با شکلگیری خطوط دفاعی خودی و دشمن در منطقه عمومی اهواز تا آبادان و خرمشهر، مأموریت جبهه دارخوین – که زیر مجموعه فرماندهی مستقر در ستاد عملیات جنوب (گلف) بود – مشخص گردید.
این جبهه در منطقه مأموریت خود موظف بود تحرکات دشمن از 10 کیلومتری شمال روستای نثاره (15 کیلومتری شمال دارخوین) تا سلمانیه و محمدیه (خط شیر) در منطقه سرپل عراق را کنترل نموده و از هر گونه پیشروی نیروهای متجاوز جلوگیری کند.
خطوط دفاعی جبهه دارخوین از نثاره در غرب کارون به سمت جنوب ادامه داشت و پس از تأمین «سید عبود» به مناطق کفیشه، دارخوین، انرژی اتمی تا مسعودی میرسید. خطوط دفاعی این مسیر در غرب کارون حدود 40 کیلومتر گسترش داشت و نقش سرپل را برای عملیات بیت المقدس ایفا کرد. فاصله دشمن در مقابل این بخش از جبهه بین 5 تا 10 کیلومتر در نوسان بود و عموما با گلولههای خمپاره 120 مواضع طرفین مورد حمله قرار میگرفت. از مسعودی و روستای مشارع این خط دفاعی به شرق کارون منتقل میشد و پس از تأمین دکل ابوذر (1) به روستای سلمانیه و خط شیر ختم میشد، و سپس امتداد آن با یک خط فرضی حدود 18 کیلومتری به جبهه ماهشهر متصل میگردید. (2).
در مجموع جبهه دارخوین در خطوطی ناپیوسته، موظف بود منطقهای به طول 60 کیلومتر را حفاظت نماید. خط دفاعی در منطقه سرپل عراق (خط شیر و پس از عملیات فرمانده کل قوا، خط رضاییها) همواره مهمترین و حساسترین جناح این جبهه محسوب میشد، ضمن این که خطوط دفاعی دیگر نیز هر زمان مورد تهدید دشمن قرار میگرفت.
1) دکل مخابراتی این منطقه، معروف به ابوذر، برای دیدهبانی خطوط دشمن استفاده میشد و تا جاده آسفالت اهواز – خرمشهر با فاصله 25 کیلومتر را زیر پوشش داشت. مشابه این دکل در دارخوین هم بود.
2) حدفاصل خط شیر تا جبهه ماهشهر تحت تأثیر پیشروی هور شادگان بود لذا قوای خودی و دشمن از این جناح آسیبپذیر بود چنان که بعدا عراق در عملیات ثامن الائمه ضربه اصلی را از این جناح تحمل کرد.