مسائل اساسى جنگ و سپاه پس از بدر«، آذر 65، ص 30، به نقل از جلسه قرارگاه خاتمالانبیاء، 14 / 10 / 64(.
68) مأخذ 48، ص 30.
69) محمدجواد لاریجانى، مقولاتى در سیاست خارجى، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، اسفند 1363، ص 125.
70) سیروس ناصرى،، گزارش سمینار، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، 1364، ص 23.
71) در همین وضعیت سیل ارسال سلاح به عراق همچنان ادامه داشت طورى که در خرداد 1364 طارق عزیز اعلام کرد: عراق موشکهاى پیشرفته و تسلیحات بیشترى خواهد گرفت. شیخ صباح الاحمد نیز در ملاقات با یک هیئت ایرانى گفت: صدام درباره جنگ مشغول رسیدن به توافقهایى با شوروى است. برابر گزارش روزنامه دىولت چاپ آلمان، امریکا نیز قرار است 20 هلىکوپتر مدرن بل هاوک به مبلغ 30 میلیون دلار به عراق واگذار نماید. (8 / 3 / 64، گذرى بر پنجمین سال جنگ تحمیلى از انتشارات روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، ص 174(فرانسوىها نیز در همین موقعیت 60 هواپیماى میراژ 2000 به عراق تحویل دادند. (همان، ص 174، به نقل از مجله جینزدیفنس) بنابر گزارشهاى مطبوعات امارات به نقل از لوموند، کیسینجر و راکفلر نیز اخیرا معاملاتى را به ارزش میلیاردها دلار براى تحویل اسلحه برزیل به عراق ترتیب دادهاند. (همان، ص 171(.
72) دفتر سیاسى سپاه پاسداران، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، شهریور 1366، ص 62.
73) در خرداد 1364 همزمان با روز قدس در حالى که حملات عراق به شهرها ادامه داشت، به درخواست آقاى هاشمى مردم براى حمایت از جنگ به تظاهرات فراخوانده شدند. حضور گسترده مردم در این تظاهرات به گونهاى بود که خبرگزارى فرانسه به خاطر وسعت تظاهرات، آن را با تجمعهاى عظیم اوائل انقلاب قابل مقایسه دانست. (خبرگزارى جمهورى اسلامى، «گزارشهاى ویژه«، 25 / 3 / 1364، خبرگزارى فرانسه، 24 / 3 / 64(.
74) زمانى که حفظ و نگهدارى منطقه تصرف شده در عملیات بدر با دشوارى روبهرو شد و فرماندهى در حال تصمیمگیرى بود، آقاى روحانى نماینده مجلس که در قرارگاه حضور داشت، به وجود این جمع و تلاش آنها براى خامه دادن به جنگ اشاره کرد. امام خمینى با حساسیتى که درباره این مسئله داشتند، دستور فرمودند جلسات مزبور تعطیل شود.
75) برژینسکى مشاور امنیت کارتر مشابه نظریات کیسینجر را مطرح کرد و گفت: «هدف غرب مىبایست این باشد که از شکست عراق جلوگیرى کند، ولى نه به طریقى که ایران را فرسوده و بىنظام سازد. زیرا یک ایران متحد با اهداف سیاسى میانهرو با منافع امریکا در ثبات خلیج فارس مطابق است، به همین منظور سیاست منزوى نمودن ایران تا جایى صحیح است که دولت تهران به وسیله افراطیون توسعهطلب رهبرى مىشود.» (دفتر سیاسى سپاه، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، 1366، ص 78(.
76) روزنامه کیهان، 17 / 11 / 1363.
77) در فصل هشتم توضیح داده خواهد شد.
78) مأخذ 31، سال 1374.